قدرت نظامی مترادف نفوذ منطقه ای نیست/ نفوذ واقعی با قدرت نظامی به دست نمیآید
رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در پاسخ به منتقدانی که تولید ایدههای این مرکز را سادهانگارانه دانستهاند، نوشت: قدرت نظامی مترادف با نفوذ منطقهای نیست؛ رقابت اصلی با رقبای منطقهای بازسازی و ساختن است.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت حسامالدین آشنا با عنوان «سخنی با یاران آشنا» به شرح زیر است:
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو!
اینکه برخی تصور کنند مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری یک اتاق فکر مرموز برای تولید ایدههای سادهانگارانه است که «مابهازای خارجی ندارند» یک تصور غلط است که بیش از هر چیز توهین به اجماع شعور و دانش مجموعه متنوعی از استادان و پژوهشگران کهنهکار و جوانی است که از همه اندیشکدههای مهم کشور با این مرکز همکاری و همفکری میکنند. هیچ سر نهانی و راز سربستهای در این مرکز وجود ندارد.
مرکز بررسیهای استراتژیک یکی از کوچکترین مراکز تحقیقاتی کشور است. طراحی نوین این مرکز به گونهای است که پژوهشگر مستقر در معنای سنتی خود در آنجایی ندارد. همه اهتمام این مرکز بر تجمیع و تلفیق نظرات اندیشکدههای مختلف و صاحبنظران متخصص در حوزههای گوناگون و ارائه آنها در قالب توصیههای سیاستی به مدیر عالی اجرایی کشور است. در این کار از نظرات افراد و اندیشکدهها با تمایلات و گرایشات مختلف سیاسی و جناحی استفاده میشود و هیچ محدودیتی برای استماع و استفاده از نظرات تندترین مخالفین دولت حتی در حساسترین موضوعات برای خود قائل نبودهایم.
اینکه با نزدیک شدن به ایام انتخابات، عدهای به بهانههای واهی عزم خود را برای کوبیدن دولت و رئیس جمهوری تحت عنوان هجمه علیه مرکز بررسیهای استراتژیک جزم کردهاند، قابل درک اما تأسف برانگیز است.
مثال اول: سایت محترم رجانیوز در مقالهای با عنوان «آدرس غلط مرکز بررسیهای استراتژیک، کشور را به کجا میبرد؟»، با زیر سؤال بردن محتوای دو سخنرانی اخیر اینجانب در دانشگاه علامه طباطبایی و کنفرانس امنیتی تهران، استفاده از کلمه «دولتهای فرومانده» برای اشاره به دولتهای ضعیف و در حال فروپاشی در منطقه غرب آسیا را مهمترین دلیل و نشانه بر ناآشنایی مجموعه کارشناسان مرکز بررسیهای استراتژیک با الفبای سیاست و اصول سیاست خارجی برشمرده است. چراکه به زعم نویسنده محترم مقاله، نوآم چامسکی از این اصطلاح برای ایالات متحده آمریکا استفاده کرده است: «این اصطلاح سیاسی را پروفسور چامسکی برای کشورهایی به کار میبرد که به رغم قدرت بسیار از اداره امور به صورت بهینه ناتوانند. درنتیجه مصداق این اصطلاح نه کشورهای ضعیف منطقه بلکه دولتهایی چون آمریکا هستند که با وجود داشتن قدرت زیاد ناتوان از اداره بحرانهای موجود خود هستند.»
در این مورد نمیتوان اظهارنظری کرد فقط میتوان آرزو کرد کهای کاش نویسنده محترم، عبارت دولتهای فرومانده (failed states) را که چامسکی به شکلی استعاری و کنایهآمیز درباره سقوط اعتبار دولت آمریکا در زمان جرج بوش به عنوان تیتر یکی از کتابهای خود انتخاب کرده است، در جای دیگری مثلاً گوگل یا ویکی پدیا جستجو میکردند تا درمیافتند که اصطلاح دولتهای فرومانده را اولین بار آقای چامسکی خلق نکردهاند و تاریخچهای بسیار قدیمیتر در متون روابط بینالملل دارد.
همچنین متوجه میشدند که اگرچه این مفهوم هم مانند بسیاری مفاهیم دیگر در علوم انسانی مناقشهپذیر است اما معنای مشترک دولتهای فرومانده هیچ ربطی به قدرتهای بزرگ ندارد بلکه دقیقاً به کشورهای در حال ضعف و زوالی اطلاق میشود که در آنها دولت از انجام وظایف و کارکردهای اصلی خود عاجز است.
مثال دوم: به فاصله چند روز قبلتر، دوستی قدیمی در یادداشتی با عنوان «آشنا و تئوریسازی برای تحقیر ملی» ایده اصلی مطرح شده در سخنرانی اینجانب در همایش نظام بین الملل در دانشگاه علامه طباطبایی تحت عنوان «دولتهای کارآمدتر در منطقه قویتر» را به نقد کشیدند.
