تحلیل گفتمانی عنصر گم شده بررسی دیپلماسی هستهای
یک پژو هشگر ارشد موضوعات بینالمللی در یادداشتی با عنوان «تحلیل گفتمانی عنصر گم شده بررسی دیپلماسی هستهای» ضرورتهای پرداختن به این گفتمان را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش ایلنا٬ یادداشت محمد حسن دریایی به شرح زیر است:
الف – مقدمه و طرح موضوع
بیش از دو ماه است که برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ در محافل داخلی از جمله مجلس محترم شورای اسلامی در حال موشکافی متنی است و بالاخره نتیجه بررسی در قالب گزارش برجام منتشر شد و نهایتا قانون اقدامات متناظر در اجرای برجام به تصویب رسید. علیرغم همه تلاشهای ارزشمند در بررسی و موشکافی متنی برجام، اما به نظر میرسد یک بررسی عمیق مفهومی از گفتمان دیپلماسی هستهای تاکنون صورت نگرفته است. با توجه به اینکه به مراحل اجرائی برجام نزدیک میشویم لزوم توجه به ابعاد کلان گفتمانی دیپلماسی هستهای بیش از گذشته احساس میشود. چون درکنار جزئیات مربوط به متن نباید از تصویر کلان گفتمانی هم غافل شد. درآن صورت ممکن است مصداق ندیدن جنگل بخاطر درخت شویم. بر همین اساس، این پرسش همچنان باقی است که آیا دیپلماسی هستهای ایران توانسته است یک گفتمان در سطح بین الملل ایجاد کند و اگر چنین است مهمترین عناصر گفتمانی دیپلماسی هستهای چیست؟ در این راستا باید ابتدا توجه نمود که گفتمان یک «نظام معنایی» است که واسطه ما با جهان خارج است، یعنی ما به حوادث، رخدادها و پدیدهها از دریچه آن نظام معنایی نگاه میکنیم و تصویر ما از پدیدههای واحد، تصویر خاصی است به دلیل آنکه از دریچه نظام معنایی خاصی به آن نگاه میکنیم. بنابراین اگر با یک گفتمان دیگر یا یک نظام معنایی دیگر به آن پدیده واحد نگاه کنیم، با درک و تلقی متفاوتی از همان پدیده واحد روبرو میشویم.
هر گفتمان مجموعهای از «نشانه» هاست و هر نشانه متشکل از «دال» و «مدلول» است. دال در حکم علامت و مدلول در حکم معنا یا مصداق آن است و نشانه از رابطه بین این دو که «دلالت» نامیده میشود، بوجود میآید. بنابراین هر گفتمان را میتوان مجموعهای از دالها و مدلولها دانست. ساخت گفتمانها مستلزمِ «فراخوانی» برخی «دالها» و «طرد» برخی دالهای دیگر است. یا به تعبیری، ساخت هر گفتمان، متکی به دو نوع کنش گفتمانی است. یکی «برجسته سازی» برخی «دالها» و دیگری به «حاشیه راندن» برخی «دالهای» دیگر است.
در این مقاله، نگارنده در صدد است تا با استفاده از رهیافت «گفتمان» در روابط بین الملل به بررسی مذاکرات هستهای بپذیرد. دالهای مطرح در مذاکرات هستهای و دستاورد آن در قالب برجام و قطعنامه تائید کننده آن (قطعنامه ۲۲۳۱) را مورد بررسی قرار دهد و ضمن ارائه دلایل اهمیت نگاه گفتمانی در این زمینه، یک تصویر روشن در این خصوص ارائه دهد.
