گزارشی از دیپلماسی دوساله ظریف
از میان هشت کاندیدای ریاستجمهوری، سه تن از نامزدها کسانی بودند که بالاترین سطوح عرصه دیپلماسی را تجربه کردند اما سکان وزارت خارجه به ظریف سپرده شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا٬ دو سالی است که محمدجواد ظریف سکاندار دستگاه سیاست خارجی شده است؛ عرصهای که بیش از هر عرصه دیگر در این سالها اخبار بیشتر و متفاوتتری از آن منتشر میشود.
در انتخابات سال ۹۲ و در مناظرههای انتخاباتی آن سال، شاید بیشترین موضوعی که بیش از هر مسئله دیگری میان کاندیداهای ریاست جمهوری مورد بحث و البته مناقشه بود، سیاست خارجی بود. در واقع، مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نشان داد که موضوع سیاست خارجی، چالش اصلی هر دولتی است که بر سر کار میآید.
از میان هشت کاندیدای ریاستجمهوری، سه تن از نامزدها کسانی بودند که بالاترین سطوح عرصه دیپلماسی را تجربه کردند؛ حسن روحانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی، سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و علیاکبر ولایتی وزیر اسبق وزارت امور خارجه. با اینحال سفیر اسبق ایران در سازمان ملل متحد عهدهدار مسئولیت وزارت خارجه شد٬ آنهم در حالی که شرایط سیاست خارجی کشور چندان خشنودکننده نبود.
شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل تحت فصل هفتم منشور این سازمان که ایران تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی معرفی میکرد، تحریمهای یکجانبه آمریکا، انگلستان، کانادا و اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر علیه ایران و میلیاردها دلار درآمدهای بلوکه شده٬ موجب شده بود ایران در بحرانی غیرضروری قرار گیرد. از دیگر سو، بسته شدن سفارتخانه انگلستان در تهران به دنبال اقدام برخی دانشجویان در تسخیر سفارت این کشور منجر به ایجاد یک تصویر غیرواقعی از ایران شده بود و منجر به بسته شدن سفارتخانه کانادا و قطع رابطه سیاسی این کشور شده بود. در آن مقطع کمتر مقامی بود که به ایران برود یا کمتر کشوری بود که پذیرای مقامهای ایران باشد.
پایان پروژه امنیتیسازی ایران با دستیابی به برجام
پرونده هستهای مهمترین پرونده دستگاه سیاست خارجی در طول دو سال گذشته بود. حسن روحانی در اولین گام مسئولیت اجرایی و پیشبرد مذاکرات هستهای را از شورایعالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه و محمدجواد ظریف سپرد. هر چند نخستین جرقه در رابطه با دور جدید مذاکرات در ماههای پیشین دولت گذشته آغاز شده بود٬ اما شاید گام اساسی برای حل آن در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل برداشته شد.
نخستین دیدار وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و گفتوگوی تلفنی روسای جمهوری دو کشور زمینهساز حل پرونده هستهای شد و موجب شد تا ایران و گروه ۱+۵ بتوانند در طول یک دوره مذاکرات فشرده و طولانی بتوانند در جهت پرونده هستهای ایران گام بردارند و دستیابی به توافق موقت اقدام مشترک ژنو در ماههای نخست آغاز به کار دولت یازدهم نیز مهمترین گام در این چارچوب بود.
هرچند مذاکرات هستهای در همین دوره دو بار تمدید شد٬ اما سرانجام با دستیابی به تفاهم لوزان و سپس دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در ۲۳ تیر ۹۴ توانستند، نخستین گام در جهت حل این مسئله برداشته شد که با استقبال جامعه جهانی نیز روبهرو شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز چند روز پس از دستیابی به برجام، با صدور قطعنامه ۲۲۳۱ با اجماع، ضمن لغو تمامی تحریمهای گذشته فعالیت هستهای ایران را به رسمیت شناخت.
اما شاید مهمترین دستاوردهای آن را در تضعیف پروژه آمریکایی-صهیونیستی امنیتیسازی نقش و جایگاه ایران، افول نسبی سیاست ایرانهراسی و تهدیدانگاری جمهوری اسلامی ایران و بهبود نسبی تصویر کشورمان نزد افکار عمومی جهانی؛ ایجاد شکاف در اجماع بینالمللی عیله جمهوری اسلامی ایران، شکست توهم تهدیدآمیز بودن برنامه هستهای و شناسایی بینالمللی آن، تثبیت حق غنیسازی، حفظ تاسیسات هستهای موجود و عدم توقف در حق تحقیق و توسعه علمی؛ تغییر فضای سیاسی بینالمللی و منطقهای به نفع ایران و فراهم شدن زمینه کنشگری موثر کشورمان در سطوح بینالمللی و منطقهای و مورد شناسایی قرار گرفتن قدرت جمهوری اسلامی ایران در تعاملات بینالمللی و تقویت این درک که ایران بخشی از راهحل بحرانهای منطقهای دانست.
