پاسخگویی به برخی انتقادها٬ جدلی است که پایان ندارد
رییس سازمان انرژی اتمی گفت: پاسخگویی به برخی انتقادها٬ جدلی است که پایان ندارد
به گزارش خبرنگار ایلنا٬ علی اکبر صالحی در نشستی که در مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت شرکت کرده بود٬ گفت: توافق هستهای کار بزرگی انجام شده است.
رییس سازمان انرژی اتمی با اشاره به این نکته که گاهی انتقادها و مسائلی مطرح میشود که پاسخگویی آنها سخت است٬ دشواری از این جهت است که اگر بخواهیم وارد اینگونه جدلها بشویم٬ پایانی ندارد.
صالحی در این نشست ابتدا مقالهای کوتاه درباره الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت خواند که این مقاله بدین شرح بود:
بسم ا.. الرحمن الرحیم
در آغـاز بـر خـود فـرض میدانـم تـا از حُسـن ظـنّ و عنـایت دستاندرکـاران محترم مرکـز الگـوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، نسبت به این کمترین تشکّر و قدردانی نمایم.
بدون تردید، یکی از ابتکارات و افتخارات ماندگـار رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی که بیانگر درایت و فراست ایشان است، طرح مبحث الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و پرداختن به بُنمایههای نظری و فرهنگی مورد نیاز جهت دستیابی به توسعۀ پایدار و همهجانبه می باشد.
نخست باید به این نکته اشاره نمایم که هدف از الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت در حقیقت "احیای مجد و عظمت اسلام و ایران در پرتو خردورزی و معنویت گرایی" است. البته بدیهی است که مقصود نهایی از دستیابی به هدف یاد شده، تأمین آسایش انسان در عرصۀ حیات مادّی و نیز تأمین آرامش باطنی و معنا بخشیدن به بُعـد
روحانی زندگی اوست. اینجانب در این مجال مایلم تا به اقتضای رویکرد مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت بیشتر به مباحث نظری اشاره نموده و از تشریح راهکار عملی و جزییات اجرای آن صرفنظر نمایم.
ناگفته پیداست که برای دستیابی به اهداف مذکور، نیازمند یافتن زمینهها و بسترهای فرهنگی مناسب هستیم. از آنجا که جامعۀ ما بر اساس مبانی اعتقادی خود، انسان را موجودی برخوردار از ابعاد مادّی و معنوی میداند، ضروری است تا در پرتو سه مؤلّفۀ اساسی "اسـلام"، "ایـران" و "تحـوّل" به تبیین زمینههای پیشرفت و توسعۀ همهجانبه با توجّه به واقعیّات و مقتضیات زمانه بپردازیم.
1- اسـلام :
امروزه از بخش مهمی از حوزۀ تمدّن بشری، با عنوان "جهـان اسـلام" یاد میشود. همزمان با طلوع خورشید عالمتاب اسلام و تابش آن بر بخش وسیعی از این کُرۀ خاکی، بسیاری از مضامین و مفاهیم ریشهای مانند ایمان به پروردگار متعال، باور به روز واپسین، عدالت و اخوّت و نیز احسان و ایثارگری در قالب ارزشهای یک تمدّن مبتنی بر ارزشهای آسمانی به بشریّت تقدیم شد.
بواسطۀ سازگاری این مفاهیم با فطرت انسانی و جستجوگری ذاتی او حقایق وحی الهی و شریعت محمّدی(ص) در فتح قلوب مردمان توفیقی اعجازآمیز یافت. امّا متأسّفانه پس از فاصله گرفتن از عصر زرّین تاریخ اسلام، بسیاری از بظاهر عالِمان در سرتاسر بلاد اسلامی یا بواسطۀ عدم وقوف بر جامعیّت تعالیم اسلامی و یا بهمنظور توجیه قدرت خلفای زمان خود، تلاش نمودند تا گنجینۀ پایانناپذیر آموزههای آخرین دیانت الهی را در محدودۀ منافع و مصالح خویش محصور نمایند.