ب- اهمیت نگاه گفتمانی در مذاکرات هستهای
رابطه بین سیاست خارجی و نظریات مبتنی بر گفتمان امری روشن، چندوجهی و عمیقاً پیچیده و اثرگذار میباشد. در سیاست خارجی مخصوصاً در موقعیت کنونی، اهمیت گفتمان بیشتر و پراهمیتتر میشود. دلیل برجستگی گفتمان در سیاست خارجی واضحاً در چگونگی، گستره و تنوع مخاطبین در ماوراء مرزها و اثرگذاری بر ذهن وعمل بازیگران است. به همین جهت، ایجاد ارتباط با دیگر ملتها و دولتها در قالب توانائی در ایجاد یک گفتمان منسجم، توانائیهای ترکیبی و متعددی را میطلبد و از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، این مهم، مستلزم یک رهیافت منسجم گفتمانی و زبان حرفهای قابل فهم برای دیگران است. سیاست کلی در مذاکرات هستهای، پدیده قابل ملاحظهای نه فقط در گفتمان و بیان سیاست خارجی قابل فهم برای دوستداران ایران است بلکه دستیابی به تریبونهائی را میسر کرده و در اختیار کشور قرار داده است که تا به حال یا کلاً در اختیار مخالفین جمهوری اسلامی ایران بوده و یا فضای اندکی به جانبداران ایران اختصاص میداده است.
بنابر این برخلاف نظر برخی که معتقدند دولت فاقد هیچ نوع گفتمانی در زمینه سیاست خارجی و اختصاصا در زمینه هستهای است، نگارنده بر این اعتقاد است که دیپلماسی هستهای در قالب یک گفتمان منسجم صورت گرفته است و بدون درک ابعاد این مفاهیم عمیق گفتمانی نمیتوان قضاوت جامعی راجع به دیپلماسی هستهای و نتایج آن در قالب برجام داشت. از نظر نگارنده، گفتمان هستهای با مجموعه علائم منسجم تولید شده از سوی کشور که با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی و شبکههای اجتماعی به ویژه توئیتر و یوتیوب و بهرهگیری از این ابزارها به صورت هدفمند بازتولید شده است توانسته است در پیشبرد منافع کشور گام مهمی را بردارد.
تلاشهای دست اندرکارانی که در عرصه دیپلماسی هستهای و مذاکرات هستهای دولت یازدهم بخصوص مذاکرات مربوط به نهائی کردن برجام درگیر بودهاند نمود بارزی از تلاش برای تغییر گفتمان در رابطه با تعامل با ایران در صحنه جهانی بوده است. آنها با شناخت دقیق گفتمانی، تلاش کردند تا به صورت حرفهای مذاکره هستهای و سیاست خارجی را پدیدهای ترکیبی از فکر منسجم و عمل و سخن سنجیده و به موقع و قابل فهم برای دیگران جلوه دهند. چون این افراد از تجربه و دانش بالائی در این زمینه برخوردار بودند، درک واقع بینانهای از شرایط موجود روابط بین الملل و گفتمان غالب حول مذاکرات داشتند و میدانستند که پی آمدهای حرف، سخن، بیان و اساسا تولید گفتمان در سیاست خارجی هیچگاه بخاطر بهم پیوستگی ارتباطی جهان، مانند امروز نبوده است، همه تلاش خود را بکار گرفتند تا گفتمان موجود غربیها در زمینه تهدید، انزوا و فشار علیه ایران را تبدیل به گفتمان تعامل، همکاری، تکریم و احترام متقابل نمایند. این اقدامات با قصد تامین تثبیت اجرای حق غنی سازی ایران، رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران، حفظ عزت ایران در جریان مذاکرات و نتایج آن و امنیت زدائی از پرونده هستهای ایران صورت گرفته است.
ج- مهمترین شاخصههای گفتمان دولت یازدهم در مذاکرات هستهای
برای شناخت گفتمان دولت یازدهم در بحث مذاکرات هستهای، باید ببینیم دولت دکتر روحانی چه دالهایی را فرا میخواند و چه دالهایی را طرد میکند تا از این طریق، نظم گفتمانی دولت یازدهم در توافقات هستهای علی الخصوص تفاهم روی متن برجام و قطعنامه تائید کننده آن به عنوان نتایج ملموس مذاکرات هستهای روشن شود.
