شریک راهبردی تهران در همدان چه میکند؟
پس از پایان حمله جنگندههای روس به داعش که از همدان، ابتدا چند خبر توسط اسپوتنیک منتشر شد تا افکار عمومی ما را بسنجند. زمانی که واکنش ما تنها انتشار و ترجمه همان اخبار اسپوتنیک، راشاتودی، ایتارتاس و سایر سایتها و خبرگزاریهای روس بود، وزارت دفاع روسیه به یکباره کارت نهایی خود یعنی تاییدیه آخر را رو کرد و در آنجا بود که از بهارستان تا همدان در سکوتی عجیب فرو رفتند.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، فروردین ماه سال جاری، روسیه به یکباره گام بلندی را در عرصه مبارزه با تروریسم و نبرد با داعش در سوریه برداشت و شهر باستانی «پالمیرا» در استان حمص را در لیست عملکرد ضربالاجلی خود قرار داد.
در گام اول نبرد با داعش صورت گرفت و در گام دوم یگان مینروب نیروی زمینی روسیه متشکل از سگهای مینیاب، رباتها و اکیپ چک و خنثیسازی به پالمیرا اعزام شدند که نهایتاً چیزی در حدود ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ مین خنثی یا منهدم شد.
تا به اینجا، سناریوی روسها یک منحنی منطقی با چاشنی نظامی و تاکتیکی بود. اما موضوع از زمانی تعجب رسانهها و افکار عمومی دنیا را به خود جلب کرد که «ارکستر مارینسکی» سنپترزبورگ به رهبری یکی از مشهورترین رهبران ارکستر جهان یعنی «والری گرگیف» به آمفیتئاتر پالمیرا پا گذاشت و قطعه «شاکن» اثر «یوهان سباستین باخ» را جایی که قبل از آن داعش خون چندین هزار نفر را در همان نقطه به زمین ریخته بود، اجرا کرد.
حضور بیش از صد خبرنگار که به دعوت وزارت دفاع روسیه به پالمیرا آمده بودند، تنها یک معنی کلان و مهم دارد و آنهم مخابره این سیگنال است که مسکو میتواند در عرض چند هفته علاوه بر مبارزه با داعش، پاکسازی و تثبیت هر نقطه را عملیاتی کند.
اما اینکه در میان خاکهای آغشته به خون و آلوده به مین، کنسرتی توسط یکی از بهترین ارکسترهای روسیه برگزار میشود، علاوه بر نشان دادن قدرت نظامی روسها و سرعت آنها در انجام عملیات و به رخ کشیدن تجهیزات خود این معنا را به یکباره متبادر میکند که روسها چگونه از عنصر هنر برای برجسته کردن نام و عملکرد خود آنهم در اوج درگیری با داعش استفاده میکنند که شاید این فکر به ذهن هیچ دولت دیگری خطور نمیکرد.
سناریوی پالمیرا بدون شک برد رسانهای بسیار موثری برای روسها داشت. ماندگاری این موضوع در عرصه رسانهای برای مسکو اهمیت خاصی ندارد؛ آنچه مدّ نظر تیم رسانهای کرملین و شخص پوتین بود، وسعت مخابره و بُرد بلند عملکرد روسیه در سوریه و در پلانی وسیعتر، خاورمیانه و عرصه بینالمللی است.
سناریوی دوم؛ نوژه همدان
هفته گذشته شاهدِ نمایشنامهای همانند پالمیرا در ورود جنگندهها و بمبافکنهای روسیه به پایگاه هوایی نوژه واقع در همدان بودیم. روسها بدون تردید میدانستند که چگونه باید زلزلهای رسانهای در سطح جهان ایجاد کنند. تمامی اخبار خود را یکی پس از دیگری حاضر و آماده کرده بودند و به ترتیب اولویت مخابره شدند. گویی توپخانه رسانهای سرزمین تزارها در انتظار بُرد دیگری بود که تا به این لحظه به نیل اهداف خود دست پیدا کرد.
در برابر این رویکرد روسیه، رسانههای داخلی در بیاطلاعی محض به سر میبردند و هیچ مسئولی اطلاعی از این اقدام نمیداد و رسانهای خارجی نبض اخبار بینالمللی را که ایران هم جزیی از آن بود، در دست گرفتند و مسئولان ایرانی تنها به بیان عبارت «مسکو شریک راهبردی تهران است!» بسنده کردند.
