قریشی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
بررسی تحولات منطقه و پیشنهاد میانجیگری روسیه/ بهترین الگو برای برخورداری از توان هستهای، مدل چین است
تحولات منطقهای در خاورمیانه، بهویژه درگیریهای مستمر میان ایران و اسرائیل، ضرورت ایجاد موازنه قوا و امنیت، بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود. در این شرایط، پیشنهاد روسیه برای میانجیگری در جهت برقراری صلح، با چالشهای متعددی همراه است که میتواند بر روی سیاستهای ایران تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، دستیابی به توان هستهای بهعنوان یک راهکار استراتژیک برای تأمین امنیت ملی و حفظ محور مقاومت، در دستور کار قرار دارد. این گفتوگو به بررسی ابعاد این تحولات و سناریوهای مختلف هستهای شدن ایران میپردازد و اهمیت توافقات داخلی و سیاستهای مسالمتآمیز را در این راستا تحلیل میکند.
منطقه خاورمیانه همواره بهعنوان یکی از کانونهای اصلی تنشهای بینالمللی شناخته شده است، جایی که منافع و امنیت ملی کشورها بهطور پیوسته در معرض چالش قرار دارد. در این بستر، موضوع موازنه قوا و بازدارندگی بهویژه در شرایط کنونی، اهمیت ویژهای پیدا کرده است. افزایش رقابتهای منطقهای و جهانی، بهویژه میان قدرتهای بزرگ، موجب شده که کشورها به دنبال راهکارهایی برای تأمین امنیت و حفظ منافع خود باشند. در این بحث، مفهوم بازدارندگی بهعنوان یک استراتژی محوری در سیاستهای امنیتی مطرح میشود. کشورها تلاش میکنند با ایجاد توانمندیهای نظامی و اقتصادی، از خود در برابر تهدیدات احتمالی محافظت کنند. همچنین، برای دستیابی به ثبات و امنیت پایدار، نیاز به همکاریهای سیاسی و دیپلماتیک بین کشورها احساس میشود. این همکاریها میتواند به کاهش تنشها و ایجاد فضای مناسب برای دیالوگ و تفاهم کمک کند.
از سوی دیگر، درگیریهای موجود و تاریخچه طولانی تنشها در این منطقه، ضرورت ایجاد یک رویکرد جامع و متوازن را بیشتر نمایان میکند. کشورها باید بهدنبال ایجاد سازوکارهایی باشند که نه تنها امنیت خود را تضمین کنند، بلکه به ثبات منطقهای نیز کمک کنند. در نهایت، دستیابی به یک وضعیت پایدار و امن، نیازمند درک عمیق از پیچیدگیهای موجود و اتخاذ تصمیمات استراتژیک و هوشمندانه است.
جهت بررسی تحولات منطقه و نقش روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ و مسیرهایی که ایران را به بازدارنگی هستهای میرساند، با فردین قریشی استاد روابط بینالملل و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت وگویی داشتیم که متن آن به این شرح است:
قریشی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با وضعیت منطقه و نقش ایران در برقراری صلح در خاورمیانه، گفت: شرایط منطقه به شدت ملتهب است و درگیریهایی که بین ایران و اسرائیل یا محور مقاومت و اسرائیل رخ میدهد، بیسابقه است. اکنون مهمترین نکته این است که آیا اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد و اگر چنین حملهای صورت گیرد، در چه مقیاسی خواهد بود؟ اسرائیل با توجه به آسیبپذیری ژئوپولیتیک خود که ناشی از وسعت اندک و عمق محدود آن است، در حمله به ایران احتیاط خواهد کرد. بر این اساس، اگر اسرائیل به ایران حمله کند، احتمالاً این حمله به مراکز هستهای یا پالایشگاههای ایران نخواهد بود. هرچند نمیتوان با قطعیت نظر داد، اما به نظر میرسد که این حمله محدود خواهد بود.
ایران باید از طریق کانالهای موجود چه پیامی به اسرائیل ارسال کند؟
وی ادامه داد: ایران نیز برای تضمین محدودیت این حمله و ایجاد بازدارندگی، باید پیامهایی از طریق کانالهایی که وجود دارد به اسرائیل ارسال کند. به طور مثال، از طریق کانالهای رسانهای، اعلام کند که در صورت حمله، واکنش ایران شدید خواهد بود. برخلاف تصورات اسرائیل که پدافند هواییاش میتواند بازدارندگی ایجاد کند، حمله اخیر ایران به اسرائیل نشان داد که این رژیم در این زمینه آسیبپذیر است. همچنین، گزارشها درباره حمله به منزل نتانیاهو نیز به عنوان هشدارهایی به اسرائیل مطرح شده است اگرچه ایران صراحتا هر گونه ادعایی در مورد نقش داشتن در این ماجرا را تکذیب کرده ولی نیروهای مقاومت با این اقدام به رژیم صهیونیستی نوعی اخطار دادهاند. در این راستا، به نظر میرسد که حمله اسرائیل نمیتواند به شکل گستردهای انجام شود.
