مسجدجامعی مطرح کرد:
هدف کشورهای شیخنشین در ۳۰ سال این بود که از پول به دست آمده لذت برده و با مشکلات مواجه نشوند
سفیر پیشین ایران در مراکش گفت: موضوع این است که در حال حاضر کشورهای شیخ نشین در چه وضعیتی هستند؛ خلاصه این است که اینها ۴ مرحله مختلف دارند؛ یکی مرحله پیش از کشف نفت است که جامعه بدوی و اولیه است و بعد کشف نفت که در دهه ۵۰ است تا اواسط دهه ۹۰ خیلی پرثروت میشوند اما تصورشان این است که ثروت فضل خداوند است و باید از زندگی لذت ببریم و مشکلات امنیتی را با پول دادن از سربگذرانند. تقریبا به مدت ۳۰ سال هدف این بود که از پول به دست آمده لذت ببرند و با مشکلات مواجه نشوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمد مسجدجامعی، سفیر پیشین ایران در واتیکان در نشست ژئوپلیتیک خلیج فارس گفت: تقریبا از اواسط دولت اوباما که آمریکاییها تصمیم گرفتند اولویت اولشان دریای چین باشد و برهمین اساس هم سیاستهایشان تنظیم میشد، مهمترین مساله جنگ اوکراین باشد که مجموعه خلیج فارس و دو بخش شمالی وجنوبی را خیلی مهم کرد و در حال حاضر یکی از مهمترین بخشهای جهان ما همین حوزه خلیج فارس است. من در خصوص شیخنشینها و عربستان صحبت خواهم کرد؛ وقتی میگوییم مطالعه ژئوپلیتیکی یعنی از همه عناصر سیاسی، مذهبی واقتصادی و وقتی موضوعی را با توجه به تمامی ابعادی که آن جریان را شکل میدهد در نظر میگیرید، مطالعات ژوپلیتیک است. شما وقتی مجموعهای را در نظر میگیرید و برای هرکدام سهم متناسب و مشخص قائل میشوید، این مطالعات ژئوپلیتیکی است. آنچه در خصوص شیخنشینان و عربستان خواهم گفت، از این نگاه است.
وی افزود: این شش کشور شورای همکاری خلیح فارس علیرغم اختلافات،تفاوتها و مسائل مرزی و روشهای سیاسی مختلفی که دارند وعلیرغم همه اینها با هم هماهنگی دارند و از همه مهمتر اینکه دیگران به این مجموعه به یک شکل نگاه میکنند و به معنای واقعی کلمه منافع مشترک دارند. به یاد دارید که عربستان، امارات وبحرین، قطر را به شدت تحریم کردند واما مواردی که منجر به تحریم قطر بود را نتوانستند ادامه دهند و بیش از قطر، آنها مشکل پیدا کردند چرا که اینها یک خانواده هستند و در مقایسه با سایر اتحادیهها، یکی از محکمترینها و منسجمترین هاست. تقریبا مجموعهای واحد است که ساختار قبیلهای، اجتماعی و تاریخی و حضور سنگین انگلیس در قرون ۱۹ و ۲۰ منجر شده که در حال حاضر یک مجموعه نسبتا واحدی باشند.
مسجد جامعی تصریح کرد: گذار موفق این کشورها بعد از پیدایش ثروت نفتی است که درخصوص لیبی و عراق یکی از عوامل موثر در هم پاشیدگی کشور شد اما این مساله را شیخنشینها و عربستان ندارند چرا که ساختار قبیلهای را حفظ کردند. اینکه این ثروت نفتی بصورت سنگین مصرف شد و یک ثروت متراکم در مدت کوتاه به جامعه بدوی تزریق اما تمامیت کشور حفظ شد.
وی افزود: نکته سوم این است که هیچ تحول رادیکالی در این کشورها که منجر به تغییر نظام حاکم باشد در یک کشور به تغییر منجر نخواهد شد و «یا همه یا یکی» است که حتی در زمان ناآرامیهای بحرین گفتم اسقاط نظام منجر نخواهد شد.
وی در ادامه گفت: نکته چهارم این است که تحول در این کشورها از بالا به پایین است؛ در عموم کشورهای جهان سوم مردم، حاکمان را مجبور به تغییرات میکند اما در این کشورها به دلایل تاریخی، قبیلهای. سنتی و دینی که عموما گرایش حنبلی دارند و و در چهارچوب این فقه، مقابله با نظام حاکم حرام و در نتیجه تحولات در این کشورها از بالا به پایین است.
وی تصریح کرد: نکته پنجم نیز نگاه این کشورها به ایران به عنوان یک کشور یا یک نظام است که یک دیدگاه نسبتا مشترکی است و ممکن است برخی متفاوت سخن بگویند اما در باطن نگاهشان به کشور ایران و نظام ایران در نهایت یک تلقی واحداست.