رقابت کشورهای دنیا برای حضور در ایران
اولین گام برای حضور خارجیها به ایران با مراسم تحلیف ریاست جمهوری حسن روحانی آغاز شد. حضور ۶۰ هیات خارجی در سطوح عالی از کشورهای مختلف دنیا به تهران برای مراسم تحلیف حسن روحانی نخستین رویداد برای شکستن تصویری بود که از ایران ساخته شد.
روحانی در حاشیه در این مراسم، دیدارهای بسیاری با مقامهای حضوریافته در تهران داشت. پس از آن و در پی حضور رئیسجمهور در مراسم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سالهای ۹۲ و ۹۳ و دیدارهای متعدد وی با سران کشورهای دنیا مانند روسای جمهور روسیه، چین، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا و نخست وزیر انگلیس و... راه را برای ارتقای روابط با دنیا فراهم کرد.
با دستیابی به توافق ژنو، شاهد حضور پر تردد وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی و آسیایی مانند اتریش، سوئد، یونان، لهستان، اسپانیا، پرتغال و... به تهران آمدند و البته توافق برجام نیز راه را برای حضور سریعتر و بیشتر کشورهای اروپایی به تهران فراهم کرد.
در کمتر از دو ماه گذشته، معاون نخستوزیر آلمان، وزرای امور خارجه فرانسه، ایتالیا و انگلیس پس از نزدیک به یک دهه به تهران آمدهاند و قرار است تا چندی دیگر، رئیس جمهور اتریش به عنوان نخستین رئیسجمهور پس از بیش از ۱۰ سال به تهران بیاید.
تلاش ظریف برای حل بحرانهای منطقه
با دستیابی به توافق هستهای، چشمانداز حلوفصل مسالمتآمیز پروندههای منطقهای با مشارکت موثر و فعال تهران بیش از هر زمان دیگر شده است. هرچند که محمدجواد ظریف در طول دو سال سکانداریاش در وزارت امور خارجه، بیشترین وقت و توان خویش را مصروف پرونده هستهای کشورمان کرده بود و حل آن مهمترین اولویت نظام محسوب میشد - کما آنکه مقام معظم رهبری در دیدارشان با اعضای هیات دولت در هفته دولت نسبت به پایان دادن به این پرونده تقدیر کردند - اما وزیر امور خارجه چه از زمان آغاز مسئولیتش و چه پس از دستیابی توافق هستهای همواره اعلام کرده است که منطقه، اولویت اصلی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
همچنین ظریف در گفتوگویی اعلام کرده بود: مهمترین پرونده ای که وزارت امور خارجه در حوزه سیاست خارجی کشور دارد روابط با همسایگان است و ما تمام توجه و تمرکزمان را به این پرونده معطوف کردیم. البته در حوزه روابط با همسایگان وزارت خارجه به همراه سایر دستگاه ها منجمله شورای عالی امنیت ملی کار را پیش خواهد برد و امیدوار هستیم که با صدایی واحد بر اساس منافع ملی و بر اساس صلح و ثبات در منطقه بتوانیم این معضلاتی که در منطقه ما هست با نقش آفرینی مثبت جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای منطقه انشاءالله به نتیجه برسانیم.»
با این وجود، رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان حالا بیش از هر زمان دیگری در این دو سال بر مسند وزارت امور خارجه با حوزههای کاری غیرهستهای متفاوت نشسته و پروندههای منطقهای را یک به یک با نیل به دستاوردهای سیاسی و حقوقی برجام، از نو بررسی میکند. ظریف هم در رسانههای متفاوت با خط فکریهای متنوع در کشورهای منطقه مینویسد و هم در دیدارهای سیاسی میگوید که توافق هستهای ایران و 1+5 نشان داد که با گفتوگو، دیپلماسی و همکاری میتوان پیچیدهترین بحرانهای جهانی را معالجه کرد.
ظریف تا به امروز با انجام سه تور منطقهای پس از توافق میکوشد تا رهآورد نویی در عرصه دیپلماسی عرضه کند کما آنکه در دوران پیش از توافق نیز وی توانست با انجام رایزنیهایی هرچند ساده، مانع از حضور و مشارکت نظامی پاکستان در بحران یمن شود و از گستردهتر شدن بحرانها جلوگیری نماید.
از دیگر سو، به نظر میآید ظریف در این سفرها سودای حل بحران سوریه را در دست داشته باشد. رایزنیهای پی در پی وی با مقامها و سران کشورهای منطقه و ذینفوذ مانند روسیه، لبنان، عمان و... نشان از این دارد که وزیر امور خارجه میخواهد با توجه به پیروزی دیپلماسی بر جنگ، راه را برای حل و فصل مسالمتآمیز بحرانهای منطقهای هموار سازد.