ظریفیان در گفتوگو با ایلنا:
باید مفاهیم کلیدی و سطوح مختلف وفاق روشن شود
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: در واقع باید مفاهیم کلیدی و سطوح مختلف وفاق روشن شود و سپس براساس اولویتبندی دقیق، شاخصهایی تعیین شود. در غیر این صورت، مباحث در سطح کلان مبهم باقی خواهد ماند و بیشتر شعاری خواهد بود
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به اینکه، دولت چهاردهم یکی از شعارهای کلیدی خود را بر وفاق ملی قرار داده است با چه روشهایی میتوان به وفاق ملی با توجه به تنوع تفکرات موجود دست یافت و چقدر این تفکرات مورد نیاز برای جامعه است؟ پاسخ داد: اصل موضوع وفاق، مسئلهای بدیع و حیاتی است. اما از طرفی به نظر میرسد که این مفهوم همچنان مبهم است و نیازمند بررسی دقیقتری دارد. لازم است که ابعاد مختلف وفاق، هم از نظر، نظری و هم در عمل، مورد مطالعه قرار گیرند و باید روشن شود که وفاق با چه کسانی با جامعه یا جریانات سیاسی، وفاق با حاکمیت، یا حتی وفاق با نظام بینالملل اهمیت دارد.
او اضافه کرد: به نظر من، مسئله وفاق تنها در حد یک ایده مطرح شده و نیازمند واکاوی جدی در ابعاد مختلف است. در نهایت، باید به این نکته نیز توجه کرد که آیا وفاق به عنوان یک روش مطرح میشود یا به عنوان یک اعتقاد و ایدئولوژی. این نیز موضوعی است که نیازمند بحث و بررسی عمیقتری میباشد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب براین باور است: آیا وفاق ملی میتواند زمینهساز عدالت اجتماعی باشد؟ اگر وفاق همراه با رفع تبعیضها در عرصههای مختلف مانند اقتصادی، سیاسی، جنسیتی، قومی و نژادی نباشد اساسا این وفاق به نتیجه نخواهد رسید و بیشتر به یک شعار توخالی تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، یکی از مسائل اساسی در وفاق ملی، برقراری برابری و عدالت در تمامی سطوح است.
ظریفیان در پاسخ به این سوال، به نظر شما، سیاستگذاریهای مورد نیاز برای اجرایی کردن وفاق ملی چه سیاست گذاری است؟ گفت: اولین نکته تبیین دقیق سطوح و ابعاد مختلف این مفهوم است. در واقع باید مفاهیم کلیدی و سطوح مختلف وفاق روشن شود و سپس براساس اولویتبندی دقیق، شاخصهایی تعیین گردد. در غیر این صورت، مباحث در سطح کلان مبهم باقی خواهد ماند و بیشتر شعاری خواهد بود. قبل از هر گونه سیاستگذاری، مشخص کردن مفاهیم و اولویتها امری حیاتی است و پس از آن میتوان برای هر بخش خاص سیاستهای دقیقی تدوین کرد.
او در پایان خاطرنشان کرد: در بستر تاریخ ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب، ما با یک حلقه مفقوده مواجه هستیم و آن تمرکز بر منافع ملی است. زمانی که مسئله منافع ملی و عدالت اجتماعی به صورت روشن مطرح شود. جریانهای مختلف میتوانند بر این مبنا عمل کنند. احزاب، سندیکاها، انجمنهای مختلف، شخصیتهای برجسته، و حتی سلبریتیها میتوانند در این زمینه تأثیر مثبتی بگذارند اگر که بتوانند در جهت منافع ملی و عدالت اجتماعی گام بردارند. این جریانها با ایجاد حمایت وسیع مردمی میتوانند وفاق ملی را تقویت کرده و به تحقق عدالت اجتماعی کمک کنند.