رفتار آمریکا و ریسک چرخش ایران به سمت روسیه
معاون اسبق شورای عالی امنیت ملی در تازهترین یادداشت خود در نشریه هافینگتون پست، با عنوان «رفتار آمریکا و افزایش ریسک سوق سیاست نه شرقی - نه غربی ایران به سمت روسیه» سیاست نه شرقی - نه غربی ایران و تأثیر سیاست دو قدرت مهم جهانی در استراتژیهای منطقهای ایران را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت سیدحسین موسویان در ادامه میآید:
وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که دیپلماتهای روسیه و آمریکا به زودی با قدرتهای منطقه نشستی در مورد سوریه در سوئیس برگزار خواهند کرد. وزارت امور خارجه آمریکا هم این نشست را در راستای سیاست چند جانبهگرایی برای حل بحران روسیه خواند. در حالی که حضور کشورهای ترکیه و عربستان قطعی شده، روشن نیست که آیا ایران در این نشست شرکت خواهد کرد یا خیر. در هر صورت تعامل جدی ایران با قدرتهای جهانی در مورد بحرانهای منطقه به اجرای کامل برجام بستگی خواهد داشت.
شکی نیست که بعد از برجام روابط خارجی ایران با هر دو بلوک شرق و غرب بهبود چشمگیری یافته است. توافقات زیادی با کشورهای آسیایی و اروپایی و نیز آمریکا به امضا رسیده است. بعد از چندین دهه، بویینگ قطعات هواپیمای مسافربری به ایران فروخت و تفاهمنامه ۲۷ میلیارد دلاری برای فروش ۱۱۷ بوئینگ جدید هم با ایران امضا کرد. در عین حال تفاهمات ایران با روسیه و بلوک شرق سریعتر عملیاتی شده است. با توجه به نقش مهم ایران در منطقه از جمله سوریه، عراق و یمن، نوع روابط ایران با روسیه و آمریکا، تاثیرات مهمی بر معادلات سیاسی خاورمیانه و فراتر از آن خواهد داشت.
ایران در طول تاریخ چند هزار ساله خود امپراطوریهای بزرگی را تجربه کرد تا اینکه روسیه با تحمیل ننگینترین قراردادهای تاریخ ایران، معاهده گلستان در ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳و معاهده ترکمنچای در ۲۱ فوریه ۱۸۲۷، بخشهای بزرگی از خاک ایران شامل مناطق و کشورهایی که امروزه به نام ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و داغستان نامیده میشوند را از ایران گرفت، پرونده تاریخ امپراطوری فارسها را بست و موجب شد که تا به امروز هم احساسات ضدروسی در ایران باقی بماند.
از این مقطع به بعد حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران توسط امپراطوریهای سلطهگر روسیه و انگلیس مستمرا نقض شد به طوری که این دو کشور در جنگ جهانی اول به خاک ایران تجاوز و بخشهای بزرگی از خاک ایران را به اشغال خود درآوردند.
روابط ایران و آمریکا به سال ۱۸۵۶ برمیگردد که اولین عهدنامه دوستی و بازرگانی بین دو کشور به امضا رسید. از آن مقطع حدود یک قرن، آمریکا از استقلال ایران در مقابل سلطه امپراطوریهای انگلیس و روسیه دفاع کرد و از نهضت مردم ایران برای قانون اساسی مشروطه نیز حمایت کرد. هاوارد بسکرویل، یک آمریکایی فارغالتحصیل دانشگاه پرینستون بود که در مبارزات برای قانون اساسی، شانه به شانه مردم ایران جنگید و کشته شد.
اما آمریکا در یک چرخش عجیب، با انگلیس در کودتای ۱۹۵۳ همدست شد. مصدق که نخستوزیر منتخب و محبوب مردم ایران بود را ساقط کرده و عامل خود، یعنی محمدرضا پهلوی را بر سلطنت گماشت و روند استقلال و دموکراسی در ایران را در نطفه خفه کرد. در این مقطع در حقیقت سلطه آمریکا با ۲۵ سال حمایت از حکومت دیکتاتور و فاسد شاه، جایگزین سلطه روس و انگلیس شد.
نهایتا مردم ایران به رهبری امام خمینی با انقلاب سال ۱۹۷۹ علیه دو قرن سلطه خارجی قیام کردند و سیاست «نه شرقی و نه غربی» را بنیان نهادند که به معنی نفی وابستگی به امپرطوریهای شرقی و غربی و احیای هویت ملی، دینی، تمدنی و اقتدار ایران بود.
در سال ۱۹۸۰ صدام حسین که قدرتمندترین ارتش عربی را داشت به قصد تجزیه خاک ایران و تغییر رژیم به ایران تجاوز کرد. دراین مقطع و برای اولین بارهر سه قدرت آمریکا و شوروی و انگلیس با حمایت بیچون و چرا از متجاوز، سیاست هماهنگ «تقابل با ایران» را انتخاب کردند. در دوران جنگ تحمیلی، عراق با ۶۳ میلیارد دلار، بزرگترین واردکننده سلاح در خاورمیانه بود در حالی که در حدود ۸۵ درصد سلاحهای عراق ساخت کشور شوروی بود.
واشنگتن هم با تأمین مواد و تجهیزات فنی لازم، به صدام امکان حمله با سلاحهای شیمیایی را داد که بیش از صد هزار ایرانی شهید و مجروح شدند اما ایرانیها با دهها هزار شهید و مجروح و صدها میلیارد دلار خسارت، سنگینترین بها را برای سیاست «نه شرقی و نه غربی» پرداختند و موفق شدند استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنند.
