پرداخت بدهیهای آمریکا به ایران ابزار مخالفان توافق هستهای شده است
جنجال بر سر ماجرای پرداخت بدهیها به ایران ثابت کرد که حتی تلاشهای جدی برای رفع منازعات به عنوان یک سلاح علیه آشتی استفاده شود؛ سلاحی که مخالفان این روابط به این زودیها از آن چشمپوشی نخواهند کرد.
به گزارش ایلنا به نقل از المانیتور، جنجال بر سر استرداد منابع مالی به ایران توسط آمریکا، به ابزاری در دست محافظهکاران تبدیل شده است.
این پایگاه خبری نوشت: برای کسانی در تهران و واشنگتن یک نسل را با تلاش برای تجدیدنظر در روابط ایران و آمریکا گذراندهاند، ۱۶ جولای ۲۰۱۶ روز پیروزی بود؛ صبح آن روز، روز اجرایی شدن برجام نامگذاری شد و بر این اساس تحریمهای هستهای ایران لغو شد. تقریبا بلافاصله بعد از آن چهار آمریکایی-ایرانی از زندان اوین ایران آزاد شدند و به مقصد آلمان حرکت کردند.
همزمان یک هواپیمای بینام و نشان حاوی ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد از ارزهای خارجی به جز دلار در تهران به زمین نشست. این پولها به عنوان بخشی از بدهیهای آمریکا قبل از انقلاب به ایران بوده است.
طرفداران دیپلماسی شاهد حوادث دراماتیکی بودند که ادعای حلوفصل مشکلات از طریق مذاکره بین دو کشور را ثابت میکرد. محافظهکاران بدبینِ توافق هستهای در ایران و آمریکا نظر دیگری داشتند؛ آنها میگفتند این پول در ازای آزادی شهروندان آمریکایی به ایران داده شده است.
این تسویه حساب بین دو کشور بیشتر به واسطه کارکرد موثر دادخواستها در دادگاه لاهه در مواردی نظیر پیمان الجزیره در سال ۱۹۷۹-۸۱ و حل بحران گروگانگیری سفارت آمریکا بوده است. هیات منصفه شامل تعداد برابری از ایرانیها، امریکاییها و افراد بیطرف برای بررسی ۴۷۰۰ پرونده دادخواست از سال ۱۹۸۱ است.
کارهای مربوط به تسویه حسابهای مالی معمولا بدون جنجال انجام میشود و تا امروز در توافقهایی صلحآمیز، بسیاری از این بدهیها بین دو کشور رد و بدل شده است و در تقریبا ۱۴ مورد جنجالی باقیمانده آمریکا موظف به پرداخت بدهیهای قابل توجهی به ایران برای ۷۰ سال آینده شده است.
تسویه حساب لغو خریدهای تسلیحاتی ایران از آمریکا چند مسئله را روشن میکند:
اول اینکه حلوفصل یک دادخواست قانونی بین ایران و آمریکا به طور اسثتنایی زمان زیادی را از سیستم قضایی گرفته است.
دوم اینکه بقیه تسویهحسابها با احساس خسران از یک سو و بیانیههای پیروزمندانه از سوی طرف مقابل همراه خواهد بود.
سوم اینکه هر جنجالی در نتیجه این اقدامات منجر به تحتالشعاع قرارگرفتن تلاشهای سیاسی بین دو کشور برای تعامل مجدد خواهد شد.
شکی نیست که شکایات قانونی به دادگاه یکی از مکانیسم های موثر در حلوفصل اختلافات قابل توجه بین دو کشوری است که سه دهه رابطه نداشتهاند. تا امروز دادخواستهای دادگاه به عنوان روشی برای اجتناب از تعامل دو دولت اتخاذ می شد و این مسئله به زمانی تعلق داشت که دو کشو هیچ ایدهای در مورد احتمال نشستن مقامهایشان سر یک میز نداشتند، اما توافق هستهای این تابو را شکست و به آنها این قابلیت را داد که اختلافات دو جانبهشان را در خلال گفتوگو حل کنند. البته هیچ نشانهای از علاقه چه در تهران و چه در واشنگتن برای گسترش روابط سیاسی که نیاز به پایان دادن به منازعات قانونی داشته باشد، دیده نمیشود، در عین حال افزایش منازعات و ادامه خصومتها میتواند ابزار خوبی برای حفظ دشمنی باشد، در نتیجه هرگونه بازپسدادن بدهیها در آینده میتواند فرصت خوبی برای تسویه حساب اهداف سیاسی باشد.
جنجال بر سر ماجرای پرداخت بدهیها به ایران ثابت کرد که حتی تلاشهای جدی برای رفع منازعات میتواند به عنوان یک سلاح علیه آشتی استفاده شود؛ سلاحی که مخالفان این روابط به این زودیها از آن چشمپوشی نخواهند کرد.