کل مذاکرات تیم قبلی در مقایسه با کنونی چهار روز بود
رییس تیم کارشناسی هیات مذاکرهکننده هستهای ایران تعداد روزهای گفتوگوهای تیم سعید جلیلی در مقایسه با تیم کنونی را چهار روز عنوان کرد و گفت: در پایان دور قبلی حتی به مرحله مذاکره هم نرسیده بودیم چه رسد به آمادگی طرف مقابل برای غنیسازی و لغو تحریمها.
به گزارش ایلنا، متن کامل نوشتار حمید بعیدینژاد در اینستاگرام به شرح زیر است:
طی روزهای اخیر و بعد از اظهارات جناب آقای دکتر جلیلی مبنی بر آنکه طرفهای ١+٥ در پروسه منتهی به آلماتی ٢ در اوایل سال ١٣٩٢، آمادگی کامل لغو تحریمها و پذیرش برنامه غنیسازی ایران را داشتند، اعضای تیم هستهای به ویژه مورد سوالات متعدد رسانهها قرار گرفتند که البته پاسخهای مناسب داده شد. خلاصه و فشرده توضیحات بنده نیز بدین شرح بوده است:
مقایسه گفتوگوهای گذشته با مذاکرات دور جدید از چند منظر منطقی به نظر نمیرسد: اول آنکه یک اصل مهم که باید مد نظر قرار دهیم، این است که هر مذاکرهای چه در سطح دوجانبه یا چندجانبه سه مرحله را میگذراند:
١- دوره گفتوگوها و بحثهای کلی، که در آن طرفها اصولا شرایط را بررسی میکنند تا ببینند آیا میتوانند نقاط مشترکی را بیابند که مذاکره را آغاز کنند یا نه.
٢- مرحله پیش مذاکره، که وقتی است که دو طرف سعی میکنند جنبهها و چارچوبهای کلی تفاهماتی را که میخواهند انجام دهند، مشخص کنند.
و ٣- دوره مذاکره که به تعیین تمام جزئیات و دقایق تفاهم و همچنین تدوین تفاهم اختصاص دارد.
از نقطه نظر کارشناسی، مذاکرات گذشته را باید به مثابه گفتوگوهایی دانست که به اولین مرحله اختصاص دارند؛ یعنی از نقطه نظر دقیق و فنی، حتی دو طرف وارد مرحله پیش مذاکره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاکره.
در آن زمان، دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هستهای حتی به رهیافت واحدی هم نرسیده بودند که بر آن اساس بتوانند مرحله پیش مذاکره و بعد مذاکره را شروع کنند. بنابراین دوره گفت وگوهای پیشین با مذاکرات هستهای این دو سال اصولا نمیتوانند در یک گروه طبقهبندی شوند و به لحاظ ماهوی خیلی با هم فرق دارند.
دوم آنکه زمانبندی گفتوگوها و مذاکرات دو مقطع نیز تفاوت زیادی داشتند. اگر دو سال مذاکره شبانهروزی و فشرده را از نظر کیفی و کمی، با مجموع روزهایی که در دوره قبلی به گفتوگو پرداخته میشد با هم مقایسه کنیم، فکر میکنم به تفاوت خیلی زیادی دو مقطع پی میبریم. در دوره قبلی، مدت زمانی که به گفتوگوها اختصاص مییافت خیلی کوتاه بود و گفتوگوها همچنین با فواصل طولانی برگزار میشد و وقت زیادی از مذاکرات هم به بحث در خصوص زمان و مکان گفتوگوها اختصاص مییافت.
برای روشن شدن موضوع میتوان با نگاهی به دوره گفتوگوهای آقای دکتر جلیلی دریافت که ایشان طی سالهای 87 تا 92 منهای مقطعی که برای معرفی از سوی جناب آقای دکتر لاریجانی به آقای سولانا به رم عزیمت کردند، در زمانی طی حدود 89 ماه ، 9 دور گفتوگو با جمع اعضای ١+٥ داشتند که مدت زمان گفتوگوها در تمامی دورهها یا یک روز یا دو روز بوده است که آخرین دور آن در آلماتی ٢ در روزهای 16 و 17فروردین ١٣٩٢ برگزار شد.
لذا با یک شمارش ساده میتوان در نظر گرفت که جمع دوره مذاکرات تیم آقای دکتر جلیلی در کل دورههای گفتوگوها به 16 روز میرسد که اگر در نظر بگیریم که جلسات در آن مقطع زمانی از طریق مترجم صورت میپذیرفت و لذا با مترجم زمان گفتوگوها دو برابر میشود زمان کل گفتوگوها در مقیاس مذاکرات دور اخیر به حدود 8 روز میرسد و باز اگر در نظر بگیریم که حداقل نیمی از وقت گفتوگوها با توجه به ماهیت بحثها به گفتوگوهای خیلی کلان و راهبردی و زمانی هم به انجام ملاقاتهای دو جانبه اختصاص مییافت، میتوان گفت که اگر منصفانه هم بخواهیم گفته باشیم، زمان کل این گفتوگوها در قیاس با نوع گفتوگوهای دور جدید حداکثر 4 روز خواهد بود.
