گمشدن صدای توسعه سیاسی در هیاهوی کوبیدن بر طبل اختلافهای قومی
سارا ریاضی در یادداشتی به بررسی موضوع انتخابات در خوزستان و تاثیر اختلافهای قومی در این استان پرداخت.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت سارا ریاضی به شرح زیر است:
یکی از مباحث مهم در جامعهشناسی، بررسی روانشناسی سیاسی رایدهندگان و رفتارشناسی انتخاباتی آنهاست. این سوال در فرآیند تبلیغات انتخاباتی بارها از ذهن مخاطبان تبلیغات انتخاباتی میگذرد که چگونه و تحت چه شرایطی، کدام شکل از تبلیغات بر رفتار انتخاباتی گروههای مختلف موثر واقع خواهد شد.
پاسخ این سوال در دل نحوه رفتار انتخاباتی اعضای جوامع نهفته است. از این منظر حوزههای انتخابیه باید بر اساس نوع نگرش آنها و نحوه جامعهپذیری سیاسیشان در دورههای مختلف مورد ارزیابی قرار گیرند. در این خصوص دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که بیتردید فقدان اندیشه سیاسی بومی، مؤید نوع نگرش و سیر تحولات سیاسی- اجتماعی ملت ایران، در این حوزه نیز به شدت احساس می شود؛ به همین جهت به سختی میتوان ادعا کرد که یکی از این نظریههای رفتار انتخاباتی بیکم و کاست قابل اطلاق به فرهنگ پیچیده سیاسی مردم ایران است. با این وجود ذکر برخی از این دیدگاهها و تحلیل نواحی مختلف کشور تحت نظریهای ترکیبی خالی از لطف نیست.
از جمله این نظریهها میتوان به نظریه هویت حزبی و نظریه رونالد انگلهارت اشاره کرد که در هر دوی این دیدگاهها میزان بالای جامعهپذیری سیاسی را عامل اصلی هدایتکننده رفتار انتخاباتی مردم از بستر هویتیابی حزبی میداند. به گفته انگلهارت هرچه مطالبات افراد از قاعده هرم نیازهای مازلو به سمت نوک هرم حرکت کند و هرچه شهروندان یک ناحیه از نیازهای بنیادین به سمت مطالبات متعالیتر نظیر منزلت طلبی، عزت نفس و اخلاقمداری سوق پیدا کنند، زمینه برای ظهور رفتار انتخاباتی عقلاییتر مبتنی بر هویت حزبی بیشتر فراهم خواهد شد.
به این ترتیب بروز رفتارهای بیمقدمه و احساسی افراد پای صندوقهای رای متاثر از تبلیغات کاندیداها در دورهای معین کمرنگ خواهد شد. از سویی دیگر دیدگاههایی وجود دارند که بر نقش فرد و محیط اجتماعی فرد در انتخابات تاکید میورزد که از نوعی موقعیتگرایی احساسی متاثر از تبلیغات، قومگرایی و آرای مشروط خبر میدهد.
این نظریهها معترفند که افراد در دوران تبلیغات انتخاباتی بسته به نوع تبلیغات به نگرشی برگرفته از دانش و اطلاعات سطحی دست به انتخاب میزنند که با این مقدمه رفتار ا نتخاباتی و سیاسی مردم استان خوزستان ارزیابی میشود:
رفتار انتخاباتی مردم استان خوزستان
استان خوزستان یکی از استانهای چند قومیتی ایران است که انتظار میرود حضور این قومیتها در کنار هم امتیازی برای استان از جهت الگوسازی تسامح و تحمل تکثرگرایی برای سایر استانها باشد.
با این وجود میدانیم که بخش عمده تاریخ استان خوزستان به کشمکشهای قبیلهای و طایفهای گذشته و این وضعیت بر فرهنگ سیاسی مردم خوزستان اثر گذاشته است. در چنین شرایطی خاستگاه رای مردم در بعضی از شهرهای استان خوزستان، قومی-قبیلهای و مبتنی بر خویشاوندی است. از این رو فرهنگ سیاسی عشیرهای جهتدهنده رفتار سیاسی افراد است. استمرار این روند به ویژه در انتخابات مجلس شورای اسلامی که نیازمند همگرایی نمایندگان مجلس جهت نیل به منافع ملی است.
اهمیت آسیب شناسی و کشف دلایل عقب افتادگی سیاسی، رشد ناقص توسعه سیاسی و تضعیف احزاب در این استان زمانی بالاتر میرود که بدانیم این استان زرخیز و نفتخیز منبع انتفاع نظام است و این خود گواهی بر علل نگرانی فعالان سیاسی و تلاش آنها جهت تقویت رویکرد هویتیابی حزبی و دستیابی به مطالبات از کانال احزاب است.