در چنین اوضاع و احوالی، پویایی و سرزندگی تمدّن جهانی اسلام دچار فتور و ایستایی شد و تعصّب و تصلّب جایگزین اجتهاد و ابتکار گردید. البته بروز اینگونه انحرافات، سرنوشت محتوم و نهایی امّت اسلامی نبوده و نیست. چرا که جریان خردگرا و معناگرای موجود در حلقۀ صحابۀ رسول اکرم(ص) و دوستان و یاران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از جان و تن خویش شمعی برافروختند که در شب سیاه سیطرۀ جزم اندیشی همچون کوکب هدایت پرتوافشانی نمود. این جریان فکری و فرهنگی، بهرغم بدعهدی ایاّم و جفـای روزگـار به حیـات مبارک خویش ادامه داد و در بخشهایی از بلاد اسـلامی در اذهـان و قلـوب مردمان نفـوذ یـافـت.
این جریان فکری و فرهنگی که در اطراف پیامبر گرامی اسلام و در حوزۀ فرهنگی خاندان پاک و مطهّر ایشان، بویژه در وجود قدسی و آسمانی امیرِ مؤمنان بروز و ظهور یافت، جریانی بود که توانست میان فتح نظامی و فتح قلوب، اتّحاد و یگانگی ایجاد نماید. این جریانِ معنوی همزمان با وفاداری به ظواهر احکام و شریعت اسلامی از این توانایی برخوردار بود تا از رهگذر آگاهی ژرف به باطن تعالیم و آموزههای دینی، دستاوردهای خود را برای جانهای تشنه تبیین نماید. بنابراین این میراث گرانقدر – که یکی از بنمایهها و مؤلّفههای اساسی فرهنگ اصیل اسلامی در مفهوم وسیع آن می باشد- به طور طبیعی یکی از زیرساختهای بنیادین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است.
2- ایـران :
به هنگام سخن گفتن از ایران باید به این نکته توجّه داشت که ایرانِ فرهنگی به هیچ روی قابل محدود شدن در قلمرو ایران به مفهوم سیاسی آن نیست. افزون بر این، باید دانست که سخن گفتن از میراث بیبدیل فرهنگ ایرانی، به معنای تکیه بر برتریهای موهوم نژاد آریایی و گرفتار آمدن در چنبرۀ گزافهگوییهای نژادپرستانه نیست. به دیگر سخن، زمانیکه به میراث فرهنگ ملّی اشاره میکنیم، مقصود ما توجّه به تکیۀ بزرگان این سرزمین به ضرورت خردورزی و خردمندی، توصیه به پرهیز از افراط و تفریط و تلاش برای ایجاد نظم و نظام اجتماعی در گسترۀ حیات جمعی است. بعنوان نمونه حکیم ابوالقاسم فردوسی سرایندۀ خردنامه و حماسۀ ملّـی ایران در آغاز اثر جاودانۀ خود از ذات احدیّت با عنوان خداوند جـان و "خـرد" یاد میکند.
بنـام خـداونـد جـان وخـرد کـزین برتـر اندیشـه برنگـذرد
بر مبنای این پیشینة عظیم فرهنگی، برای نمونه نیاکان ارجمند ما برای نخستین بار توانستند یک نمونۀ قابل ارائه از مدل حکمرانی خوب را به جهان عصر باستانی ارائه نمایند.
برای پژوهشگران و ناظرانی که به سیر تحوّلات تمدّن بشری و نقش ملّتهای گوناگون در ایجاد بنای باشکوه فرهنگ انسانی، آشنایی عمیق و یا حتّی اجمالی دارند، تصدیق جایگاه و پایگاه بلند ایرانیان در این میدان، نیازمند شرح و بیان تفصیلی نیست.
