قنبری در گفتوگو با ایلنا:
منافع ملی میتواند مبنایی برای وفاق ملی باشد/ احزاب باید از حالت محفلی خارج شوند
فعال سیاسی اصلاحطلب، گفت: میان آنهایی که رای دادند و آنهایی که رای ندادند بر سر منافع ملی تفاوتی نیست، هیچ یک از طرفها نمیتوانند منافع ملی را نادیده بگیرند. همین منافع ملی میتواند، مبنایی برای وفاق ملی باشد. اساسا دولت آقای پزشکیان میتواند جریانهای مختلف را به همدیگر نزدیک کند.
داریوش قنبری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و عضو حزب مردم سالاری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره لزوم اجرای شعار وفاق ملی توسط تمام بخشهای مدیریتی کشور، گفت: پیشگام شدن دولت برای وفاق ملی قطعاً تاثیرگذار است. این رویکرد خواه یا ناخواه سایر نیروها و قوا را تحت تاثیر خودش قرار میدهد. در رای اعتماد به اعضای کابینه دیدیم که شعار وفاق ملی در مقام عمل هم مورد توجه مجلس قرار گرفت. بحث وفاق ملی یک ضلع ندارد، اضلاع مختلفی دارد که آن ضلعها هم باید همسو باشند و همراهی کنند. اما نقش دولت نقش بیبدیل و تعیین کنندهای است. دولت وفاق ملی را نه به عنوان یک شعار بلکه به عنوان یک استراتژی برای خودش تعیین کرده است قطعاً این استراتژی تاثیرات خودش را حتی بر مخالفین خواهد گذاشت و نمیتوان نقش این گفتمان را نادیده گرفت.
گفتمان وفاق ملی جایگزینی برای گفتمان ستیز میان جریانات سیاسی کشور است
وی ادامه داد: به هر حال این گفتمان جدید در عرصه سیاست جمهوری اسلامی است تا پیش از دولت آقای پزشکیان گفتمان ستیز بر کشور حاکم بود. جبهههای مختلف در مقابل هم قرار میگرفتند و هر کدام علیه یکدیگر کار میکردند. آنها تلاش میکردند همدیگر را حذف کنند و نادیده بگیرند اما این گفتمان در تقابل با آن گفتمانهای سنتی و ستیز جریانهای سیاسی است. وفاق نوعی نگاه مشترک در این جریانات ایجاد خواهد کرد. وجود این گفتمان برای حل مشکلات و مسائل اساسی کشور ضرورت کشور است؛ ضرورتی است که باید به آن توجه شود.
وفاق ملی بر مبنای منافع مشترک شکل میگیرد؛ منافع ملی مبنای این اشتراکات است
قنبری در پاسخ به این پرسش که وفاق ملی چگونه به حل مشکلات موجود در کشور کمک خواهد کرد، بیان کرد:با توجه به وضعیت کشور، چالشهایی وجود دارد، به ویژه مسائل اقتصادی و بحرانهایی از این دست که نیاز است همه در این مسیر تلاش کنند. به هر حال وفاق بر مبنای یک سری اصول و منافع مشترک شکل میگیرد که من تصور میکنم اصول و منافع مشترک وجود دارد. این منافع مشترک، منافع ملی است؛ منافعی که تک تک ایرانیان در آن سهیم هستند. حل مسائل بنیادین اقتصادی مانند تورم، رکود و اشتغال، مسائلی نیستند که جریانات مختلف سیاسی بخواهند بر سر آنها چالش داشته باشند. این مشترکات را میتوان مبنایی برای وفاق قرار داد به نظر من دولت آقای پزشکیان هم در همین مسیر تلاش میکنند تا مشترکات در جریانات مختلف سیاسی را مبنا قرار دهند. با برنامهریزی روی این مسائل که مورد اختلاف جریانات مختلف نیست میتوان به سمت آن وفاق و آن شعارهای مطرح شده، حرکت کرد.
تکثرگرایی در کشور اجازه نمیدهد یک سلیقه حاکم باشد، باید تمامی سلایق را مورد توجه قرار داد
این نماینده پیشین مجلس در رابطه با امکان ارتقا اعتماد اجتماعی در کشور با تاکید بر اینکه، آقای پزشکیان از وفاقی صحبت میکنند که برای تمام آحاد جامعه است، اظهار کرد: همان مسائل و مشکلات بنیادین مثل تورم و رکود دلایلی بودند که برخی بر این اساس پای صندوقهای رای نیامدند؛ همان ۵۰ درصدی که در انتخابات مشارکت نداشتند. با توجه به تکثرگرایی در کشور ما و تنوع و سلایق متفاوتی که در کشور وجود دارد، نمیشود یک سلیقه را بر بقیه حاکم کرد و باید تمامی سلایق را مورد توجه قرار داد.
منافع ملی میتواند، مبنایی برای وفاق ملی باشد
وی افزود: آقای پزشکیان این آمادگی را دارند که بر مبنای اصول مشترک به این سمت و سو حرکت کنند که این موارد، مشترک بین همه ایرانیان است. چه آنهایی که در انتخابات حاضر بودند و چه آنهایی که در انتخابات حضور نداشتند، همچنین آنانی که به آقای پزشکیان رای دادند یا حتی کسانی که به آقای پزشکیان رای ندادند با این اصول و منافع مشترک ملی به همدیگر نزدیک خواهند شد. میان آنهایی که رای دادند و آنهایی که رای ندادند بر سر منافع ملی تفاوتی نیست، هیچ یک از طرفها نمیتوانند منافع ملی را نادیده بگیرند. همین منافع ملی میتواند، مبنایی برای وفاق ملی باشد. اساسا دولت آقای پزشکیان میتواند جریانهای مختلف را به همدیگر نزدیک کند. با همین چهارچوبهای مشترک ملی میتوان بر مدار وفاق ملی حرکت کرد.
یقیناً نیاز به بازنگری فعالیت احزاب سیاسی در کشور وجود دارد
احزاب باید از حالت محفلی خارج شوند و به سمت تشکلهای ساختارمند، حرکت کنند
قنبری در جواب این سوال که دولت چهاردهم چگونه میتواند به گسترش حضور احزاب در عرصه سیاستورزی کشور کمک کند، گفت: دولت آقای پزشکیان قطعاً در مسیر تقویت این تفکر و اندیشه حرکت خواهد کرد. با بها دادن به نیروهای حزبی میتواند، آنها را تقویت کند و این باعث میشود که احزاب با نشاط بیشتری به سمت سازماندهی رفته و نقاط ضعف خود را تقویت کنند. احزاب باید از این حالت محفلی خارج شوند و به سمت تشکلهای ساختارمند حرکت کنند و این تا حدود زیادی با تعریف جایگاه درست آنها در نظام سیاسی و دادن نقش به آنها در اداره کشور تحقق پیدا خواهد کرد. آنها میتوانند به سمت تبدیل شدن به تشکیلات توانمند و سازماندهی شده که میتواند نقشهای مناسبی در اداره کشور داشته باشد، حرکت کنند.