در مجلس، به رغم درخواست بیست نماینده برای توضیح این مسئله، علی لاریجانی در پاسخ به تذکری درباره ورود جنگندهها به ایران، موضوع را از اساس تکذیب کرد و گفت هیچ پایگاهی به خارجیها داده نشده است؛ پاسخی که بعدها گفته شد پاسخ دیپلماتیک بوده و منظور لاریجانی از استقرار چیز دیگری بوده است!
هنوز صحبتهای لاریجانی تمام نشده بود که وزارت دفاع روسیه در بیانیهای این موضوع را تصدیق کرد و نوشت که بمبافکنهای این کشور از پایگاه هوایی همدان علیه مراکز متعلق به داعش در سوریه حملههایی را انجام دادهاند.
در دولت نیز وزیر دفاع ابتدا گفت موضوع تصمیم نظام بوده؛ سپس گفته شد آنچه که امروز در پذیرش هواپیماهای روسی در همدان انجام میشود در راستای همکاری های متقابل ایران و روسیه جهت مورد هدف قرار دادن تجهیزات و تجمعات در جریانهای تروریستی است و این موضوع نیز بنا بر درخواست سوریه انجام میشود.
در شورای عالی امنیت ملی نیز به این گفته بسنده شد که «ما با روسیه همکاری راهبردی داریم» تا بیخبری رسانههای داخلی تکمیل شود و اخبار داخلی توسط رسانههای خارجی به دست ایرانیان برسد! و در نهایت وزیر دفاع اذعان کند که روسیه خودنمایی و بیمعرفتی کرد.
در دستگاه دیپلماسی هم سخنگوی وزارت امور خارجه به ایلنا گفت که ما توافقنامهای با روسیه در اینباره نداریم. تهران و مسکو در برخی زمینهها دارای مناسبات و روابط راهبردی هستند. روابط دو کشور در سالهای اخیر نیز توسعه بسیاری یافته است؛ ضمن اینکه البته قصد پنهانکاری هم در میان نبوده است.
درست است که ورود روسها به همدان به بحث سیاست خارجی کشور باز میگردد، اما باید در نظر داشت که بازخورد آن در رسانههای جهان امری بینالمللی خواهد بود. خبرها از طریق روسها مخابره شد و مجدداً خبرگزاریهای کشورمان همان اخباری را که میتوانستیم در بزنگاه به نفع خودمان بدان جهت بدهیم را ترجمه، سپس منتشر کردند! بدین ترتیب روسها همانند پالمیرا سهم رسانهای خود را از قضیه همدان اخذ کردند.
بازی رسانهای روسیه چگونه آغاز شد؟
پس از پایان حمله جنگندههای روس به داعش که از همدان انجام شد، ابتدا چند خبر توسط اسپوتنیک منتشر شد تا افکار عمومی ما را بسنجند ولی زمانی که واکنش ما تنها انتشار و ترجمه همان اخبار اسپوتنیک، راشاتودی، ایتارتاس و سایر سایتها و خبرگزاریهای روس بود، وزارت دفاع روسیه به یکباره کارت نهایی خود یعنی تاییدیه آخر را رو کرد و در آنجا بود که از بهارستان تا همدان در سکوتی عجیب فرو رفتند.
تشریح اصول قانون اساسی در خانه ملت در برداشت متفاوت از واژه «استقرار» هم نتوانست برد رسانهای برای ما داشته باشد تا در نهایت صَرف میلیونها تُن کاغذ در روزنامهها و میلیاردها تومان هزینه در خبرگزاریهای داخلی، در چنین مقطعی نتواند کوچکترین تاثیری در افکار عمومی داشته باشد و روسها بسیار حساب شده از ماجرای همدان بهرهبرداری کردند و در داخل مسئولان هم توپ را به زمین یکدیگر انداختند و از بیمعرفتی روسیه گفتند و پالمیرایی دیگر برای مسکو دست و پا کردند؛ انگار مسائل سیاست خارجی و منافع کشورها بر اساس معرفت درجهبندی میشود!