۱- جدیت در مذاکرات برای رسیدن به توافق
اولین دالی که دولت در مذاکرات هستهای فرا میخواند، دال «جدیت در رسیدن به توافق» است؛ نماد بارز این موضوع در فرمایشهای مقام معظم رهبری است که براین امر تاکید دارند «ما دنبال توافقیم. اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. مسئولین جمهوری اسلامی - بنده، دولت، مجلس، قوّهٔ قضائیّه، دستگاههای گوناگون امنیّتی، نظامی، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد». یعنی دریچه معنایی که برای ارزیابی جامعه از مذاکرات هستهای میگشاید، بر این مسئله استوار است که کشورمان دنبال وقت کشی نیست و با حسن نیت و جدیت وارد یک روند مذاکراتی شده است در داخل ایران نظام سیاسی از اقتدار لازم برخوردار است و اجماع ملی برای حصول توافق وجود دارد. اما رسیدن به توافق بدون قید و شرط نیست و دولت یازدهم در این ارتباط یک دال را طرد میکند و آن دال «توافق بد» است دولت دال «توافق خوب» را مطرح میکند. در واقع بر «محتوی» توافقات در مذاکرات هستهای برای داوری کیفیت دیپلماسی دولت در نظر مردم تاکید دارد. بنابراین مطابق این فراخوانی و طرد دالها معامله نکردن بهتر از معامله بد کردن است. پس رسیدن به توافق به هرقیمتی اصل نیست بلکه باید همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند «در این جهت هم باز همه متّفقند که این توافق باید عزّتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی بدقّت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛»
حال که توافق به اجرا نزدیک میشود این موضوع به عنوان یک عنصر مهم گفتمانی همچنان تا پایان اجرای برجام در یک بازه زمانی حدودا ده ساله سایه خود را بر تعاملات با دولتهای ۱+۵ خواهد انداخت.
۲-مقاومت ملت ایران عامل لغو تحریمهای ظالمانه
دومین دالی که دولت در مذاکرات هستهای به صحنه میآورد، دال «لغو تحریمهای ظالمانه است». یعنی تمرکز جامعه را در فهم مذاکرات و برجام روی اینکه در روند مذاکرات، باید همه تحریمهای اقتصادی و مالی لغو شود، قرار میدهد. تیم هستهای با سرلوحه قرار دادن فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «ما دنبال از بین بردن و برداشتن تحریمها هستیم؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ امّا در عین حال خود این تحریمها را ما فرصت میدانیم.... تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگرهٔ آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّهٔ تحریمها هم در فاصلههای معقول» همه تلاش خود را به عمل میآورد که ضمن مبارزه با تحریمهای ظالمانه، همه آنها را همزمان با اجرای برجام لغو نماید. در عین حال مطرح میکند که خود این تحریمها هم یک فرصت است. در گفتمان مذاکرات هستهای، ایران در خلال مذاکرات و در نتیجه مذاکرات در قالب برجام، تلاش مینمایند که نشان دهند مبارزه با تحریمها به دلیل ماهیت ظالمانه آنها علیه مردم عادی ایران است و با تاکید بر اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومت و قابلیت بالای تاب آوری اقتصاد پیچیده و چند لایه ایران، از برقراری رابطه بین اقتصاد ملی و لغو تحریمها خودداری میکنند. بنابر این اعلام میدارد که برای لغو تحریمها حاضر نیست هر بهائی را بپردازد و دال «هزینه معقول برای لغو تحریمها» را بیان میدارد. همین سیاست یکی از عوامل طولانی شدن مذاکرات، مقاومت در برابر زیاده خواهیهای غربیها و نهایتا کسب دستاوردهای ایران در سایر زمینههای فنی است. بر همین اساس در برجام کاملا مشهود است که دال لغو تحریمها بر مدلولِ «هر میزان و هر کیفیتی» از تحریمها استوار است. یعنی اینکه لغو تحریمها در نتیجه برجام، کلیه تحریمهای اصلی و اولیه اقتصادی و مالی را شامل میشود.
