میرسلیم در برنامه رادیویی:
میرحسین به خاطر شرایط خاص جنگ نخست وزیر شد/ خاتمی برای وزارت ارشاد از من برنامه خواست
نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت: : قرار بود در دولت دوم آیتالله خامنهای نخست وزیر شوم اما به خاطر شرایط جنگ قرار شد نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی ادامه پیدا کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سید مصطفی آقا میرسلیم در برنامه گفتوگوی رادیویی بیواسطه با ایران که از رادیو ایران پخش شد، گفت: من سید مصطفی آقا میرسلیم، متولد ۱۸ خرداد سال ۱۳۲۶ در محله قنات آباد تهران هستم؛ پدرم فردی مذهبی بود که اهتمام زیادی به آموزش مذهبی من داشت و مادرم اولین معلم قرآن من بود. تحصیلاتم را در دبیرستان البرز در رشته ریاضی در سال ۴۴ به پایان رساندم. با توجه به شرایط خفقانی که آن سال در کشور حاکم بود و امام خمینی(ره) به خارج از کشور تبعید شده بود تصمیم گرفتم علیرغم اینکه در دانشگاه کشور خودمان قبول شده بودم، برای ادامه تحصیل به خارج بروم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: پیشنهادهایی از کشورهای آمریکا، آلمان و فرانسه داشتم و طبیعی بود که فرانسه را انتخاب کنم چراکه موافق رفتن به آمریکا با توجه ظلمهای فراوان آن کشور به ایران نبودم. در فرانسه رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کرده و مشغول تحصیل شدم. با توجه به شرایطی که در فرانسه وجود داشت تصمیم گرفتم به ایران برگردم و ازدواج کنم و مجددا به تحصیل خود در فرانسه ادامه دهم. کار با موفقیت پیش رفت و با ازدواجم، بهبود در زمینه تحصیل ایجاد شد.
او افزود: در سال ۱۳۵۰ کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی مکانیک و فنون مکانیک از فرانسه اخذ کردم و برای تخصص در دانشگاه نفت پاریس یک سال تحصیلات تکمیلی تخصصی را طی کردم. در این سال از سوی کارخانه صنایع سنگین فرانسه به من مراجعه کردند و من با اشتیاق قبول کردم چون تجربه با علم به تنهایی حاصل نمیشود. از سال ۵۱ تا ۵۴ به عنوان مهندس تحقیق در این کارخانه مشغول کار شدم و بسیاری از دستاوردهای کنونی من در طراحی و پژوهش و نمونهسازی و تولید مربوط به آن دوران است.
میرسلیم با بیان اینکه «در این فاصله با توجه به اینکه در فرانسه مسلمانهایی از الجزایر و تونس و مراکش و ترکیه حضور داشتند، ما با هم انجمن اسلامی مسلمانان را تشکیل دادیم» گفت: هدف از این کار این بود که ما بتوانیم شخصیت مذهبی خود را برپا و آداب و رسوم اسلامی را حفظ کنیم. استقبال خوبی از فعالیتهای ما شد چون جو آن روز فرق داشت با امروز.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به بازگشتاش به کشور گفت: در سال ۵۴ با اوج گرفتن فعالیت انقلابی در ایران، و با به دست آوردن توشه مناسب از فعالیت حرفهایم در فرانسه تصمیم گرفتم به ایران برگردم و با درخواستی که برای پذیرش در دانشگاه یا صنایعی در ایران دادم، به من اعلام شد که از ۲ جا پذیرش شدهام و من دانشگاه پلی تکنیک تهران را انتخاب کردم و شهریور ۵۴ به ایران بازگشتم. بعد از مصاحبهای که از من شد در همین دانشگاه صنعتی امیر کبیر امروز، از مهر ماه همان سال مشغول تدریس شدم و با پیشنهادی که از ماشینسازی اراک به من شده بود به عنوان استاد طراحی در آن صنعت مشغول تربیت طراحان و مهندسان جوان شدم.
میرسلیم یادآور شد: در تهران مسائلی برای عبور و مرور به وجود آمده و وضع پیچیده شده بود؛ مسئولان به این راه حل رسیده بودند که نتیجهاش پیشنهاد تاسیس متروی تهران یا راهآهن شهری تهران بود و مدیرعامل راهآهن آن زمان از من دعوت به همکاری کرد و من استقبال کردم و به عنوان مدیر بهرهبرداری مترو منصوب شدم. البته این همکاری مفید بود و من توانستم دو یا سه بار به خارج از کشور سفر کنم که یکی از آنها در سال ۵۷ بود.