کیست که نداند ایرانیان به تعبیر هِگل، فیلسوف نامور و بلندآوازۀ مغرب زمین، نخستین امپراطوری جهان را بنیاد نهادند و یک دستگاه دیوانسالاری گسترده و نظاممند را در قالب کلاسیک آن به تاریخ بشریّت تقدیم کردند؟ کیست که نداند ایرانیان پس از تابش خورشید عالمتاب اسلام در سرزمین ایران، جایگاه تمدّن یونان در گستـرش علوم عقلی و زمینـهسازی برای بروز خلاقیّت و نـوآوری در ساحت اندیشه را به خود اختصاص دادند؟
علاوه بر این، ملّت ایران در زمرۀ اقوام و مللی قرار دارند که میراث سترگ خود را - که به سنّت ایرانشهری نامبردار است- در راهِ بنا نهادن کاخ بلند تمدّن اسلامی به خدمت گرفتند. ایرانیان از رهگذر همراهی و همگامی با سایر گروههای قومی و نژادی و با بهرهگیری از مفاهیم و آموزههای جاویدان فرهنگ اسلامی، زمینۀ بروز و ظهور تمدّنی را فراهم آوردند که گسترهای عظیم را از مرزهای چین تا اندلس در قلب اروپا را دَربَر میگرفت. از درون این تمدّن بزرگ، دانشمندان، اندیشمندان، مهندسان، صنعتگران و پزشکانی گرانمایه و ارجمند سَر برکشیدند و مایۀ فخر و افتخار فرهنگ بشری شدند.
امروزه بسیاری از پژوهشگران و محقّقان برجسته در مراکز علمی و تحقیقاتی مغرب زمین به این حقیقت شهادت میدهند که میراث فرهنگ و تمدّن اسلامی، بخش عظیمی از فرهنگ انسانی را تحت تأثیر قرار داده و آثار و تأثیرات آن تاکنون بر جای مانده است.
امّا باید به این پرسش پاسخ داد که چگونه ایرانیان توانستند به بزرگترین حامیان و حاملانِ تخت و بختِ تمدّن اسلامی تبدیل شوند. بهنظر میرسد که ریشۀ این واقعیّت تاریخی را باید در معنویتگرایی و خردگراییِ موجود در فرهنگ اسلام و ایران جستجو نمود. در اینجا مایلـم تا به ذکر نمونهای از خردگرایی موجود در فرهنگ ملّـی ایران و میراث تمدّن اسلامی اشاره نمایم.
یکی از برجستـهترین خصوصیتهای ملّت ایران در طول قرون و اعصـار متمـادی، تعامل و همکُنشی فعّال با دیگر تمدّنهای عهد باستانی در عین پافشاری بر هویّت ملّی و استقلال سیاسی ایران است. ایرانیان حتّی به اقتضای تأمین مصالح ملّـی و در زمان مقتضی به دفع فتنۀ دشمنان از طریق قدرتِ نرم (Soft Power ) پرداختند. در حکایات و روایات ملّـی ایران، همواره از سوی بزرگانی مانند بزرگمهر بر این نکته تأکید شده است که باید به لطایفالحیل دشمن را از تجاوز باز داشت و به منظور تأمین امنیّت باید در اندیشۀ توسعـۀ روابط با دیگران بعنوان عامـل بازدارنـده بود.
در صـدر اسـلام نیز پیامبـر گرامی ما نمونـهای بیماننـد و بیمثـال از قـدرت خردگرایی و مصلحتاندیشی سیاسی با هدف تعامل با دشمنان قسم خوردۀ خود را بر صفحات تاریخ بشر ثبت و ضبط نمود. شاید بسیاری از ما آیۀ مبارکۀ " اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا " را قرائت کرده و یا از زبان بزرگان خود شنیده باشیم. امّـا اینجانب بر این گمان که بسیاری از ما به شأن نزول این آیۀ شریفه، عنایت نداشتهایم. این آیه برخلاف پندار بسیاری از ما، مربوط به هیچ یک از فتوحات نظامی مسلمانان نیست، بلکه خداوند متعال پس از انعقاد پیماننامۀ صلح حدیبیه میان پیامبر اسلام و مشرکان مکّه این آیه را بر قلب مبارک رسول اکرم(ص) نازل فرموده و از این صلح بعنوان "فتح مبین" یاد کرده است.
