ظریف در آتن:
گفتوگو و اعتدال درمان بیماریهای جوامع امروز بشری هستند
وزیر امور خارجه کشورمان تاکید کرد: ما به عنوان نمایندگان تمدنهای کهن که در معرض طوفانهای سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراطوری ها بودهایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقای دو درمان برای بسیاری از بیماریهای این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم: گفتوگو و اعتدال.
به گزارش ایلنا، محمدجواد ظریف در اولین همایش وزرای امور خارجه کشورهای عضو «مجمع تمدن های کهن» گفت: ما به عنوان وارثان تمدنهای کهن با برخورداری از درک و فهم تاریخی عمیق از اینکه پیروزیها و شکستها تنها دورههای کوتاهی در گذشته چندهزار ساله بودهاند، باید الگوهای رایج (پارادایمهای)، همچون «حق با قدرت است» و «حذف» را که در اشکال گوناگون خود موجب خونریزی و تخریب در سراسر تاریخ شده و خشونت، توسعهنیافتگی و افراطگرایی به همراه آوردهاند، به چالش بکشیم. این الگوی رایج مدتهای مدیدی بر روابط میان جوامع و ملتها حاکم بوده و باعث جنگ، جنایت، اشغال، سرکوب، تبعیض و آوارگی گشته است. تروریسم و افراطگرایی شایع که امروزه فراروی کشورها و مناطق سراسر جهان از جمله غرب آسیا، مهد بسیاری از تمدنهای کهن، قرار دارد، محصول چنین الگوی منسوخی است.
متن کامل سخنرانی وزیر امور خارجه به شرح زیر است:
خوشوقتم از اینکه به عنوان نماینده ایران در مجمع تمدنهای کهن شرکت میکنم. ابتکار تاسیس «مجمع تمدنهای کهن» اقدامی شایسته و ارزشمند است و به رسمیت شناختن نقش جاودان تمدنها در جهان متجدد و به هم پیوسته امروز دلالت میکند. از فرصت استفاده کرده از دوست و همکارمان، آقای نیکاس کوتزیاس برای ارائه ابتکار خردمندانه و به موقع و نیز تمهیدات عالی و فوقالعاده برای گردهم آوردن دیپلماتها و دانشگاهیان در آتن به منظور تبادل نظر و برنامهریزی برای آینده، تشکر میکنم. همچنین مراتب قدردانی و تشکر خودم را از مردم و دولت یونان، به واسطه مهمان نوازی گرم سخاوتمندانهشان ابراز میدارم.
گردهم آمدن ما در اینجا، تلاشی عینی در جهت همافزایی سهم و مشارکت تمامی تمدنها - که به واقع میراث مشترک بشری را تشکیل میدهند - برای پرداختن به چالشهای خطیری است که همه ما با آنها روبهروییم؛ اعم از اینکه در محیط مختص به خودمان یا به صورت دستهجمعی و در مقیاسی جهانی باشد، در جهانی که پیچیده و مملو از انواع بحرانها و مطمئنا همراه با آیندهای پر از ابهامات و عدم قطعیتهاست. این نشست همچنین دلالت بر این دارد که علم، فناوری، پیشرفت و رفاه مادی-گرچه ثمراتش با کمال تاسف، بهطور نابرابر توزیع شده است - جملگی در حل و فصل مشکلات مشترک، ناموفق بوده و شکست خوردهاند و به نظر نمیرسد که نویدبخش آیندهای بهتر باشند. بر این اساس و نیز به حسب تعریف، مدعای ضرورت توسل و اتکاء به سهم و نقش تمدن، وظیفه و تعهدی بس عظیم است.
سخنانم در این مجمع، خلاصه و هدفدار و به مقتضای معنایی است که ویژگی و ترکیب چنین مجمعی برای شرکتکنندگان و در سطحی کلیتر، برای جامعه بزرگ جهانی دارد. در اینجا و در ابتدای سخن خاطرنشان میسازم که هدف در اینجا بزرگداشت لفاظانه تمدنهای خود - یا به عبارت دیگر، بخشیدن جایگاهی رفیع به این تمدنها - و نیز مدح و ستایش آنها یا توصیف ویژگیها، محاسن، خصوصیات یا دستاوردها در گذشته نیست؛ اگرچه این تمدنها را نمایندگی میکنیم، به آنها افتخار میکنیم، میراثدار آنهاییم و به آنها مدیونیم. ذخایر غنی دانش موجود از تمدنهای کهن و باستانی، برای کارشناسان این رشته، دانشگاهیان و سایرین به طور کامل شناختهشده و همچنان الهامبخش تحقیقات دانشگاهی هستنند. در این تلاش مشترک، باید به عواملی که به تمدنهای ما شکل داده و آنها را پایدار ساختهاند، به عنوان هویتهای پویا و زنده بپردازیم، از گذشته درس بگیریم و از قبض و بسط آنها در امتداد سلسله تاریخ بیاموزیم.