اما بعد از جنگ، آمریکا و روسیه دو استراتژی متفاوت را انتخاب کردند. آمریکا به سیاستهای خصمانه و فشار و تحریم به قصد تغییر رژیم در ایران ادامه داد در حالی که مسکو استراتژی دوستی و توسعه روابط با ایران را برگزید.
با سفر {آیتالله} هاشمی رفسنجانی به مسکو پس از ارتحال امام خمینی در سال ۱۹۸۹، موافقتنامه ۱۵ میلیارد دلاری در زمینههای اقتصادی و نظامی و صنعتی به امضا رسید و فصل نوین روابط دو کشور پایهگذاری شد که کلیدیترین نتیجه آن همکاریهای هستهای در زمینه تکمیل نیروگاه بوشهر و فروش تکنولوژی و تسلیحات روسی به ایران برای بازسازی ارتش ایران بود که تا آن مقطع بر تسلیحات آمریکایی تکیه داشت.
در عین حال، برای حفظ تعادل در روابط با شرق و غرب، {آیتالله} هاشمی رفسنجانی همزمان سعی کرد روابط با آمریکا را بهبود بخشد که نمونه آن کمک ایران به آزادی گروگانهای غربی و آمریکایی در لبنان و قرارداد یک میلیارد دلاری نفتی با کونوکو بود. اما دولت آمریکا به حسن نیتهای ایران پاسخ منفی داد وسیاست تحریم و فشار را ادامه داد.
با بروز بحران هستهای ایران و ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان، روسیه سیاست کجدار و مریز و آمریکا سیاست تشدید خصومت را در پیش گرفت. روسیه همراه با آمریکا و سایر جهانی به قطعنامههای تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی داد اما با تحریمهای اضافی یکجانبه و چندجانبه آمریکا و اروپا همراهی نکرد.
بعد از نهایی شدن توافق هستهای ایران و قدرتهای بزرگ، اوباما سعی کرد روابط واشنگتن با تهران را تغییر دهد. بازپرداخت طلب 1.7 میلیاردی ایران، تبادل زندانیان، آزادی سریع ملوانان اسیر آمریکایی، صدور مجوز فروش ایرباس و بویینگ به ایران، پذیرش ایران به مذاکرات بینالمللی صلح سوریه و پیشنهاد گفتوگو در مورد بحرانهای منطقه همچون یمن و تروریسم بخشی از برنامه او بود.
اما جناح بازهای آمریکا، با نفوذ لابی اسراییل و عربستان فشارهای بیسابقهای را آغاز کردند؛ از جمله اینکه کنگره آمریکا ظرف یکسال بیش از سی لایحه ضد ایرانی را در دستور قرار داد که برخی هم تصویب شد و یک دادگاه آمریکایی هم دو میلیارد دلار پول ایران را ضبط کرد. چنین روندی موجب شد که خیلی از ایرانیها مجددا به این نتیجه برسند که آمریکا قابل اعتماد نیست و قصد ختم دشمنی با ایران را هم ندارد.
اما پوتین بدون توجه به فشارهای اسراییل و سعودی و آزاد از لابی داخلی ضد ایران، به تهران سفر کرد. او به محض ورود به ایران از فرودگاه مستقیم خدمت رهبر معظم انقلاب رفت، قرآن هدیه کرد و یک ملاقات بیسابقه خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشت به گونهای که حتی مترجم خصوصی خود را نیز از اتاق بیرون کرد.
متعاقباً پوتین هوشمندانه گامهای بلندی در مسیر تحکیم روابط استراتژیک با ایران برداشت. تحویل سیستم دفاعی اس۳۰۰، دادن وام پنج میلیارد دلاری، عقد قرارداد دو نیروگاه هستهای و تحکیم همکاریهای منطقهای به ویژه در مورد سوریه بخشی از آن است. ایران هم متقابلا به روسیه اجازه استفاده از پایگاه نظامی خود را داد. ایران قبل از این به هیچ کشوری اجازه استفاده از پایگاه نظامی را نداده بود.
نهایتا اینکه ایران با تاریخ و تمدنی بزرگ همیشه در منطقه وزنی سنگین و نقشی تعیینکننده خواهد داشت. اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برمبنای سیاست «نه شرقی - نه غربی» است.
منهای اینکه آینده روابط ایران و آمریکا چه باشد، ایران و روسیه دو همسایه مهمی هستند که دارای منافع و تهدیدات مشترک حیاتی هستند و لذا روابطی دوستانه همه جانبه برای هر دو پایتخت کلیدی است. همزمان موفقیت ایران در اجرای کامل سیاست «نه شرقی - نه غربی» تضمینکننده بالانس در روابط با بلوک شرق و غرب خواهد بود که این مهم تأمینکننده منافع ملی ایران و نیز به نفع صلح و ثبات و امنیت منطقه خواهد بود.
در این راستا اصلاح سیاستهای آمریکا در مورد ایران، نقش بهسزایی در موفقیت استراتژی «نه شرقی - نه غربی» ایران خواهد داشت. مقاله اخیر مجله فارن پالیسی آمریکا به واشنگتن پیشنهاد کرده که مستقیما با ایران در مورد سوریه مذاکره کند زیرا که ناچارا ایران بخشی از راه حل بحران سوریه خواهد بود. با این وجود تا زمانی که آمریکا به اجرای برجام کامل و دقیق برجام پایبند نباشد، نباید روی تعامل با ایران در مورد بحرانهای منطقه همچون سوریه حساب کند.