در منابع و مآخذ مربوط به تاریخ صدر اسلام آمده است که بسیاری از مسلمانان از جمله برخی از صحابۀ جلیلالقـدر، به هنگام ثبت مفاد پیماننامۀ صلح برآشفتند و تعامل با مشرکان و پذیرش شروط آنان را مایۀ وهـن اسلام و توهیـن به خدا و رسول او تلقّـی نمودند. حضرت ختمی مرتبت با خردمنـدی و مصلحتاندیشیِ مثالزدنی خویش، زمینههای لازم را برای شوکت و عظمت آیندۀ اسلام فراهـم نمـودند. اگر بر آن باشیم که از این اشتراک و اتّحاد معنوی میان ایران و اسلام نمونههای دیگری بدست دهیم، سخن به درازا خواهد کشید پس به ذکر همین نمونه از خردگرایی و رویکرد اعتدالی در تعاملات سیاسی و اجتماعی بسنده میکنم.
بنابراین این بن مایة خرد ورزی و اعتدال گرایی باید بعنوان مبنای اساسی در تبیین ساز و کار الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مدّ نظر قرار گیرد.
3- تحـوّل :
در تشریح عناصر دو مؤلّفـۀ اصلی هویّت جمعیِ مردمان این سرزمین (اسلام و ایران) به مواردی همچون ایمان به پروردگار متعـال، باور به روز واپسیـن، عدالـت و اخـوّت و نیز احسـان و ایثارگری از یک سو و از سوی دیگر به ارزشهایی مانند تأکیـد بر خردورزی و خردمندی، توصیه به پرهیز از افراط و تفریط و تلاش برای ایجاد نظم و نظام اجتماعی در گسترۀ حیات جمعی اشاره شـد.
اگر چه به برکت میراث عظیم اسلامی و ایرانی، موارد پیشگفته -که از لوازم مورد نیاز برپایی یک تمدّن نوین میباشـد- در اختیـار ما قرار گرفته است، امّا نمیتـوان به یک مؤلّفـۀ اصلـی دیگر تحـت عنـوان "تحـوّل" بیتوجّـه مانــد.
پس از آغاز عصر رُنسانس و نوزایش، مفهومی جدید وارد ادبیات اجتماعی آدمیان شد که از آن بعنوان زیربنای تمدّن جدید غرب یاد میشود و این سنگبنا همان مفهوم تحـوّل ( Evolution ) است. یکی از مفـاهیـم منـدرج در ذیـل مفهـوم تحـوّل، مفهـوم پیشـرفـت ( Progress) در زبـان انگلیسـی اسـت.
با پایان یافتن عصر سنّت (tradition) و آغاز دوران تحـوّل و نوزایی، زاویۀ دید آدمی نسبت به جهان پیرامون خود، دستـخوش تحوّلی بنیـادین گردید. به عبـارت دیگر، توجّه انسان از شناخت و معرفت به نظم کیهـانی (cosmic order) به فتح جهان و سیطره بر عالم (Conquest of the world) معطوف شد. از منظـر بسیاری از اهل خرد، این تغییر پارادایم (Paradigm)، معنای حیات و حیات معنوی نوع بشر را از بیخ و بُـن، زیـر و زِبَـر نمود. اگر چه این تغییر و تحـوّل با هدف تأمین رفاه، امنیّت، آسایش و تضمین نیازهای مادّی آحاد جامعه بنیان نهاده شد، امّا بایـد پذیرفت که این فرآینـد به دلیل دوری از معنـویت و دیانت با آسیـبهای فراوانـی همـراه بـوده اسـت. امّـا این پایان کار نبود و از آنجا که فطرت انسانی، آدمی را به سوی بازگشت به خویشتن خویش فرا میخواند، با پیدایش نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی، توجّه به بُعد روحانی وجود انسان در کنار بُعد مادی آن بار دیگر به صورتِ حقیقتی اجتنابناپذیر احیـاء شـد.