در نگاه گذشتهنگر به خطوط کلی تمدن چندین هزار ساله بشری، مشاهده میشود که تبادلات و تعاملات میان جوامع بشری، هر یک با خصوصیات ویژه خود، هرکدام به صور و درجات متفاوت و نیز در ادوار گوناگون، تمدن مشترک بشری را به ارمغان آوردهاند. استمرار تبادلات و تعاملات میان گسترهای وسیع از دستهجات بشری، از اولین روزهای ثبت تمدن بشری تا به امروز، به گفتوگو و تفاهم از طریق ابزارهایی چون تعاملات فکری، ادبیات و هنر متکی بوده است. افتخار دارم که برای تاکید بر سهم و مشارکت ارزشمند ادبیات تمدنهای کهن در یکدلی و تحقق سرنوشت مشترکمان، شاهد مثالی زیبا و منحصربهفرد از سعدی، شاعر شهیر ایرانی قرن سیزدهم، تقدیم شما نمایم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کزمحنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
این اسباب و علل، کارکرد خود را به عنوان ابزاری برای اتکا، پرورش و استفاده تمدنی با هدف نهایی استمرار آن، حفظ کردهاند. بنابراین، تفاوت میان جهان امروز و گذشته، در درجه پیچیدگی است که امروزه با آن روبهروییم، این تفاوت خواه در رابطه با تعداد و تنوع بازیگران، خواه انواع چالشها در عرصههای گوناگون حیات بشری یا در رابطه با شبکه روابط پیچیده و بیش از پیش سردرگمی که پدید آمده، دیده میشود. در عین حال، حقیقت شاهکار هشتصد ساله سعدی و نیاز به آن، امروزه و در عصر جهانی شدن نیز به خوبی هویدا و آشکار است و به ما متذکر میشود که بشریت فقط یک «دهکده جهانی» نیست، بلکه «یک پپکر واحد انسانی» است که در آن هیچ عضوی را قرار و سود و رونقی نخواهد بود هنگامی که سایر اعضا دچار درد و تالماند.
بدیهی است که جامعه بشری امروزه با چالشهای مشترک و خطیری روبهروست که طیف وسیعی از موضوعات همچون اهداف به سختی دستیافتنی توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و فقرزدایی برای بخش بزرگی از جامعه بینالمللی تا مبارزه با دو پدیده جدید را شامل افراطگرایی و تروریسم به عنوان بیماریهای عالمگیر، دربرمیگیرد. ماهیت جهانی شده و به هم پیوسته جریان امور در سراسر گیتی، ما را ناگزیر میسازد که برای مشکلات مشترک به راه حلهای مشترک روی آوریم. به علاوه، از آنجا که شاهد احیای گرایش به رویکردهای آزمایش شده - و شکست خورده - یکجانبه هستیم، تاکید میکنم که باید به دنبال یافتن راهحل های چندجانبه باشیم.
حقیقت عینی و علیالارض تغییر کرده و لذا متقابلا باید در فوریت و در برخورد قاطع مشترک و دستهجمعی با این چالش توسط جامعه جهانی نیز تغییر ایجاد شود. به علاوه، درست در همینجاست که نقش ویژه تمدنهای کهن مطرح و ضرورت مییابد. این تمدنها در مقایسه با سایر اعضای بسیار جوانتر جامعه بشری، از دانش، عمق فکری و معنوی، تجربه به بوته آزمایش گذاشته شده و بصیرت تاریخی به سختی به دست آمده بیشتر و قابل اتکاتری برخوردارند. با توجه به بزرگی این چالشها و فعالیت تعداد بیشماری از نهادهای رسمی و نهچندان رسمی درگیر در مقابله با آنها که ادعای ارائه چاره و راهحل نیز دارند و با توجه به ضرورت اجتنابناپذیر برخورد واقعی و عینی، با انگشت بر ضربان و پا بر زمین، تکلیف بر این مجمع حکم میکند که رویکردی متمرکز، دستورکاری تعریف شده و معتدل و ساختاری عملی را به منظور تضمین پیگیری فعال و موثر اهداف مشترکمان در پیش بگیرد. نه میتوان به محدودیتهای موجود در جهان بیتوجه بود و نه باید در دام آشنا و آسان ایدهآلهای بلندپروازانه و غیرقابل دسترسی افتاد.