گفتمان تولید شده از سوی ایران در درخواست برای لغو تحریمها مبتنی بر منطق ظلم ستیزی است و این مهمترین عنصر گفتمان هستهای است که از ایران کشوری قدرتمند میسازد و نشان میدهد که درخواست برای لغو تحریمها نه از سر استیصال بلکه بر اساس یک منطق منسجم اصولی و از موضع اقتدار است.
۳- تسهیل اجرای حق غنیسازی ایران
سومین دالی که دردیپلماسی هستهای و نظام گفتمانی آن فرا خوانده میشود، دال «تسهیل اجرای حق غنی سازی» است. در این زمینه تیم مذاکره کننده همه تلاش خود را به عمل میآورد که نظامی معنائی ایجاد کند که در آن کشورمان توافق بدون به رسمیت شناختن اجرای حق غنی سازی را نمیخواهد. کشورمان در ارتباطات عمومی خود با کانونهای اندیشه، سازمانهای مردم نهاد، مردم عادی و در میز مذاکرات به صورت مداوم بر این اصل تاکید دارد که حق غنی سازی کشورمان طبق ماده ۴ معاهده NPT به رسمیت شناخته شده است. بنابر این کشورمان علاوه بر آن، به دنبال آن است که در استیفای این حق با مشکل روبرو نشود و کشورهای طرف مذاکراتی باید اجرای بدون مانع غنی سازی در داخل ایران را تضمین کنند. مهمترین مشکل مذاکرات هم در این بخش بوده است چرا که غربیها با مطرح کردن این مفهوم خیالی که غنی سازی زمینه دستیابی ایران به سلاح هستهای را فراهم میآورد در مقابل این خواسته مقاومت میکردند. در نهایت غربیها با معرفی و ابداع مفهوم غیر قانونی «راه گریز سریع» به دنبال این بودند که تا حد ممکن فعالیت غنی سازی را محدود و نزدیک به صفر نگه دارند. در مقابل دیپلماسی هستهای کشور با طرد دال «عدم پذیرش غنی سازی دکوری» رسما به مبارزه با این تلاشها پرداخت. کشورمان با استدلالهای دقیق فنی وحقوقی همواره بیان داشته است که حاضر نیست غنی سازی کشورمان را تا حد یک فعالیت نمایشی و سمبلیک کاهش دهد. بعد از حدود ۲۳ ماه مذاکره نهایتا برآیند تلاشها به سمتی رفت که نه غنی سازی بدون قید و شرط ایران پذیرفته شد و نه غنی سازی در حد صفر مورد نظر غربیها مقبول افتاد. کشورمان با پذیرش یک سری محدودیتها روی میزان و سطح غنی سازی، ماشینهای غنی سازی و میزان ذخایر مواد هستهای داخل کشور و همچنین کنار نهادن برخی فعالیتهای مربوط به چرخه سوخت برای یک مدت زمان مشخص، سبب شد طرفهای ۱+۵ در قالب یک قطعنامه شورای امنیت، اجرای غنی سازی از سوی ایران را رسما مورد شناسائی و تائید قرار دهند. ترتیبات مندرج در برنامه غنی سازی ایران مصوب برجام به نحوی است که این غنی سازی به سمت صنعتی شدن و تبدیل شدن به یک غنی سازی تجاری پیش میرود که دستاورد مهمی در این زمینه است.