و این در شرایطی بود که میدانیم بین دو طرف در خصوص بحث غنیسازی و لغو تحریمها و اینکه تمام تحریمهای اقتصادی و بانکی باید یکجا برداشته شوند، اختلاف نظرات عمدهای وجود داشت.
برای بنده به عنوان یک کارشناس، خیلی تصورش سخت است که در دور قبلی گفتوگوها که اصلا به مرحله مذاکره هم نرسیدیم و با توجه به آنکه مدت اختصاص یافته به مذاکرات در آن زمان در مقایسه با این دوره بسیار کوتاه بود، این امکان وجود داشته است که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ١+٥ توانسته باشند، به چنین تفاهمی در خصوص لغو جامع تحریمها و پذیرش غنیسازی دست پیدا کنند.
تاریخ مذاکرات نیز گویای آنست که طرفین بعد از این دور گفتوگوها نهایتا به تفاهمی دست نیافتند و بیانیه نهایی صادره از سوی خانم اشتون بعد از جلسه آلماتی ٢ به نمایندگی از کشورهای ١+٥ نیز کاملا گویای پایان بینتیجه این دور از گفتوگوها بوده است. عین جملات خانم اشتون در 17 فروردین92 در آلماتی بدین شرح است:
«در طی این دو روز گفتوگوها، ما با ایران بحثهای طولانی و فشردهای در خصوص موضوعاتی که در پیشنهاد خود پیرامون اعتمادسازی که طی دوره قبلی گفتوگوها با ایران در روزهای 26 و27 فوریه در آلماتی ارائه کرده بودیم داشتیم.
در خلال این بحثها روشن شد که مواضع کشورهای ٣+٣ و ایران در خصوص محتوا خیلی با هم فاصله دارند. بنا بر این موافقت کردهایم که همه طرفها برای بررسی اینکه در این فرآیند در کجا قرار داریم به پایتختها برگردیم. من به زودی برای آنکه ببینیم چگونه به جلو حرکت کنیم با دکتر جلیلی در تماس خواهم بود.»
بدین ترتیب حدود دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری دو طرف بدون هیچ توافق و چشماندازی برای توافق به گفتوگوهای خود پایان دادند.
مضافا به اینکه همانطور که توضیح داده شد، آمریکائیها تنها در فرآیند مسقط بود که اعلام نمودند که حاضرند برای اولین بار در صورت حصول تفاهم، غنیسازی ایران را بپذیرند. پس اصولا میتوانیم نتیجه بگیریم که گفتوگوهای آن دوره اصولا به سطح جزئیات و اصلا سطح مذاکره به معنای دقیق کلمه نرسید.
ولی این ناقض تلاش وسیع جناب آقای دکتر جلیلی و همکاران ایشان برای پیشبرد مذاکرات نیست.
نباید فراموش کنیم که باید مذاکرات هستهای را به صورت یک مجموعه دید. در یک دورهای کشور تصمیم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به این نحو. و بر همین مبناست که طرح مباحث مربوط به مقایسه شرایط حال و گذشته نباید به نحوی صورت گیرد که خدای ناکرده باعث ایجاد اختلاف و دودستگی بین نیروهای کشور و نهادهای کشور شود.
الان در آمریکا، اوباما آن قدر رأی دارد که راحت بتواند رأی مخالف کنگره را وتو کند، ولی دولت اوباما الان به دنبال «فیلیباستر» است تا موضوع تصویب تفاهم بیش از این، حداقل در سطح قانونگذاری، به عنوان اختلاف داخلی در کشور معرفی نشود.
ما که همواره بحث هستهای را یک موضوع ملی دانستهایم، طبیعی است که به عنوان اولویت باید وحدت و همبستگی همه نیروهای سیاسی کشور را به عنوان هدف مدنظر قرار دهیم و نباید کشور را دچار التهاب کنیم. ما مناسب نمیدانیم در این شرایط سؤالات و موضوعات اختلافبرانگیزی مطرح شوند و بین جریانهای کشور اختلاف ایجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسی هر دوران باید با درنظرگرفتن واقعیتهای در صحنه، در همان دوره صورت گیرد.
از همگان انتظار میرود در مسیر بحثهایی که به ویژه در کمیسیون محترم مجلس پیگیری میگردد، مباحثی مطرح نشود که بوی جدایی و اختلاف میان نیروهای متعهد کشور استشمام شود.
بدیهی است که با حسن نیت و دلسوزی که در تمامی شخصیتهای سیاسی و نهادهای تصمیمگیری در کشور وجود دارد، امید میرود که کشور در این مرحله حساس بهترین تصمیم لازم برای کشور را اتخاذ نماید.