آنچه که باید در این مرحله اولیه و البته حساس فعالیت مجمع به آن پرداخت، رسیدن به یک تفاهم کلی و جمعی در خصوص مفاهیم و اصول فراگیر و بنیادینی است که به فعالیتهای آتی ما شکل و جهت میبخشد. باید هنجارها و اصولی چون تنوع، فراگیر بودن، تحملپذیری، اعتدال، گفتوگو، عدالت، حقوقبشر، دمکراسی و حکومتداری شایسته را علیرغم تفاوتهای اجتنابناپذیر درخصوص به کارگیری و اجرای آنها، شناخته و به آنها احترام بگذاریم. ما به عنوان وارثان تمدنهای کهن با برخورداری از درک و فهم تاریخی عمیق از اینکه پیروزیها و شکستها تنها دورههای کوتاهی در گذشته چندهزار ساله بودهاند، باید الگوهای رایج (پارادایمهای)، همچون «حق با قدرت است» و «حذف» را که در اشکال گوناگون خود موجب خونریزی و تخریب در سراسر تاریخ شده و خشونت، توسعهنیافتگی و افراطگرایی به همراه آوردهاند، به چالش بکشیم. این الگوی رایج مدتهای مدیدی بر روابط میان جوامع و ملتها حاکم بوده و باعث جنگ، جنایت، اشغال، سرکوب، تبعیض و آوارگی گشته است. تروریسم و افراطگرایی شایع که امروزه فراروی کشورها و مناطق سراسر جهان از جمله غرب آسیا، مهد بسیاری از تمدنهای کهن، قرار دارد، محصول چنین الگوی منسوخی است.
جامعه بشری امروزه به شدت محتاج پذیرش تنوع غنی در درون و میان تمدنهاست. وارثان تمدنهای کهن دارای یک مسئولیت تاریخی برای پیشگام شدن در ترویج گفتوگو و مشارکت همگانی بر اساس احترام متقابل و موضع برابر برای ایجاد یک الگوی جدید از سیاستهای جهانی هستند. در سال ۱۹۹۸، آقای خاتمی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس سازمان کنفرانس اسلامی – که اکنون سازمان همکاری اسلامی نامیده میشود – با تلفیق میراث تمدن ایرانی و ارزشها و آموزههای رفیع اسلامی، ابتکار «گفتوگوی تمدنها» را ارائه داد که به اجماع مورد استقبال مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت و سال ۲۰۰۱ به عنوان سال گفتوگوی تمدنهای سازمان ملل نامگذاری گردید. گفتوگوی نشأت گرفته از این فرضیه که منابع خرد و دانش ذاتاً متنوع هستند و هر تمدن دستاوردهای زیادی برای عرضه کردن دارد، تمدنها را متقابلاً غنی و همافزا کرده و باعث رجعت از «الگوی محرومیت» به «الگوی گفتوگو و مشارکت همگانی» شده است. در سپتامبر ۲۰۱۳ نیز رئیس جمهور روحانی، ابتکاری مشابه را به مجمع عمومی سازمان ملل، بنابر همان ضرورت تغییر الگو و پارادایم، عرضه کرد و خواستار «جهان عاری از خشونت و افراط گرایی» (WAVE) شد که مورد تصویب مجمع قرار گرفت.
با این نتیجهگیری به اظهاراتم خاتمه میدهم که ما به عنوان نمایندگان تمدنهای کهن که در معرض طوفانهای سهمگین و شاهد صعود و سقوط امپراطوری ها بودهایم، از سابقه تاریخی لازم برای ارائه و ارتقای دو درمان برای بسیاری از بیماریهای این دوره از حیات جوامع بشری برخورداریم: گفتوگو و اعتدال.
از توجه شما سپاسگزارم.