فشار برای انتشار فکت شیت، آخرین تلاش مخالفان؟
دولت موفق بزرگترین رقیب سیاسی جریان مخالف است. همین نکته کافیست تا جریان منتقد اینگونه به عملکرد دولت بتازند و آن را ناکارآمد جلوه دهد.
سعید جلیلی به میدان بازگشته است. از بیرجند به گرگان میرود و از مشهد به قم. همچون سیاستمدارانی که برای تبلیغ حزبشان سفر میکنند. تفکر سعید جلیلی اما از اندیشهای نشات میگیرد که حزببازی را قبول ندارد. تشکیلات جبهه پایداری البته تفاوتی با دیگر احزاب ندارند و همان کار را میکنند اما خودشان، خودشان را به حزب بودن قبول ندارند. چهره مقبول آنها هم دکتر سعید جلیلی است. هم جوان است، هم استاد دانشگاه و هم دیپلمات. صحبتهایش نه چون خیلی از اصولگرایان پر از گافهای علمی است و نه همچون برخی دیگر اصولگرایان، وعدههای احساسی مانند زدن ریشهایش را میدهد.
جلیلی و احمدینژاد در یک قاب
جلیلی جنجالی نیست و دوست ندارد با احمدینژاد مقایسه شود. اما سرنوشت، او را به سرنوشت رئیس جمهور سابق ایران گره زده است. مثل احمدینژاد نمیتواند در یک مناظره تلویزیونی فضا را به نفع خود برگرداند؛ نقطه ضعفی که سبب شد در مناظرههای سال ۹۲، حتی ولایتی و محسن رضایی نیز با رقیب او، حسن روحانی، همراه شوند و از دیپلماسی سعید جلیلی انتقاد کنند.
وقتی دیپلمات سکوتش را میشکند
جلیلی در این دو سال سکوت کرد. اما حالا به اشاره بزرگان به میدان آمده تا رهبر یک جریان فکری باشد. اگر در گذشته جلیلی سعی میکرد به صورت کلی و غیرمستقیم توسط برخی از اعضای جبهه پایداری به روند ونتایج مذاکرات انتقاد، و از رویکرد و عملکرد گذشته خود دفاع کند، امروز با جدیتر شدن مذاکرات و بازار داغ توافق نهایی که با بیانه لوزان کلید خورده، رویکرد و جناج سیاسی تند را بازنده اصلی نتیجه این توافق احتمالی میداند، بنابراین این روزها مشاهده میکنیم دبیر سابق شواری عالی امنیتی روش و مسیر متفاوت تری را نسبت به یک سال اخیر خود در رابطه با این موضوع پیش گرفته و بیپرواتر و آشکارتر در مراسمهای مختلف، پیوسته با تیغ تند انتقاد و تخریب به سراغ نتایج و دستاوردهای مذاکرات هستهای میرود.
دولت موفق؛ بزرگترین رقیب جریان منتقد
به گزارش ایلنا، اغراق نیست اگر دولت موفق را بزرگترین رقیب سیاسی جریان منتقد یا جریان مخالف بدانیم. همین نکته کافی است تا جریان مخالف دولت از داخل به عملکرد سیاسی و اقتصادی دولت بتازند و آن را ناکارآمد جلوه دهند و از خارج نیز این نوع توافق هستهای را شکست هستهای لقب بدهند و همایش پیاپی برگزار کنند.
مخالفان دولت و دلواپسان سیاسی در این مدت تمام تلاش خود را به کار گرفتند که روحانی را زمین بزنند. کم نبود اسامی مشترکی که زیر همه نامههای استیضاح و سوال و احضار و بیانیه تکرار میشد، چنانچه دلواپسی جدید آنان نیز اصرار بر انتشار فکت شیت ایرانی بود.
از رنجی که میبریم
اسمها مهم نیست «از رنجی که میبریم» «راهی که آمدهایم» «تا مبارزه هست ما هستیم» «توسعه اقتدار ایران در شرایط تحریم» «استکبارستیزی در مکتب امام حسین (ع)» «لبیک» و.... مهم این است که هر جا همایشی باشد، جلیلی هم هست و با تمام توان از سیاست خارجی دولت جدید انتقاد میکند؛
«برای اینکه آمریکای امروز را خوب بشناسید، دو متن را مورد مطالعه قرار دهید؛ اول، متن فکت شیت آمریکا از توافق لوزان را بخوانید؛ دوم، سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۵ را با دقت بررسی نمایید»
جلیلی در سفر خود به قم نیز در همایش «راهی که آمدیم» این موضوع بر این موضوع تاکید کرد و از حاضران خواست برای روشن شدن ابعاد گوناگون مذاکرات و قضاوت پیرامون آن فکت شیتهای آمریکا را بررسی کنند.