صلحی که پوتین برای ما به ارمغان بیاورد، هزینه سنگینی در پی خواهد داشت
این استاد روابط بینالملل در رابطه با پیشنهاد پوتین مبنی بر میانجگری در منطقه برای ایجاد ثبات، گفت: اگر بخواهیم بر اساس واقعیتها تحلیل کنیم، شاید پوتین هم علاقه چندانی به اتمام تنش میان ایران و اسرائیل نداشته باشد. وجود جنگ فرسایشی بین ایران و اسرائیل به نفع روسیه است، زیرا توجهات جهانی از اوکراین به خاورمیانه معطوف میشود و این موضوع کار روسیه را تسهیل میکند. همچنین، رفتارهای روسها نشان میدهد که آنها همواره در پی منافع خود هستند و ممکن است از ایران توقعاتی داشته باشند که برای این کشور مطلوب نباشد. اگر پوتین بخواهد کاری برای ایران انجام دهد، هزینه گزافی برای ما در پی خواهد داشت.
وی افزود: از سوی دیگر، اسرائیل در موقعیتی قرار دارد که به ویژه در برابر لبنان و غزه از نظر نظامی احساس میکند دست برتر را دارد و تا زمانی که احساس کند میتواند موفق عمل کند، به راحتی تن به آتشبس نخواهد داد و خواستههای آنهایی که بخواهند میانجیگری کنند را نمیپذیرد. به نظر من راهکار اصلی در اقدامات بازدارنده نهفته است.
ایران باید بتواند از طریق اقدامات اطلاعاتی و امنیتی خود به اسرائیل ضرباتی وارد کند تا متوجه شود که داخل اراضی اشغالی اشراف اطلاعاتی وجود دارد. حتی از نظر نظامی هم اگر ایران بتواند از طریق گروههای مقاومت مانند انصارالله و حزبالله هراس واقعی و جدی در اسرائیل ایجاد کند، مجموع این اقدامات کمک بیشتری به آتشبس دارد تا اینکه میانجیگریهای صوری اتفاق بیفتد.
حتی در شرایط بازدارندگی بالا هم درگیریهای محدود امکانپذیر است
قریشی با اشاره به ادعاهای موجود در خصوص کاهش قدرت بازدارندگی ایران تصریح کرد: اگر به یک کشور حملهای محدود صورت گیرد، به معنای عدم وجود بازدارندگی نیست. برای مثال ما به پایگاههای آمریکا و پاکستان حمله کردیم ولی به این معنی نیست که آنها بازدارندگی ندارند. حتی در شرایط بازدارندگی بالا و حد علا هم درگیریهای محدود امکانپذیر است. در حال حاضر هم اسرائیل ضربهای به ایران نزده است. اگرچه در لبنان و غزه این کار را کرده است، با این حال، محور مقاومت به ویژه حزبالله همچنان بر موضع خود باقی مانده است.
این کاشناس حوزه سیاست خارجی تصریح کرد: نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که ایران باید تصمیم بگیرد که آیا در همین سطح از بازدارندگی باقی بماند یا به سمت بازدارندگی هستهای پیش برود. برخلاف برخی نگرشها، من اعتقاد دارم که ایران نمیتواند به راحتی آنچنان که در داخل و صحنه بین المللی از آن انتظار میرود به یک کشور عادی در صحنه بینالمللی تبدیل شود. زیرا تاریخ نشان داده وقتی کشوری مانند ایران نظام بینالملل و ابرقدرتی مثل آمریکا را به چالش میکشد، بدون هزینه نخواهد بود.
کشوری که نظام بینالملل را به چالش بکشد، بدون هزینه به سمت عادیسازی روبط نخواهد رفت
وی عنوان کرد: اگر نگاهی به تاریخ بیندازید، سرنوشت آلمان، ژاپن، لیبی و عراق را میبینید که در دورههایی که در برابر نظام بینالملل چالش کردند، هرگز بدون هزینه عادی نشدند. بنابراین، تصور این که فقط با کوتاه آمدن از خواستههای نظم جهانی، مشکلات حل میشود، اشتباه است، ما اینگونه سوییس و ژاپن نخواهیم شد. نظام بینالملل به رهبری آمریکا، برای اینکه کشور دیگری هوس نکند تا آن را به چالش بکشد، چالشگران را ابتدا با پرداخت این هزینهها تنبیه میکند و سپس در مورد عادیسازی روابط با آنها اقدام میکند. به همین دلیل، ما در برابر گزینهای از عادیسازی قرار نداریم.