به زعم ایشان «ایده دولتهای کارآمدتر در منطقه قویتر»، مترادف با «فروکاستن مولفههای قدرت ملی به صرف عوامل داخلی و کوچک شمردن نقش آفرینی فرامرزی دولتها و برخورداری آنها از عمق استراتژیک» است و نتیجه تبعی چنین عقیدهای را «عبث خواندن نفوذ منطقهای ایران و نهایتاً دستور عقب گرد به امثال حاج قاسم سلیمانی به داخل کشور» میداند.
اولاً نه من و نه دیگران در جایگاهی قرار نداریم که بخواهیم و یا بتوانیم به سردار سلیمانی و همرزمانش دستور پیشروی یا عقبگرد بدهم.
ثانیاً چه کسی است که نداند در فضای پرآشوب کنونی منطقه و در شرایطی که تهدیدات نظامی علیه کشورمان از هر سو و هر سمت در حال شدت گرفتن است، تقویت نیروی دفاعی و قدرت نظامی و توان عملیاتی ایران باید به عنوان یک هدف مسلم و غیر قابل مسامحه در نظر گرفته شود؟ و باز چه کسی است که بتواند انکار کند که دولت یازدهم در مقایسه با دولتهای قبل، بیشترین بودجه ممکن را برای تقویت نیروهای مسلح و توان دفاعی کشور اختصاص داده است؟
نیروهای مسلح یکی از ستونهای اصلی دفاع از کیان و اقتدار جمهوری اسلامی ایران هستند و جانفشانیهای شهیدان سرافراز در دفاع از مرزهای اقتدار نیز همواره مورد تکریم و تقدیر این ملت بوده است. اما برادری که برادر خود را به ارائه الگوی «تحقیر ملی» متهم میکند خوب است کمی هم در این باب تأمل کند که چگونه امروز سران جنایتکار اسرائیل با استقبال از آتش جنگی که به درون کشورهای اسلامی افتاده برای خود حاشیه امن ساختهاند و به تحقیر کل مسلمانان مشغولند.
چگونه ایران انقلابی که روزگاری در اوج محبوبیت در میان تودههای عرب و مسلمان قرار داشت در همه نظرسنجیها مورد بدبینی و بدگمانی مردم منطقه واقع میشود؟ مشکل زمانی اتفاق میافتد که یک نیروی نظامی بخواهد هم طراحی استراتژی و هم اجرای سیاست منطقهای را خود به تنهایی انجام دهد.
مهمترین اشکال وارد بر آن نقد، عبارت است از برابر گرفتن «قدرت نظامی» با «نفوذ منطقهای». روزگاری اصطلاح هلال شیعی به عنوان یک توهین و افترا علیه ایران از سوی حکام عرب منطقه به کار میرفت. امروز انگار برخی داوطلبانه به دامی که برایمان پهن کردهاند، افتادهاند و با کنایه اعلام میکنند که کنترل چهار پایتخت عربی را در دست دارند! اینگونه اشتباهات از یک طرف چیزی نیست جز مجروح کردن خط مشی چهل ساله جمهوری اسلامی در تاکید بر احترام به استقلال و تمامیت سرزمینی کشورها و از طرف دیگر تقدیم کردن دستاویز و بهانه به آن دسته از مروجان ایران هراسی که قصد دارند تلاش ایران را برای گستراندن حوزه نفوذ خود را به اثبات برسانند.
آنچه که من تحت عنوان مدل دولتهای کارآمد در منطقه قویتر مطرح کردهام، به هیچ وجه ناقض تلاش ایران برای کسب رتبه اول در منطقه نیست. من نگفتهام که ایران نمیتواند اولین در منطقه باشد بلکه پرسیدهام که آیا مناسب است کسی که چنین عزمی دارد آن را جار بزند!
من نگفتهام ما نباید نفوذ منطقهای داشته باشیم بلکه میگویم که نفوذ واقعی و پایدار از راه سختافزاری و با قدرت نظامی به دست نمیآید بلکه نفوذ از جنس نرم است و آن عبارت است از ارائه الگویی موفق از استقلال و پیشرفت و کارآمدی دربرابر دیدگان مردم منطقه. همان که امام از آن به «الگوی جمهوری اسلامی» یاد میفرمود و مقام معظم رهبری هم با تأکید درست و دقیق بر لزوم ساختن «الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت» آن را تبیین کردند.
جمهوری اسلامی ایران از راه صدور الگوهای بومی پیشرفت و کارآمدی است که میتواند نفوذ خود را در منطقه در بلند مدت تضمین نماید. به یاد داشته باشیم که مأموریت رزمندگان و سالاران جنگی در طور تاریخ همیشه موقتی و کوتاه بوده است.
در دوره پس از جنگ، بازسازی و ساختن است که میدان رقابت اصلی ما با رقبای منطقهای است. آنها که بیشتر ساختهاند بیشتر بر قلبها حکومت کردهاند تا آنها که ویران کردهاند. ما برای بازسازی سوریه و عراق و یمن و لبنان (از ملت سازی تا دولت سازی تا آباد سازی) چقدر آماده شدهایم؟ مردم مسلمان و خسته از جنگ در چهار پایتخت عربی و فراتر از آن در سراسر منطقه اکنون چشم به ایران دوختهاند برای فردای پس از جنگ. حرف ما این است به همین سادگی!»