این نامزد انتخابات ریاستجمهوری ادامه داد: از سال ۵۴ تا ۵۷ فعالیت انقلابی در کشور دوبار دانشگاهها را با تعطیلی مواجه کرده بود. در یکی از این موارد ما با همکاری استادهای دیگر تصمیم به موضعگیری سیاسی علنی گرفتیم؛ در کنار آن فعالیت مخفی در گروه پویای توحید هم داشتیم که تهیه اعلامیهها و پخش آن را به عهده داشت.
میرسلیم با اشاره به تظاهرات سال ۵۷ بعد از فوت حاج سید مصطفی خمینی، گفت: ما در راهپیماییها شرکت میکردیم؛ یکی از این راهپیماییها در ۱۶ شهریور ۵۷ بود که از طرف قیطریه شروع شد. متوجه شدم تیراندازی شده و در همین حین گلولهای به من اصابت کرد و از ناحیه جمجمه مصدوم شدم و بعدش نتوانستم در مراسم راهپیمایی ۱۷ شهریور در میدان ژاله شرکت کنم.
او ادامه داد: کانون ملی دانشگاهیان در زمینه مبارزات سیاسی توقعات ما را برآورده نمیکرد و حتی به دلیل اینکه بیانیه را با بسمالله رحمن الرحیم آغاز کرده بودیم مخالف بودند و بنابراین در پاییز ۵۷ با کمک استادان مسلمان تصمیم به تشکیل به جامعه اسلامی دانشگاهی گرفتیم. در زمستان ۵۷ و قبل از بهمن، همین جامعه به من ماموریت داد که پیامی را به امام که در نوفل لوشاتو بود تقدیم کنم مبنی بر تبعیت کامل از رهبری ایشان. من در آنجا نزد امام مشرف شدم و پیام را تقدیم ایشان کردم و امام هم ما را تشویق کرده و دعا کردند که در مبارزات موفق شویم و نوید پیروزی را به ما دادند و این شور و شوق بیشتری برای ما داشت. در این فاصله یکی از استادان دانشگاه شهید شد که بعدا خیابان ویلا را به نام او نامگذاری کردند.
میرسلیم با اشاره به اینکه در ۱۲ بهمن ۵۷ مبارزات شکل جدیدی به خود گرفت، گفت: بعد از تشکیل دولت موقت اولین دستور امام به دولت این بود که تکلیف نظام اداره کننده کشور را روشن کنند. امام به مردم سالاری اعتقاد داشت و حضور مردم در صحنهها را منجر به پیروزیها میدانست لذا برای استحکام بخشیدن به نظام علیرغم اینکه اقتدار کافی را برای ادامه داشت خواست تصمیم به بگزاری همهپرسی گرفت. دولت برای برگزاری همه پرسی آمادگی کامل نداشت چون وزارت کشور از همه عناصر اداری خالی شده بود و همه طاغوتی بودند. ما در این فاصله رسیدگی کرده بودیم که از طریق حزب جمهوری اسلامی که در بهمن ۵۷ تشکیل شده بود کمک کنیم. شورای مرکزی حزب زیر نظر آقایان باهنر، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، آیتالله خامنهای و... تشکیل شده بود و من به عنوان عضو شورای مرکزی فعالیت میکردم و همزمان در ساماندهی تشکیلات سپاه پاسداران همکاری را شروع کردم تا اینکه امام گفتند فعالیتهای سیاسی و نظامی از هم تفکیک شود.
او ادامه داد: ما که برنامه استخدام و آموزش را به عهده گرفته بودیم این مسئولیت را در اختیار برادران قرار دادیم و به فعالیتهای حزبی برگشتیم. حزب تصمیم به همکاری با دولت گرفت و کمک به برگزاری همه پرسی قانون اساسی کرد. ولی موفق به تکمیل همه پرسی نشد و از امام برای تمدید مدت همه پرسی درخواست شد و امام موافقت کردند که ۲۴ روز اضافه شود و در نتیجه ۱۱ فروردین به آن اختصاص یافت. در ۱۲ فرورودین نتایج همهپرسی پرشور اعلام شد. ما در حزب برای این کار چند خط تلفن به کار گرفته بودیم. و در نهایت اعلام شد که ۹۸.۲ و بعدا با احتساب رایدهندگان خارج از کشور ۹۹.۲ آن را قبول دارند. این فعالیت موجب شد که شایستگیهای ما در زمینه ساماندهی نظام برای دولت انقلاب و وزیر کشور شناخته شود و لذا از من برای رفع برخی از مشکلاتی که در این طرف آن طرف کشور شکل گرفته بود دعوت شد.