فارغ از دلایل عدم وجود رویکرد حزبی در استان خوزستان نظیر سابقه طولانی اشتغال نخبگان سیاسی این استان به امور مربوط به جنگ و سازندگی بعد از جنگ تحمیلی در طول این سالها باید نسبت به شعارهایی که بر نمادهای قومی- قبیلهای برای جلب آرای مردم تاکید میکنند، آگاه بود.
روشن است که شناسایی و طرح مطالبات مردم از کانال احزاب در ناحیه ای با این حجم از تکثر قومی و فرهنگی به شایسته سالاری و وحدت ملی میانجامد. بیتوجهی به اهمیت بالای توسعه سیاسی استان با تقویت رویکرد حزبی غیر قابل اغماض است.
از سویی دیگر نخبگان سیاسی این استان اعم از اصلاحطلبانی که بر رویکردهای حزبی-سیاسی تاکید میکنند و اصولگرایانی که آگاهانه با هدف دستیابی به پایگاه رای مردم در برخی نواحی استان دست به تبلیغات قومی- قبیلهای میزنند، از مشکلات استان زر خیز و نفت خیز خوزستان آگاهند. مشکلاتی نظیر خشک شدن تالابهای پایین دست رود کارون ناشی از تصمیمات غیر علمی و غیر کارشناسی دولت احمدی نژاد، انتقال غیر کارشناسی آب کارون، بروز پدیده ریزگردها و آلودگی هوا و عدم احساس انتفاع از صنایع بزرگ منطقه نظیر صنایع نفت و گاز توسط مردم ناحیه، خود به خود مقدمات نارضایتی شهروندان این استان را از عملکرد فعالان سیاسی پس از انقلاب فراهم آورده است. استمرار این نارضایتیها به علاوه ویژگیهای منحصر به فرد این استان یعنی تکثر قومی و زبانی به نتایج ناگواری برای کل حاکمیت خواهد انجامید.
از این رو عملکرد اصولگرایان استان خوزستان که با کوبیدن بر طبل اختلافهای قومی سعی در جذب آرای مردم قبیله و عشیرهشان را دارند فارغ از ماهیت غیر حرفهای و غیر کارشناسی آن، نوعی خیانت به اتحاد و انسجام ملی است.
گزارشهای دریافتی از استان خوزستان بیانگر این واقعیت تاسف بار است که در آستانه دور دوم انتخابات مجلس، برخی کاندیداهای منتسب به جریان اصولگرایی به روشهایی برای جذب اقوام (برای مثال به کار بردن تلفظ عربی اسامی شهرهای استان خوزستان نظیر آبّادان به جای آبادان و تاکید بر اختلافات و تفاوتهای اقوام و برتری یکی بر دیگری ) روی آورده که مشخصا بدون توجه به منافع کل استان و تنها در نتیجه تفکر کوتاهمدت جذب رای در انتخابات پیش روست.
چنین عملکردی یا از بینش سیاسی سطحی این طیف خبر میدهد یا نشاندهنده الویت دادن به منافع کوتاهمدت در مقابل منافع ملی بلندمدت است که نه از طریق بالا بردن سطح آگاهیهای سیاسی بلکه از عقب افتادگی سیاسی مردم این ناحیه تامین میشود.
روشن است که افزایش اختلافهای قومی در کوتاهمدت ممکن است به رای آوری این کاندیداها منجر شود اما در بلند مدت این نفت ریختن بر آتش اختلافهای قومی نتیجهای جز عقبافتادگی سیاسی و رشد منفی جامعهپذیری سیاسی این استان و متعاقبا شیب منفی توسعه سیاسی مردم ایران در پی نخواهد داشت.
در چنین فضایی شاهد حضور فعال جریان اصلاح طلبی استان خوزستان با دغدغه و شعارهایی برای ارتقای بینش سیاسی و کانالیزه کردن مطالبات مردم این ناحیه از طریق تبیین آییننامههای حزبی نظیر تبیین برنامه جامع اصلاحطلبان استان هستیم.
اصلاح طلبان با رویکردی حزبی به دنبال جلب آرای مردم از طریق تزریق آگاهی نسبت به مطالبات و شناخت جریانی که بیشترین امکان را برای حل معضلات فوق الذکر استان دارند هستند. شعار «نه قومیت، نه فامیل رای فقط اصلاحات» گویای همین فرضیه است که چگونه این جریان سیاسی عبور از قوم-قبیله گرایی و حرکت به سمت رفتار انتخاباتی مبتنی بر هویتیابی حزبی و مطالبات-محور را راهکار برون رفت از مشکلات استان خوزستان و رشد جامعهپذیری سیاسی را تنها راه تبدیل مشکلات استان به دغدغه جامعه ایران میداند. رویکردی که فواید آن در بلند مدت به خزانه فرهنگی کل ملت ایران واریز خواهد شد.