۴- غیرامنیتی کردن پرونده هستهای
چهارمین دالی که در گفتمان دولت یازدهم فراخوانده میشود، دال «غیر امنیتی کردن پرونده هستهای» است. اولین اقدام دولت در این زمینه، ارجاع مذاکرات مربوط به پرونده هستهای ایران به وزارت امورخارجه است و تیم مذاکره کننده هم متشکل از دیپلماتهای حرفهای و کارشناسان سازمان انرژی اتمی است. دومین اقدام فعالیتهای سیاسی فراوان در قالب دستگاه دیپلماسی برای تبیین مبانی فقهی وحقوقی فتوای مقام معظم رهبری در تقبیح و تحریم سیاستهای هستهای ایران است. سومین اقدام در این زمینه ارائه یک برنامه عملی برای نیازهای عینی کشور در زمینه غنی سازی است. علاوه بر این کشورمان درگیر مذاکرات پیچیدهای با آژانس میشود تا از طریق توافق روی یک رهیافت پادمانی و با حمایت سیاسی ایجاد شده از فضای مذاکرات پرونده PMD که بر ابعاد احتمالی نظامی پرونده هستهای ایران تاکید دارد را درقالب یک بازه زمانی کوتاه مدت حل و فصل نماید تا بیش از این ماهیت این پرونده ساختگی سرویسهای جاسوسی بر ماهیت فنی و حقوقی پرونده هستهای ایران سایه نیاندازد. علاوه بر این، در بعد حقوقی بین المللی هم کشورمان با تلاش فراوان توانست بعد از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ همه قطعنامههای تحریمی و تحت فصل هفت منشور را لغو نماید. در صورت اجرای برجام و قطنامه ۲۲۳۱ بیشترین تلاش برای غیر امنیتی کردن موضوع در صحنه بین المللی برداشته است. بنابر این گفتمان امنیتی کردن برنامه هستهای ایران که ساخته غرب بود، تغییر مییابد و گفتمان همکاری فنی برای برنامه هستهای ایران در قالب برجام که گفتمان جمهوری اسلامی ایران است، جایگزین آن میشود.
۵- تغییر ماهیت برنامه هستهای صلح آمیز ایران به یک فرصت برای همکاری بینالمللی
پنجمین دال مورد تاکید از سوی دیپلماسی هستهای کشورمان دال «رفع چهره تهدیدزا از برنامه هستهای ایران» است. با تلاشهای انجام شده از سوی غربیها بیش از ۱۲ قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه برنامه هستهای کشورمان به تصویب رسیده و طی آنها درخواستهای مشخصی از کشورمان از جمله تعلیق کلیه فعالیتهای غنی سازی و اجرای پروتکل الحاقی به صراحت ذکر شده است. علاوه بر این طی یک فرآیند غیر قانونی موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع و درقالب یک بیانیه رئیس وبیش از ۶ قطعنامه شورای امنیت، تحریمهای ظالمانهای علیه کشورمان وضع شده و خواستههای مشخصی از جمله تعلیق کلیه فعالیتهای هستهای و تصویب و اجرای بدون قید و شرط پروتکل الحاقی مطرح شده است. در همه این قطعنامهها که در قالب فصل هفتم منشور ملل صادر شده است تلاش شده است که کل فعالیتهای هستهای ایران را یک تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی معرفی نمایند.
دیپلماسی هستهای کشور با درک اینکه این گفتمان تهدید مهمترین عامل جهت در تنگنا قراردادن برنامه هستهای کشورمان است. همه تلاش خود را به عمل آورد تا با لغو قطعنامههای شورای امنیت، ماهیت کلی پرونده هستهای کشورمان را از حالت تهدید خارج نماید. نهایتا با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و لغو قطعنامههای قبلی این خواسته محقق میشود. موفقیت دولت در این زمینه زمانی روشن میشود که در متن قطعنامه جدید ضمن به رسمیت شناختن برجام از سایر کشورها میخواهد که در قالب برجام در زمینه هستهای با ایران همکاری نمایند. این موضوع به معنای از بین رفتن کامل چهره تهدیدزای فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران است. علاوه بر این، ارائه یک چهره منطقی، مسئول و واقع بین در مذاکرات هستهای که بسیار متکی به توان داخلی عظیم ملت ایران است سبب گردید که از گفتمانهای آمریکائی و صهیونیستی «خطر ایران» شالوده شکنی شود.
