میرزایی نیکو در یادداشتی مطرح کرد؛
شباهتهای کهنه تروریسم؛ بازخوانی سال ٧٦ و ٩٦
عضو شورای مرکزی فراکسیون امید مجلس در یادداشتی با عنوان «شباهتهای کهنه تروریسم؛ بازخوانی سال ٧٦ و ٩٦» به بیان نکاتی درباره حمله تروریستی چهارشنبه گذشته به حرم مطهر امام (ره) و مجلس شورای اسلامی پرداخت.
به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، قاسم میرزایینیکو در پی حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی که منجر به شهادت تعدادی از هموطنانمان شد، در یادداشتی به تشریح «شباهتهای کهنه تروریسم» پرداخت.
نماینده اصلاحطلب مردم دماوند در مجلس شورای اسلامی در این یادداشت که برای انتشار در اختیار ایلنا قرار گرفته، نوشت:
این روزهای سخت، این آسمان تار
هیچ شعری شاعر ندارد، هر خوانندهی شعری، شاعر آن لحظهی شعر است...
رفتن هموطن، با زبان تشنه، روزهدار روزهای داغ، رنجور و ساده، گزارش نوشتن نداشت... این روزها، راه رفتم و سکوت کردم... آنها که رفتند کاری حسینی کردند، آن هم در آستانه نیمه رمضان، مهمان سفرهدار سبز جانان امام حسن...
اما ما ماندهایم در تلخی حقیقت ترور و نسل پوشالی خوارج...
یادم هست دیالوگی از زبان «عبدالله نصرانی» در فیلم «روز واقعه» که: مسیح را مسیحیان نکشتند، چگونه است که مسلمانان امام خود را قربانی میکنند...
داستان این جرثومههای فساد، که نیستند پابند هیچ دین و آیینی جز درندگی و بلکه پستتر، روز روشن در پارلمان و حرم امام، برنامه و اهداف، مهندسی عملیات، نقاط ضعف و قوت و... بررسی ابعاد مختلف این حادثه، یک میزگرد تخصصی است با حضور کارشناسان امر، که در حال پیگیری و سرانجام است به مدد خداوند!
لیکن نپرداختن به پیام اصلی و اصل توجه به نکات پایه و اساسی این حرکت تروریستی، قطعا مخاطرات ناگوار به دنبال خواهد داشت که عواقب آن بهطور یقین، سختتر، دامنگیر و فراگیر خواهد بود؛ لذا در این باب تذکر و تأکید بر عناوینی خالی از لطف و دقت نخواهد بود که:
۱. انقلاب اسلامى و کشور عزیزمان ایران، پیوسته قربانى تروریسم بوده و هزینههای بسیاری جهت مقابله با آن پرداخته است
۲. همزمانی اقدامات تروریستى در خانه ملت و مرقد امام(ره)، شدت عصبانیت دشمن ضد بشری و حامیانش از دمکراسی و انتخابات آزاد است و نشانهگیری مستقیم و هجمه جنایتکارانه جانیان بیهویت، به سمت هدف عالی جمهوری و پیوند جداناپذیر، صمیمى و نزدیک مردم با بنیانگذار انقلاب و زنده بودن آرمانها که در فرمایش تاریخی امام هم روشن و واضح است که «مجلس در رأس امور است»
۳. مخدوش کردن کام شیرین ملت در انتخابات، کمرنگ کردن حضور بیش از ٤٠ میلیونی و فرافکنی یأس و نا امیدی از این حماسه بزرگ؛
۴. لطمه به وحدت ملى و یکپارچگی اقوام و ایجاد تنش بین ایرانیانی که در تأمین و تضمین ملیت و اسلامیت همزمان، زبانزد دوست و دشمن بوده و هستند؛
۵. ضرورت توجه به باهم بودن، هم دردی و هم دلى تمام مسؤولین در مقابل نقشه های داخلی و خارجی مبنی بر گسستن این وحدت و انسجام؛
۶. جلوگیری از برچسبزنی و گرفتن انگشت اتهام و صدور حکم پیش از تفکر، مجادله و بیاحترامی میان گروهی در برابر این هجوم گسترده و سهمگین استکبار جهانی
البته یادمان نرود که گروهک تروریستی منافقین به دنبال مشارکت ٨٠ درصدى مردم در انتخابات سال ٧٦ و پشتیبانى قاطع مردم شریف از نظام مردمسالار دینی، بر سیاق منحرفانه خویش اقتدا کردند و دست به سلاح بردند و از قماش این جنایات، بمبگذارى در محل مراجعان دادستانى انقلاب در ١٢ خرداد ٧٧ و شهادت جمعى از هموطنان از جمله یکی از هموطنان ارامنه و مجروحیت گروه بسیاری از مردمان بیگناه... که به کدامین گناه؟! یا خمپارههاى کور در مناطق مسکونى تهران، دانشگاه شهید چمران اهواز و ترور شهید صیاد شیرازى و تصفیه حسابهای شخصی و... تروریستها از روی دست هم سیاه مشق میکنند متقلبانه و بیشرفانه...
۷. باید توجه نمود که به هنگام آری ملت به نظام، دشمنان قسم خورده، دستپاچه و انگشت به دهان، وارد گود شده و دست به اسلحه برده اند و اقدامات تروریستى و تخریبى آثار تفکر خالی و پوچ ایشان از ابتدا تا کنون بوده است؛ جای جای بهشتهای این سرزمین و آزادگان و جان بازان و اهالی دفاع مقدس نه تنها که تمام ملت ایران روح و جانشان، زخم خورده ی این گرگ های گرسنه که هر روز با التقاط و تغییر موضع و ایدئولوژی، سر در آخور ابلیس می برند و جایشان درک اسفل آتش است؛
۸. یادآوری دردهای دیروز، موزه عبرت امروز خواهد بود! استخوان در گلوی امروز این است که نمیخواهیم و نمی توانیم نام مردان مرد را تکرار کنیم! این روزها مرا به یاد سید محمد خاتمى مظلوم و دوران مظلومیت اصلاحات انداخت؛ این حقیقت تاریخى و سلامت این جوانمرد و دوران بحران خارجی و داخلی آن روزهای قاسطین و مارقین و ناکثین؛ صدا و سیما و سینما، آگاهانه یا ناهوشیار این روزها از «نفس» و «سیانور» و «ماجرای نیمروز» میگوید و کف میزنیم برای زنده کردن یاد و خاطره گرگها! نمیدانم چه باید گفت اما یادم نمیرود روزهای هراس دهه ٦٠ را و آن مردک منافق مسعود رجوى که در نشست نوروز سال ٧٧ با عصبانیت میگوید:
«خاتمى آخوند است و آن روى سکه ولىفقیه است! اول مجرم و اول سوژه ما براى حذف و به سزاى عمل رساندن، این آخوند خاتمی!»
اما ما ماندهایم و خدایی که در این نزدیکی است... پس تا شقایق هست زندگی باید کرد...
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان که اند این همه خونینکفنان