ربیعی:
وفاق باید منجر به حل مسائل شود
دستیار اجتماعی رییس دولت چهاردهم با بیان اینکه باید توافق میان همگان ایجاد شود تا بتوانیم به حل مسائل دست یابیم، گفت: اگر وفاق نتواند منجر به حل مسائل شود، اساساً وفاق معنایی نخواهد داشت. برای این منظور باید جناحها و گروههای مختلف سیاسی در کشور به درک و تفاهم مشترک دست یابند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست گفتمان وفاق؛ دولت و جامعه در ایران با حضور علی ربیعی، غلامرضا غفاری، مقصود فراستخواه، سعید معید فر در تالار حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
علی ربیعی دستیار اجتماعی رئیس دولت چهاردهم در این برنامه با بیان اینکه این نظریه وفاق به عنوان یک روش مطرح است و در میان این دو، مفهومی و برداشتی مشهود است. من در نوشتههای مختلفی که نگاه و وفاقی را مدنظر دارند، مشاهده کردهام که مباحث به همین شکل مطرح میشوند. به عنوان مثال، اخیراً بر این تأکید شده است که نظر جناحی نباشد و نگاه دیگری به اعتقادات نمایان شود. این نظریه به عنوان یک ضرورت بیبدیل برای ایران امروز مطرح بوده و دلایل خودم را دارم که پس از پیروزی در انتخابات این موضوع وفاق مطرح شده بود. در دوران اصلاحات نیز این بحث وفاق گفته شده بود و ما میتوانستیم با یک همافزایی کشور را به جلو ببریم اما با شکستهایی مواجه شدیم که در سطح نهادهای مدنی و جامعه شاهد آن بودیم.
وی ادامه داد: در شرایط کنونی، وفاق به عنوان راه حلی برای خروج از بنبستهای موجود در ایران امروز ضروری است. متأسفانه در فهم مسائل دچار اختلاف نظر شدهایم، چه در سطح حاکمیت و دولت و چه در میان نهادهای مدنی و جامعه. در میان نخبگان سیاسی ما، فهم مشترک، تحلیل مشترک و راهحلهای مشترکی برای مسائل نداشتیم. در سیاست خارجی نیز شاهد عدم درک مشترک بودیم که هزینههای سنگینی به کشور تحمیل شد. ما هنوز در مورد مفهوم توسعه به اجماع نرسیدهایم و این یکی از مسائل حیاتی است.
دستیار اجتماعی رییس جمهور خاطرنشان کرد: مسائل مربوط به توسعه، سیاست خارجی و تغییر ارزشها در جامعه از جمله مشکلاتی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. این عدم تفاهمها منجر به ایجاد تعارضات عظیم در جامعه شدهاند. حال، نیازمند نظریههای شناختهشده در مورد دولتها و ایجاد فهمی مشترک هستیم تا بتوانیم از این شرایط عبور کنیم. این اختلافات، سیستم را به یک سیستم کاهنده تبدیل کرده است، نه یک سیستم پایدار.
ربیعی تاکید کرد: من معتقدم که به یک نظریه و روش جدید نیاز داریم تا به عنوان چسبی میان دولت، حاکمیت و جامعه عمل کند. باید توافق میان همگان ایجاد شود تا بتوانیم به حل مسائل دست یابیم. اگر وفاق نتواند منجر به حل مسائل شود، اساساً وفاق معنایی نخواهد داشت. برای این منظور باید جناحها و گروههای مختلف سیاسی در کشور به درک و تفاهم مشترک دست یابند.
وی ادامه داد: در میان نخبگان سیاسی، وفاق به عنوان روشی در ایجاد دفاع افقی مورد توجه است، به معنای تخصیص مسئولیت به گروههای مختلف، نه همانطور که بسیاری تصور میکنند. اصل موضوع در وفاق افقی، فهم مشترک از مسائل است و این همانطور که در ابتدای بحث به عنوان نظریه بیان شد، به ضرورت حل مسائل و ارائه راهحلهای مشترک بازمیگردد. اگر این امر تحقق پیدا کند، نیازی به تقسیم دولت نخواهیم داشت تا بگوییم که مثلا پایداری از گروهی خاص یا جریانی خاص نیست. بلکه ضرورت دارد فهم مشترکی برای حل مسائل ایجاد شود و اطمینان دارم که دیدگاه رئیسجمهور نیز منعکسکننده ایجاد اشتراک نظری برای حل مسائل مهم کشور و نزدیک کردن دیدگاهها برای حل مسائل کشور است.
ربیعی تصریح کرد: ما باید مباحث مدیریت را به طور عمودی، چه به بالا و چه به پایین، متصل کنیم. نیازمند اعتماد و اطمینان بین حاکمیت و دولت برای حل مسائل هستیم. انتقاداتی که اغلب مطرح میشود، ازعدم درک اساسی ناشی میشود؛ آنچه ما نیاز داریم، فهم مشترکی از مسائل با اعتماد بالا است.