حرکت عملی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نگرش و گفتمانی است که با حفظ اصول و مبانی کشور، چهرهای نو از ایران ارائه میدهد. چهرهای که از مقبولیت بالا در افکار عمومی جهانیان برخوردار است. گفتمان جدید موفق شده که دشمنان جمهوری اسلامی ایران که به بهانه نظامی بودن برنامه هستهای کشور، بر طبل ایران ستیزی و خطر و تهدید ایران میزدند را خلع سلاح کرده و حنای آنها را بیرنگ ساخته و فضای منطقهای و بین المللی ایران را بازتر کرده است. دستاوردهای سیاست خارجی، محصول مقاومت بیش از سه دهه مردم ایران در دوران بعد از انقلاب، رهنمودهای هدفمند و منسجم رهبری معظم انقلاب در هدایت سیاست خارجی و اجماع نخبگان و مسئولین اجرائی در پیگیری آنها است.
۶-آرمانگرائی واقع بینانه
ششمین دال مطرح در گفتمان هستهای جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم، مفهوم جدید «آرمانگرائی واقع بینانه» است. در این مفهوم مترقی، ضمن اهمیت بنیادین آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی، کلیه واژهها و قاموس اعتقادی، آرمانی، هنجاری و فکری سیاست خارجی روشن شده و تاکید میگردد که این آرمانگرائی در بستر واقعیتها، حرکت میکند. دو پدیده به هم پیوسته در فکر و عمل سیاست خارجی یعنی «تحلیل دقیق از شرایط کنونی روابط بین المللی» و «جدی گرفتن کنشگری مسئولانه ایران به عنوان یک قدرت موثر منطقهای» مهمترین عناصر ایران در این دال مربوط به گفتمان مذاکرات هستهای است.
۷- اعتماد به نفس ایران از بعد قدرت ملی و دیپلماتیک
هفتمین دال مطرح در گفتمان هستهای کشور، «اعتماد به نفس فوق العاده برجسته ایران به خود در عرصه مناسبات خارجی است». این اعتماد به نفس ناشی ازاتکا به مقاومت ملت شریف ایران، هدایت و حمایتهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران و اتحاد و اجماع ملی بین نخبگان مطرح داخلی در خصوص ضرورت حصول به یک توافق خوب است. این اعتماد به نفس دیپلماتیک، یک حس زودگذر نبوده و ناشی از تحلیل عمیق شرایط نوین بین المللی و دوران گذار طولانی با تاکید تعدد بازیگران بین المللی، تغییر و دگرگونی در کنش بین بازیگران، ناتوانی ایالات متحده در شکل دادن به نظام جهانی مطلوب خود در دوران پساجنگ سرد و ناکامی آن بازیگر در رسیدن به اهداف خود در استفاده از حمله نظامی به افغانستان و عراق و همچنین تحول در مفهوم و کارکرد قدرت و نیاز چندجانبه گرائی است. اعتماد به نفس جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از ظرفیتها و توانائیهای همه جانبه ذاتی و اکتسابی کشور است قوه محرکهای برای تحرک در سیاست خارجی و ترمیم نابسامانیهای منطقهای و بین المللی است که منجر به تغییر چهرهای است که دشمنان از کشور ما ساختهاند. این اعتماد به نفس با آگاهی ایران از مسئولیت منطقهای و نقش جهانی خود توام میباشد. تاکید بر مفهوم «ایران به عنوان قدرت موثر و مسئول منطقهای» به معنای نقش آفرینی مثبت کشور در محیط پیرامونی و نهادهای منطقهای و بین المللی است.