به هر روی، اکنون بر ماست تا با پذیرش حدود توانایی خود در اِعمال تغییرات و اجرای اصلاحات، راهحلّی معقول و توجیهپذیر (justifiable) برای ایجاد آشتی و همکُنشی میان ارزشها و آموزهای متعالی عصر سنّت و مفاهیم و ساز و کارهای دوران جدید بیابیم.
تاکنـون این باور در بسیاری از جوامـع انسانی پذیرفتـه شده است که پیشـرفت جوامـع مرهـون سه عامل “3 M” تحت عناوین نیروی انسانی (manpower)، پول (money)و مدیریت (management) بوده است. امّا به اعتقاد ما اکنون باید از نیاز بشر به سه عامل دیگر سخن گفت که ما از آن به عنوان “SIF” یاد میکنیم. این سخن بدین معناست که افزون بر سه عامل مذکور، باید به عواملی دیگر مانند ایثار (Sacrifice)، آرمانگرایی (idealism) و ایمان (faith) اندیشید تا با هدف استقرار حکمرانی خوب بتوانیم در پرتو خردورزی، عدالتگرایی و شایستهسالاری، نیازهای مادّی و رفاهی انسان را تأمین نماییم.
با عنایت به نکات یاد شده و با توجّه به دریافت و رهیافت جدید دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر "تقویت مبانی هویّت ملّـی و دینی" از یک سو و "تعامل سازنده با جهان " از سوی دیگر، ما برآنیم تا ضمن تبیین مؤلّفههای الگوی بومیِ حکمرانی خوب و نیز از رهگذر همکاری با دیگر کشورهای جهان، به راهبرد ترسیم شده از سوی رهبر فرزانۀ انقلاب جهت برپایی "تمدّن نوین اسلامی" عینیت بخشیم.
از این منظر، امیدواریم تا کشورهای دیگر از این فرصت برای رفع ابهامات بهره گیرند. به دیگر سخن، طرفهای مقابل باید از فرصت موجود برای دریافت تصویری دقیق و منطبق با واقع از مسائل ایران بهره گرفته و "دیپلماسی" را به عنوان گزینهای بیبدیل و بدون جایگزین مورد توجّه قـرار دهنـد.
ریاست محترم جمهوری طی دو سال گذشته در بیان مواضع ملّت ایران و تبیین رویکرد نظام اسلامی همواره بر آمادگی کشورمان برای "تعامل سازنده" با جهان بر پایۀ منافع مشترک تأکید نمودند. از این رو، عدم بهرهگیری از این فرصت مغتنم برای اعتمادسازی با ملّت ایران و جبران مافـات در حقیقت نادیده گرفتن اشتیاق بوجود آمده برای همراهی و همگامی با جامعۀ فرهیخته و جـوان ایـران است و چنین غفلتی بدون تردید خسران بزرگی است. امّا در عرصۀ داخلی نیز باید با تکیه برعناصر یادشده و تأکید بر اتّحاد و انسجام ملّـی و تأکید روزافزون بر اصالت فرهنگ و تربیت نسل جدید بر پایۀ ارزشـهای فرهنگ ملّی و دینی مورد اشاره، از به هدر رفتن این فرصت تاریخی برای احیای مجـد و عظمت اسلام و ایران ممانعت بعمل آوریم. امروز زمان انتخاب است و فردا بسیار دیر خواهد بود.
قـدرِ وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
در بیـابان فنـا گُـم شـدن آخر تـا کـی ره بپـرسیـم مگـر پـی به مهمّـات بریـم