این نامزد انتخابات ریاستجمهوری یادآور شد: با حل این مشکلات موفقیت به مرکز برگشتیم. در این فاصله باید تکلیف نظام مشخص و قانون اساسی هرچه زودتر تدوین میشد. تصمیم گرفته شده بود که مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شود و وزارت کشور از ما خواست با آنها همکاری کنیم و این همکاری با موفقیت پیش رفت و مجلس تا شهریور ۵۸ پیش نویس قانون اساسی را آماده کرده و برای همه پرسی گذاشت. همه پرسی در زمانی انجام شد که من با آمادگی در آن شرکت میکردم و بعدش باید قانون اساسی را با تصویب و تائید امام به اجرا میگذاشتیم که یعنی ساختار دادن به کشور.
میرسلیم ادامه داد: برای ریاست جمهوری آن دوره ۱۰۲ نفر ثبت نام کردند اما هنوز شورای نگهبانی تشکیل نشده نبود. امام گفت رای ملت میزان است. نتیجه مشخص شد و ما برای انتخابات مجلس دست به کار شدیم.
او خاطرنشان کرد: در ۱۳ آبان ۵۸ تسخیر لانه جاسوسی انجام گرفت. اسمش لانه جاسوسی بود چون امریکا هیچ وقت نخواست قدر ملت عظیم ایران و انقلابی که پا کرده بود را بداند. با توطئه و فتنه سعی در ایجاد اخلال در کار نظام داشت. وقتی لانه جاسوسی تسخیر شد مدارکی به دست آمد که معلوم شد چه خطراتی جمهوری اسلامی ایران را تهدید میکرد.
میرسلیم گفت: انتخابات ریاست جمهوری بعدها انجام شد اما دولت موقت نتوانست برپا بماند. هاشمی رفسنجانی مسئولیت وزارت کشور را بر عهده گرفت و از من خواست تا معاون سیاسی وزیر کشور شوم و آنجا بود که فعالیتهای انقلابی شروع شد که چشمداشتی به حقوق و مزایا وجود نداشت.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: سپس مسئولیت من به عنوان برگزار کننده انتخابات شدت گرفت که البته چون آقای هاشمی نامزد مجلس شدند آقای مهدوی کنی مسئولیت وزارت کشور را بر عهده گرفت. آقای هاشمی هرگز حاضر به امضای پروندههای پاکسازی نشد.
نامزد حزب موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری گفت حزب جمهوری اسلامی اکثریت مجلس را به دست آورد و وظیفه خود میدانست گزینه های خود را برای نخست وزیری معرفی کند که یکی از این گزینهها من بودم.
وی افزود: در آن زمان با مشکلاتی رو به رو شدیم مثل مشکلاتی که در آمل بود که من به این شهر رفتم و با کمک مردم شهر پاکسازی شد.
میرسلیم تاکید کرد مشکل دیگر نیروی انتظامی بود که سه نیرو داشت و مرحوم مهدوی کنی ناراحت بود که به ایشان گفتم در مدت کوتاهی میتوانیم فردی را برای شهربانی پیدا کنیم و به طور موقت بنده سرپرست شهربانی شدم و کارهای متعددی برای سرپرستی شهربانی انجام شد تا افراد مختلف برای مسئولیت های مختلف انتخاب شوند.
وزیر ارشاد دولت هاشمی گفت: در دوران وزارت کشور مشکل دیگر حمله نظامی مستقیم آمریکا بود که با هلی کوپتر و نظامیان به ایران حمله کردند اما تقدیر الهی چیز دیگری بود و در طبس با کشته شدن نیروها و تلفات هلیکوپترها به کشور خود بازگشتند. اما کار آمریکایی ها تمام نشد و عراق را تحریک کردند تا به ایران حمله کند
میرسلیم اظهار کرد: متاسفانه در جنگ خرمشهر سقوط کرد و آبادان محاصره شد اما سرپا ماند. این حملات اما مشکلات زیادی برای کشور به وجود آورد از جمله آوار شدن مردم ایران. در آن زمان مرحوم رجایی نگران سرنوشت جنگ زدهها را داشت. به ایشان گفتم اگر بار شهربانی و معاونت سیاسی وزیر کشور را از دوش من بردارید حاضرم این مسئولیت را به عهده بگیرم. با موافقت من وارد کار جنگ زدگان شدم.