وی افزود: نکته بعدی این است که این کشورها بخشی از جهان عرب هستند و حدود ۴۵۰، ۵۰۰ میلیون عرب داریم؛ لذا مساله این است که این مجموعه عربی به ویژه در ۱۰ سال اخیر یک سلسله تحولات درونی سنیگینی را تجربه کرده است و در سال ۲۰۲۴ در جهان عرب باسال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۲ و آغاز بهار عربی به معنای واقعی در متن جامعه تحولات جدی اتفاق افتاده است و اینها در حال حاضر عملا مهمترین بخش جهان عرب عربستان است. در زمان جمال عبدالناصر، مرکز جهان عرب مصر بود و حتی بعد از جنگ ۶۷ آن حالت کاریزماتیک ناصر ادامه پیدا کرد و در زمان انور سادات وامضای توافق کمپ دیوید دچار مشکل شد و بعد در زمان مبارک باز هم مرکز جهان عرب، قاهره بود. بعد از داستان بهار عربی وبعد آمدن عبدالفتاح سیسی اما این مجموعه به نوعی بعد از آن شرایط بصورت پذیرفته شده، سخنگوی اعراب شدند. به طورخلاصه میخواهم بگویم اینها در حال حاضر بخشی از دنیای عرب و بخش کانونی دنیای عرب هستند.
مسجد جامعی تصریح کرد: مساله هفتم این است که درک اینها از جهان، خودشان و منطقه نسبتا مشترک و در حال حاضر در سال ۲۰۲۴ این است که این درک در طی ۷۰ سال کشف نفت فوق العاده لایه به لایه است وتحول پیدا کرده در حالی که تصور ما از این ها بسیار قدیمی است. اینکه این درک در مقاطع مختلف چگونه بوده بحث دیگری است.
وی افزود: موضوع این است که در حال حاضر اینها در چه وضعیتی هستند؛ خلاصه این است که اینها ۴ مرحله مختلف دارند؛ یکی مرحله پیش از کشف نفت است که جامعه بدوی و اولیه است و بعد کشف نفت که در دهه ۵۰ است تا اواسط دهه ۹۰ خیلی پرثروت میشوند اما تصورشان این است که ثروت فضل خداوند است و باید از زندگی لذت ببریم و مشکلات امنیتی را با پول دادن از سربگذرانند. تقریبا به مدت ۳۰ سال هدف این بود که از پول به دست آمده لذت ببرند و با مشکلات مواجه نشوند.
وی تصریح کرد: در اواسط دهه ۹۰ که از قطر شروع می شود و پدر امیر موجود کنار میرود و این امیر جدید، مدل جدیدی را ایجاد میکردند که ما میخواهیم آن حالت قبلی که در انزوا بودیم و هدفمان فقط لذت بردن از زندگی بود راکنار بگذاریم و به عنوان کشور میانجی وارد جهان شویم. در این مقطع سعی میکند زیرساختهای لازم برای این هدف یعنی فرودگاه، دانشگاه، هتل و سالن کنفرانس و غیره ایجاد کند. همچنین سعی میکند کشوری باشد که وارد صحنه شود واقدامات مختلفی انجام دهد. این جریان، از سال ۲۰۰۰ به بعدعملا مدل همه شیخنشینها میشود و به خصوص مدل عربستان،امارات و کویت میشود.
وی افزود: این جریان نتایج مختلفی داشت و مرحله فعلی که حالا در آن هستند هدف این است که برای توسعه خودش برنامهریزی کنند والان برنامههای توسعه کشورهایی مثل عمان که کشوری منزوی ومتفاوت است موجب تعجب شده و این مرحله توسعه مداری است. در بین اینها یک کشور حالت چموشی دارد که امارات است ومسالهاش فقط توسعه نیست و به اعتباری میخواهد در حوزههای مختلف دخالت کند. آنچه به این جریان کمک میکند مساله جنگ اوکراین است که در این جریان روابط بینالملل دگرگون شد. مساله مهم در این منطقه این است که در جنگ اوکراین هدف اصلی تنهازدن روسیه نیست بلکه زدن چین به عنوان رقیب بزرگ است. بنابراین شکست روسیه در این جنگ به معنی شکست چین است ولذا در این داستان جنگ اوکراین یک مرتبه موضوع روسیه مطرح شد و مساله انرژی اهمیت زیادی پیدا کرد و گاز روسیه به اروپاقطع شد. به طور خلاصه این جنگ اولا به طور طبیعی روسیه وچین را بالا آورد و آمریکا هم بود و مساله انرژی هم پیش آمد وکشورهای حاشیه خلیج فارس یاد گرفتند چگونه با این سه کشور بازی کنند و آن نوع رفتاری که ترامپ داشت با برخورد بایدن قابل مقایسه نیست. درست است که دولتها متفاوت هستند اما این شیخنشینها به خصوص عربستان دارای اهرمهایی هستند که به آمریکا فشار بیاوند. شما مذاکرات آمریکاییها را با شیخ نشینها و عربستان پس از جنگ اوکراین ببینید که نوع آن با دور پیشین فرق میکند.