اکنون جدا از نقدهای ریز و درشت، تنها راه جریان منتقد در مدت باقیمانده تا تیرماه، فشار سیاسی برای انتشار فکت شیت است؛ مسئلهای که شاید بتوان آن را آخرین تلاشها برای ناموفق خواندن مذاکرات از سوی جریان منتقد خواند.
در همان روزهای اولیه انتشار بیانه لوزان نیز دبیر سابق شوار عالی امنیت ملی و مسئول مستقیم مذکرات هستهای در دولت نهم ودهم با خارج شدن از رویکرد تقیه روزهای گذشته خود در همایش بیست و پنجم فرودین دانشگده علوم دانشگاه آزاد اسلامی با انتقادی متقاوت از جنس گذشته با اشاره به مطالب منتشر شده در سایت وزارت امور خارجه آمریکا میگوید: «نمیتوان این مطالب را برداشت شخصی یک روزنامهنگار از یک رویداد دانست، بنابراین لازم است آنچه در سایت وزارت امور خارجه آمریکا تحت عنوان بیانیه لوزان به طور رسمی منتشر شده و چهار صفحه بیشتر نیست، برای روشن شدن برخی از ابعاد خوانده شود».
روزگار قطعنامههای گوناگون
جلیلی منتقد مذاکرات امروز شاید فراموش کرده سال ۸۶ در شرایطی مسئول مستقیم مذاکرات هستهای با غرب شد که در آن روزها اختلافات بسیاری بین رویکرد دولت نهم و شخص احمدینژاد و علی لاریجانی که دبیر شواری عالی امنیت ملی و مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای۱+۵ بود، وجود داشت.
پس از استعفای غیر منتظره لاریجانی خبر انتصاب مرد جبهههای دفاع مقدس با نامی که کمتر شنیده شده بود در رسانهها منتشر شد که سعید جلیلی به عنوان مسئول مذاکرات هستهای با غرب انتخاب شده است. او که پیشتر به عنوان عضوی از هیئت مذاکره کننده ایران با گروه ۱+۵ به ریاست علی لاریجانی پای میز مذاکرات هستهای نشسته بود، امروز ریاست این مذاکرات را بر عهده گرفت تا فصل تازهای در این مذاکرات آغاز و روزهای ناخوشی برای وضعیت پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل رقم بخورد، و با تصویب قطعنامههای گوناگون و تحریمهای اقتصادی اوضاع اقتصادی کشور پیش از پیش وخیم شود.
جلیلی همیشه مهمترین دستاورد دیپلماسی هستهای ایران در آن دوران را باج ندادن به طرف غربی میداند، اما همان زمان خبر میرسید سعید جلیلی در مذاکرات چند ساعته خود با اشتون، کار اصلی خود را فراموش کرده است و با وی درباره اسلام و نحوه لباس پوشیدن اشتون سخن گفته است.
علی اکبر ولایتی در سخنانی به عنوان یکی از هشت نامزد انتخابات ریاست جمهوری در یکی از مناظرههای انتخاباتی گفت: دیپلماسی این نیست که در کشورهای دیگر خطابه بخوایند و مطالبی را که در کنفرانس مطبوعاتی میگفتید را اینجا هم بگویید!
در آن زمان این سیر مذاکراتی باعث شد اغلب کسانی که این مذاکرات را دنبال میکردند، کمتر امیدی به نتیجه رسیدن این مذاکرات داشتند.
آقای شعار حیات طیبه، در مشکلاتی که برای کشور و مردم از لحاظ اقتصادی ایجاد شده بود خود را ندید و در قامت یک قهرمان وارد شهر شد و سودای ریاست جمهوری داشت. اما تمام آن فرماندهان و نمایندگان که آقا سعید برایشان دیپلمات و رزمنده و انقلابی و استاد و ساده زیست بود، نتوانستند بیشتر از چهار میلیون رای به سبد رای او وارد کنند. حال نیز سعید جیلی چه بخواهد و چه نخواهد سرنوشتش با دیگر مدیران دولت نهم و دهم گره خورده است؛ نکتهای که شاید بتواند این سوال را در خاطر بیاورد که این نقدها هم از جنس نقدهای همان مدیران باشد!