ما باید در منطقه به یک موازنه قوا برسیم که از فقدان آن رنج میبریم
این استاد دانشگاه حرکت ایران به سمت بازدارندگی هستهای را گزینهای کمضررتر دانست و اظهار کرد: به لحاظ علمی، افرادی مانند کنت والس و استفن والت نیز بازدارندگی را ابزاری مؤثر برای امنیت کشور میدانند. اما باید توجه داشت که رفتن به سمت بازدارندگی هستهای سناریوهای مختلفی را به دنبال دارد و صرفاً به معنای افزایش امنیت نیست. ما باید به یک موازنه قوا برسیم که در حقیقت از فقدان آن آسیب دیدهایم.
برای حفظ محور مقاومت، نیاز به پشتیبانی هستهای داریم؛ در غیر این صورت، به جای دستاورد، هزینههای بیشتری را باید تحمل کنیم. آمریکا هرگز به کشورهای هستهای حمله نکرده است و این نکتهای است که باید مدنظر قرار گیرد.
وی افزود: ایالات متحده در نقاط مختلفی پس از جنگ جهانی دوم به کشورهایی که هستهای نبودند، لشکرکشی کرده است، اما در برابر کشورهای هستهای هیچگونه اقدام نظامی نکرده است. این امر نشاندهنده این است که دستیابی به توان هستهای میتواند امنیتی را برای کشورها به ارمغان آورد. ایران نیز به منظور حفاظت از عمق استراتژیک و منافع خود در این محور نیازمند دستیابی به تسلیحات هستهای است.
سه سناریو برای هستهای شدن ایران وجود دارد
بهترین الگو برای برخورداری از توان هستهای، مدل چین است
قریشی با بیان اینکه در خصوص سناریوهای هستهای شدن، برای کشوری که میخواهد هستهای شود، چندین سناریو وجود دارد، تصریح کرد: نخستین سناریو این است که کشور هستهای باشد ولی به چالشگری ادامه دهد. در این صورت، ممکن است با تحریمهای سنگین و یا حتی اقدامات نظامی علیه تأسیسات هستهای مواجه شود. این سناریو به نوعی شبیه به وضعیت کره شمالی است؛ یعنی کشور توان هستهای پیدا میکند، اما در سایر بخشها به شدت ضعیف میشود.
وی افزود: سناریوی دوم این است که کشور اعلام کند که هستهای شدن تنها برای اهداف دفاعی است و به دنبال ایجاد توازن در برابر تهدیدات موجود در منطقه، مانند تهدید اسرائیل، میباشد. این سناریو مشابه وضعیت پاکستان و هند است، که در آن هند به نظام جهانی تعهد میدهد که از سلاح هستهای سوءاستفاده نخواهد کرد.
سناریوی سوم مدل چین است. چین با آنکه یک کشور هستهای و قدرتمند است، پس از دستیابی به سلاح هستهای، همکاریهای گستردهای با رقبایش، حتی ایالات متحده، برقرار کرده است. به عنوان مثال، تقریباً ۸۰ درصد محصولات موجود در بازار ایالات متحده از چین تأمین میشود. بنابراین میتوان گفت که چین الگوی بهتری است؛ زیرا از نظر امنیتی هستهای شده، اما به لحاظ اقتصادی و دیپلماتیک، همکاریهای جهانی را گسترش داده است و وقتی توازن ایجاد شود، خطری هم از سوی سایر کشورها احساس نخواهد شد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در رابطه با اینکه چگونه میتوان به بازدارندگی هستهای رسید، خاطرنشان کرد: میتوان به یک وفاق بین نیروهای سیاسی در کشور دست یافت. نیروهای اصولگرا که دغدغه امنیت دارند و نیروهای اصلاحطلب که به توسعه توجه دارند، میتوانند توافق کنند که به قدرت هستهای دست یابند، اما از مقاصد تهاجمی خودداری کنند. به عنوان مثال، میتوان تأکید کرد که شعار ما مبنی بر نابودی اسرائیل از طریق حمله هستهای نیست، بلکه به دلیل ظلم و ستم خود اسرائیل، آینده آن فروپاشی خواهد بود. در این مسیر، باید سیاست خارجی مسالمتآمیز را دنبال کرد و این بخش را باید به نیروهای اصلاحطلب واگذار کرد.
وی تاکید کرد: این توافق باید به جامعه تبیین شود تا افکار عمومی از آن حمایت کنند، زیرا با وجود مشکلات اقتصادی، نمیتوان هستهای شد و این امر توجیهپذیر نخواهد بود.