او افزود: من وارد رسیدگی به کار این آسیب دیدهها شدم که به رسیدگی جامع نیاز داشتند که پس از شناسایی علمی این افراد امکان اسکان و پذیرایی و اشتغال آنها را فراهم کنیم تا جایی که امام گفت این جنگ زدهها خود لشگری شدهاند مقابل صدام.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت در اواخر سال ۵۹ با مسائل متعدد دیگری روبه رو شدیم مثل انحرافات رئیس جمهور وقت و قائله ۱۴ اسفند و تحرکات منافقین و بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت بسیاری نیروهای ارشد از جمله وزرا و نمایندگان مجلس بودند. در همان روز که این انفجار رخ داد در حال بررسی نامزدی آقای رجایی برای انتخابات ریاست جمهوری بودند.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری اظهار کرد: فاجعه دیگر این بود که بعد از انتخاب آقای رجایی، در هشت شهریور ایشان و آقای باهنر شهید شدند که هر کدام از این فجایع میتوانست کشوری را به هم بریزد. اما اندیشه امام اجازه این کار را نداد. در انتخابات بعدی ریاست جمهوری آقای خامنهای به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند. آن زمان من از ساماندهی بازماندههای جنگ استعفا دادم که با تعجب آقای هاشمی مواجه شد. در تیرماه ۶۰ آقای خامنهای از من درخواست کرد به عنوان مشاوره در نهاد ریاست جمهوری خدمت ایشان بروم. من با خوشحالی رفتم البته نهاد در زمان من شکل گرفت و این همکاری تا پایان ریاست جمهوری دوم ایشان ادامه یافت.
میرسلیم گفت: قرار بود در دولت دوم من نخست وزیر شوم اما به خاطر شرایط جنگ قرار شد نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی ادامه پیدا کند.
وی افزود تا سال ۷۲ فعالیت علمی خود را ادامه دادم که آقای لاریجانی به صدا و سیما رفتند که من به خاطر اصرار آقای هاشمی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتم. از اسفند ۷۲ کار خود را شروع کردم و به یمن اولین نمایشگاه قرآنی که برگزار کردیم کار خود را پیش بردیم و به پیشرفتهای خوبی در زمینه سینما و سایر مسائل فرهنگی رسیدیم.
میرسلیم به فیلم های فاخر ساخته شده در آن زمان اشاره کرد و گفت در سال ۷۵ مقام رهبری تصمیم گرفتند مجمع تشخیص ساختار جدیدی داشته باشد و از من دعوت شد تا عضو مجمع شوم و من کار خود را شروع کردم و ریاست کمیسیون فرهنگی مجمع را بر عهده گرفتم و امروز افتخار میکنم در تدوین هزار بند از سیاستهای کشور سهیم بودم. در سال ۷۶ بعد از انتخاب آقای خاتمی، ایشان از من خواست برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامه بدهم. من به ایشان گفتم برنامههای شما با آنچه من در نظر دارم تفاوت دارد و بهتر است کسی وزیر باشد که با این تفکرات همراه باشند.
وی گفت: بعد از سال ۷۶ بعد از اینکه به سمت تولید خودروی ملی رفتیم به آنها گفتم باید برای قوه محرکه وارد صحنه طراحی شوید که بلافاصله از من خواستند برای تولید قوه محرکه ملی وارد عرصه شوم.
میرسلیم ادامه داد: با همکاری سازمان گسترش جوانان ما مستقر شدند و با راهبری که در دانشگاه امیرکبیر تدوین شده بود بر مبنای استفاده از گاز، به دولت خاتمی قول دادیم طی ۵ سال برنامه را به سرانجام برسانیم و خوشبختانه توانستیم این موتور را در سال ۸۵ به بهره برداری برسانیم که آقای احمدی نژاد از آن رونمایی کرد و تولید آن از سال ۸۷ آغاز شد.
میرسلیم به طراحی موتور خودورهای سنگین در مراکزی که خود تاسیس کرده بود اشاره کرد و گفت در این مراکز با همکاری دانشجویان ارشد و دکتری توانستیم همکاری بین دانش و صنعت برقرار کردیم و به اتکای همین است که من ادعا میکنم میتوان چنین بنیانهای دانش بنیانی را در کشور ایجاد کرد.
وی گفت بنا به دعوت آقای غفوری فرد رئیس سازمان تربیت بدنی برای سامان دادن به ورزش ریاست فدراسیون نجات غریق را بر عهده گرفتم. آن زمان سالانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر در دریا غرق میشدند اما با آموزش و استقرار آنها در نقاط توانستیم ۷۵ هزار نفر را نجات دهیم و امیدواریم بتوانیم در نجات مردم از وضعیت اقتصادی با این تجربه که به دست آوردیم کار را پیش ببریم.
میرسلیم به جوایز و افتخاراتی که در این مدت گرفته است گفت امیدوارم با همکاری نیروهای مخلص و کارآمدی که میشناسم و کارآمدی آنها ثابت شده است بتوانیم گامهایی اساسی برای کشور برداریم