وی ادامه داد: حتی با وجود این، وفاق نمیتواند متوقف شود، اگر دولت نتواند به نهادهای مدنی و میانجیهای اجتماعی که باید به عنوان نهادهای مدنی ایفای نقش کنند، حرکت کند. در جامعهای که من میبینم، عملیاتی نیست، بلکه بیمار و ناآرام است و یکی از مشکلات آن این است که به طور کلی میانپذیر نیست. ما نیازمند ایجاد تفکری مشترک برای حل مسائل مشترک با نهادهای میانی هستیم، نظیر انجمنهای علمی و صنفی که در این سالها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
دستیار اجتماعی رییس جمهور خاطرنشان کرد: علومی نظیر علوم انسانی و اجتماعی همواره مورد بیمهری بودهاند و هنوز ارتباط علوم اجتماعی میبایست تقویت شود. از این جهت، دولت باید با نهادهای مدنی و جامعه همکاری کند. یکی از بزرگترین تهدیدها برای جامعه، عدم پذیرش ارزشهای متفاوت است. در شرایط نامطلوبی، این مسائل میتوانند باعث ایجاد اختلاف بیشتر در جامعه شوند. در نظریه وفاق، بحث ایجاد آشتی در میان گروههای اجتماعی پایینتر و نهادهای اجتماعی، حتی در سطح خانواده، ضروری است.
ربیعی تصریح کرد: من معتقدم که وفاق هم به عنوان نظریه و هم به عنوان روش در این میان نقش دارد و یک خلا برداشتی در گفتار و نوشتار مطرح میشود. گفته شده است که اگر وفاق در مدیریت میانه رخ دهد و از یک جناح ناشی شود، این نگاهی سادهانگارانه و نازل است. وفاق به مثابه یک روش است که پس از پیروزی در انتخابات دکتر پزشکیان موضوع بحث بوده است. این مباحث از زمان انتخابات مطرح شدهاند، چرا که امروز در شرایط کنونی نیاز به وفاق بیش از پیش حس میشود. ما میتوانستیم با همبستگی کشور را پیش ببریم، اما دیدیم که با مشکلات مواجه شدیم.
وی ادامه داد: در سطوح مختلف دچار عدم وفاق هستیم. وفاق اساساً راه حلی برای حل مشکلات انباشتهشده در ایران امروز است. با تجربه زیسته و پیچیدگیهایی که در سیاستگذاری سالهای اخیر وجود داشته، ما در حل مسائل به مشکل برخوردیم. در سطح نخبگان سیاسی، فهم مشترک در مورد مسائل نداشتیم و راهحل مورد توافق برای حل مسائل نیز ناپیدا بود.
دستیار اجتماعی رییس جمهور تصریح کرد: ما در مورد سیاست خارجی هیچ فهم مشترکی نداریم و این عدم درک مشترک، بزرگترین دستاوردهای جامعه را از میان برده است. عدم درک جهان و تحولات آن به خصوص در دوران جنگ سرد، هزینههای سنگینی به مردم تحمیل کرده است. ما هنوز به توافقی در مورد توسعه نرسیدهایم و در فهم اصول توسعه و مسیر آن مشکل داریم.
وی با اشاره به اتفاقات سال ۱۴۰۱ خاطرنشان کرد: در سال ۱۴۰۱، مسئلهای جدی در قالب تغییرات عمده در ارزشهای مردم و دولتها رخ داد که منجر به اعتراضات بزرگی شد. بر اساس نظریات مختلف، دولت را به دو بخش اعم و اخص میگیریم، یک دولت داریم و یک حاکمیت. اگر بخواهیم فهم درستی از وفاق داشته باشیم، باید این دوگانگی را میان دولت و حاکمیت بررسی کنیم. فاصلهگیری از وفاق، ما را به سیستمهای کاهشیافته و غیرمداوم تبدیل کرده است.
وی گفت: وفاق به عنوان یک نظریه دیرین و یک نیاز جدید است. در فرهنگ و ادبیات کلاسیک ایرانی نیز اهمیت وفاق مشاهده میشود. حتی در کنشگری مرزی نیز وفاق به عنوان یک واسطه و میانجیگری مطرح است. وفاق باید روح جمعی کل جامعه باشد و نه تنها رابطه دولت با حاکمیت. وفاق به عنوان یک روش باید مبنای حل مسائل جامعه باشد.
وی تصریح کرد: دولت و حاکمیت یک دوگانگی است که هرگاه از هم فاصله گرفتهاند، متضرر شدهایم و اصلاحات از دست رفتهاند، مثل برجام. من معتقدم وفاق به مثابه روش، یک فهم درست برای حل مشکلات است. اگر در وفاق عمومی به سمت پایین حرکت نکنیم، باید بتوانیم میان نهادهای مدنی وفاق ایجاد کنیم. ما در میانجیهای اجتماعی با مشکلاتی مواجه بودهایم و باید وفاق را به عنوان روشی برای حل مشکلات در نهادهای میانی به کار بگیریم. انجمنهای صنفی و اتحادیههای مختلف به طور مداوم دچار بیمهری بودهاند و انجمنهای علوم اجتماعی نتوانستهاند مجوز لازم را اخذ کنند. یکی از بزرگترین تهدیدات جامعه، تضاد میان گروههای مختلف است. هر یک از این گروهها ارزشهای خود را دارند و این اختلافات میتواند منجر به بروز مشکلات نظری در جامعه شود. به نظر من در نظریه وفاق به مثابه روش، یکی از وظایف دولت برقراری آشتی میان گروههای اجتماعی است.