۸- تکریم ایران و ایرانی در مذاکرات و نتایج آن
هشتمین دال مطرح در گفتمان دیپلماسی هستهای «تکریم ایران در جریان یک توافق عزتمندانه» است. دیپلماسی هستهای ایران با اتخاذ یک رویکرد مقتدرانه به دنبال این بوده است که هم در شکل و هم در محتوا عزت جمهوری اسلامی ایران در برنامه جامع اقدام مشترک حفظ شود. اینکه در بیش از ۴۰ دور مذاکره، وزاری امورخارجه کشورهای عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان و هماهنگ کننده سیاست خارجی اروپا، در طول مدت دو سال با احترام متقابل در مذاکرات با ایران شرکت کردند به لحاظ شکلی حاکی از جایگاه عزتمندانه جمهوری اسلامی ایران است. شایان توجه است که همه این مذاکرات در کانون توجهات اصحاب رسانه قرار داشته است و تولید و باز تولید تصاویر منتشر شده به لحاظ شکلی حاکی از عزت و جایگاه ویژه ایران در صحنه بین المللی است. اطلاعات افشا شده از نحوه تعامل دکتر ظریف با طرفهای خارجی و عبارت معروف «هرگز یک ایرانی را تهدید نکن» در پاسخ به یک مذاکره کننده غربی خود گویای کامل جایگاه عزتمندانه ایران در مذاکرات است. از لحاظ محتوا نیز عدم اجرای هیچیک از درخواستهای غیر قانونی مطرح شده در قطعنامههای شورای امنیت توسط ایران و تن دادن اعضای دائم شورای امنیت به مذاکره با ایران برای پذیرش بخشهای جزئی از این خواستهها، در مقابل پذیرش حق غنی سازی ایران، لغو همه تحریمهای مالی و بانکی چندجانبه و دو جانبه، نشان از رعایت عزت در توافق روی برجام است.
۹- اصالت گفتگو و مذاکره به جای تهدید و فشار
نهمین دال مطرح در گفتمان ایران در مذاکرات هستهای تاکید بر منطق «تعامل و گفتگو برای حل موضوعات بین المللی» بود. جمهوری اسلامی ایران در همان ابتدای مذاکرات با ارائه یک مقاله توسط جناب آقای دکتر ظریف، منطق خود را در گفتگو روشن کرد. این منطق در قالب یک دال گفتمانی شامل تاکید بر گفتگو و مذاکره در فضای مثبت و سازنده برای حل یک بحران غیر ضروری بود. کشورمان بارها اعلام کرد که زبان تهدید و فشار جواب نداده است. گفتمان هستهای ایران حول این محور است که جمهوری اسلامی ایران هرگز به فشار و تهدید پاسخ نمیدهد. برخلاف خواستههای مطرح از طریق منطق فشار و تهدید از سوی غرب، نه تنها فعالیتهای خود را محدود نکرده است بلکه به صورت تصاعدی افزایش داده است و همین موضوع نشان میدهد که منطق فشار و تهدید پاسخ نمیدهد. اگر غرب مایل است که این بحران غیر ضروری را حل کند باید رهیافت خود را به صورت بنیادین تغییر دهد و به تعامل با ایران رو آورد و دست از تهدید و فشار بر دارد.
علاوه بر این، کشورمان به عنوان یک خط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری، این دال را جذب کرد که کشورمان حاضر به مذاکره است. اما این مذاکره نباید تحت فشار و تهدید باشد. بنابر این از همان ابتدا منطق پیگیری فشار وتهدید همزمان با مذاکره کاملا از سوی کشورمان رد شد. هرچند برخی نهادهای داخلی غرب، برای مصارف داخلی بعضا زبان تهدید را کاملا از روی میز برنداشتند. اما گفتمان کشورمان در این زمینه در میز مذاکرات کاملا غالب شد. به نحوی که هرگز در میز مذاکره، موضوع تهدید مطرح نشد و همه طرفها تلاش کردند تا با پایبندی به منطق مذاکره بر اساس منطق مذاکره یعنی، یافتن راه حل برای موضوعات مورد علاقه دو طرف در فضائی مثبت و سازنده، مذاکره بر اساس احترام متقابل هم در مذاکرات ادامه یافت و در نتیجه مذاکرات یعنی در قالب برجام هم این موضوع به خوبی قابل مشاهده است به نحوی که اصل حسن نیت، احترام متقابل و پرهیز از سخنان خلاف فضای مذاکرات چندین بار به صراحت در برجام ذکر شده است. به نظر میرسد که انعکاس این موضوع در نتیجه مذاکرات در قالب برجام، خود مهمترین شاهد برای غلبه دال گفتمانی ایران در فضای مذاکرات و نتیجه آن در قالب برجام و قطعنامه تائید کننده آن است.
۱۰- تغییر بنیادین پارادایم در بررسی موضوع هستهای ایران در دنیا
دهمین دال گفتمانی مطرح توسط ایران در مذاکرات هستهای «تغییر پارادیم بررسی موضوع هستهای از تهدید به فرصت» است. در این دال گفتمانی طرف ایرانی تلاش زیادی به عمل آورد که از طریق تولید یک مجموعه علائم هدفمند و هوشمندانه، پارادایم غالب ایجاد شده توسط رژیم صهیونیستی، تندروهای آمریکائی و برخی متحدین منطقهای آنها، حول پرونده هستهای ایران در زمینه پارادایم تهدید زا را دچار تغییر بنیادین نماید. دیپلماسی هستهای ایران، تلاش کرد با ارائه منطق قوی و استوار فنی و حقوقی به دنیا نشان دهد که اساسا پرونده هستهای ایران حول سوء برداشت، سوء محاسبه و سوء رفتار غرب تبدیل به یک بحران غیر ضروری شده است. اطلاعات مربوط به گذشته هستهای ایران، ساخته و پرداخته دستگاههای جاسوسی مخاصم با جمهوری اسلامی ایران است و در واقع با منطق، نگاه واقعبینانه به مبانی و اصول رفتارهای مسئولانه ایران، تعهدات حقوقی ایران و مبانی قدرتی آن و محاسبات استراتژیک ایران در عدم تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و عزم ایران برای اثبات ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هستهای خود، میتوان از اسارت یک بحران غیر ضروی رها شد. دیپلماسی هستهای ایران موفق شد که طی ۲۳ ماه مذاکره نفس گیر با دنیا، آنها را اقناع نماید که با نگاه منطقی و واقع گرایانه به آینده موضوع هستهای ایران، این موضوع نه تنها عاملی تهدیدزا نیست بلکه یک فرصت جهانی برای همکاری است و همین موضوع که در قطعنامه ۲۲۳۱ هم به صراحت ذکر شده است یک «تغییر بنیادین» در برخورد شورای امنیت و دنیا با موضوع هستهای ایران است. این موضوع میتواند تبدیل به زمینهای برای همکاری گسترده بین کشورها شود.
د- جمع بندی:
در مجموع میتوان گفت که دیپلماسی هستهای جمهوری اسلامی ایران با تولید یک مجموعه دال گفتمانی هدفمند، توانست گفتمان نوینی در بررسی موضوع هستهای ایران تولید کند. این گفتمان، نظام معنائی غالب در برخورد با ایران را تغییر میدهد و اثرات درازمدت و کوتاه مدت فراوانی را به دنبال خواهد داشت. برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ و نحوه تعاملات ایران در دوران اجرائی شدن برجام همگی تحت تاثیر این گفتمان است. مناسب است علائم گفتمانی تولید شده از سوی ایران در یک دهه آتی حول همین مجموعه گفتمانی و تقویت عناصر ان باشد تا کشورمان که با این گفتمان توانسته است نگاه دنیا را نسبت به موضوع هستهای ایران و پیامدهای آن دچار تغییر کند، بتواند ثمرات مطلوب آن را تحصیل کند.
کشورمان با این گفتمان پارادیم تهدید و فشار را بیاثر میکند و بجای آن، گفتمان گفتگو، همکاری و تعامل با ملت بزرگ ایران را بر اساس احترام و تکریم جایگزین میکند. این دستاورد گفتمانی یک موضوع ساده نیست بلکه یک دستاورد مهم است که باید به صورت کاملا دقیق مورد بررسی و توجه اندیشمندان و محققان قرار گیرد. پیامدهای ملموس آن روشن است و در آینده نیز بیشتر مشخص خواهد شد. این تغییر گفتمان حول بررسی موضوع هستهای ایران، که به نوعی در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت از آن به عنوان تغییر بنیادین شورای امنیت در بررسی پرونده هستهای ایران نام میبرند، نشان میدهد که تهدیدات ساخته شده از برنامه هستهای کشورمان، در نتیجه تلاشهای غرب، با دیپلماسی هوشمندانه هستهای کشورمان تبدیل به فرصت برای کشور شده است.