حیرانینیا در گفتوگو با ایلنا:
حماس نشان داد که در معادلات عادیسازی، وضعیت فلسطینیان نباید بیش از این وجهالمصالحه قرار گیرد/ اسرائیل پیش از خرابکاری علیه تهران، توان عملیاتی نیروهای وابسته به ایران را در نظر میگیرد
مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه گفت: حماس نشان داد در معادلات عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل متغیر اصلی یعنی وضعیت فلسطینیان نباید بیش از این وجهالمصالحه قرار گیرد. در حال حاضر که شاهد روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل هستیم، این حمله به آنها یادآور میشود که کلید عادیسازی روابط با اسرائیل در دستان آنها نیست و تا حقوق مردم فلسطین به صورت اساسی مورد توجه قرار نگیرد، عادیسازی روابط نمی تواند راه به جایی ببرد.
جواد حیرانینیا تحلیلگر مسائل منطقه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص ارزیابی خود از عملیات «طوفان الاقصی» گفت: عملیات «طوفان الاقصی» به لحاظ زمانی در برههای اتفاق میافتد که شاهد تحریکات و بیحرمتیهای گسترده دولت راستگرای اسرائیل بودهایم. از سوی دیگر نوار غزه از سال ۲۰۰۶ در محاصره کامل قرار داشته و در وضعیت وخیمی به سر میبرد. در چنین شرایطی این عملیات اتفاق افتاده است. عملیاتی که از دریا، زمین و هوا صورت گرفت و برای اولین بار بود که گروههای مقاومت دست به حمله غافلگیرانه علیه اسرائیل زدند. این غافلگیری نشان از ضعف دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل دارد.
وی ادامه داد: حضور نیروهای حماس در خاک اسرائیل حتی در مخیله خیلی از کارشناسان و استراتژیستها زبده هم نمیگنجید. میزان تلفات وارد شده به اسرائیل نیز نه تنها محاسبات اسرائیل بلکه محاسبات خیلی از کشورهای طرفدار آن را بر هم زد.
وی افزود: فراموش نکنیم تا سالیان متمادی «جبهه شرقی اعراب» بزرگترین تهدید در دکترین امنیت ملی اسرائیل به شمار میرفت که جنگهای قبلی با اعراب ناشی از این تهدید محسوب میشد. اولین اقدام غافلگیرانه این جبهه نیز جنگ یومالکیپور بود که در سال ۱۹۷۳ رخ داد که به رغم پیروزیهای اولیه نهایتا اسرائیل با کمکهای نظامی آمریکا توانست از دادن خسارات زیاد مادی (جانی و سرزمینی) جلوگیری کند. اما در حال حاضر معادلات در تهدیدات متوجه اسرائیل، تغییر شگرفی کرده است. در حال حاضر اگرچه «جبهه شرقی اعراب» دچار گسست شده و حتی برخی کشورهای این جبهه روابط با اسرائیل را عادی کردهاند اما شاهد شکلگیری «جبهه فراگیر مقاومت» هستیم که معادلات را بر هم زده است.
این تحلیلگر مسائل منطقه گفت: در حال حاضر اتاق عملیات مشترک تمام نیروهای مقاومت شکل گرفته است. با وجود اینکه اسرائیل نیز با برگزاری رزمایش اخیر به همراه آمریکا با این تهدید جبهه مشترک نیروهای مقاومت، خود را آماده اعلام کرده بود ولی حمله حماس که تنها یک نیرو از این مجموعه جبهه متحد مقاومت است، نشان داد که آسیبپذیری اسرائیل تا چه میزان است. از سوی دیگر هنوز حزبالله به صورت کامل وارد درگیری نشده است و حملات، صرفا ایذایی هستند. در روزهای آینده مشخص خواهد شد ورود حزبالله تا چه سطح خواهد بود. این موضوع به میزان حملات اسرائیل به غزه و میزان مقاومت حماس بستگی خواهد داشت.
حیرانینیا در پاسخ به این سوال که این حملات دارای چه ابعادی است و با توجه به ژئوپولیتیک منطقه چه تاثیری بر ایران خواهد داشت، گفت: ایران اعلام کرد که این حمله خودجوش از سوی نیروهای مقاومت است. کاخ سفید هم اعلام کرده نشانهای از حمایت ایران از این حمله وجود ندارد. در حاضر نوعی تفاهم نانوشته میان ایران و آمریکا وجود دارد که تجلی آن آزادی زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران بود. افزایش شدت درگیری میتواند این تفاهم را به کلی به هم بزند. چیزی که طرفین خواهان آن نیستند. با این وجود وزارت خزانهداری آمریکا توئیت معناداری در خصوص پولهای موجود ایران در بانکهای قطری زده است.
حیرانینیا گفت: خرابکاری اسرائیل در ایران هم موضوع جدیدی نیست. از شهادت دانشمندان هستهای ایران تا خرابکاری در سایتهای هستهای، نظامی و عملیاتهای سایبری از سوی اسرائیل متغیر بوده است. برخی عملیاتهای مشابه در اسرائیل نیز به ایران نسبت داده شده و در نهایت این روند ادامه خواهد داشت. منتهی واکنش اسرائیل به حمله حماس در این سطح نمیتواند بازدارنده باشد که معنای جدیدی برای ایران و محور مقاومت ایجاد کند. اسرائیل پیش از این استراتژی خود را «هزاران ضربه با چاقو» و «اختاپوس» اعلام کرده بود و احتمالا مانند گذشته به عملیاتهای خود علیه ایران ادامه خواهد داد. اما در ذهن خود توان عملیاتی نیروهای وابسته به ایران را در نظر خواهد داشت. به ویژه اینکه اگر چنین عملیاتی در آینده فراگیرتر و از سوی جبهههای مختلف علیه آن باشد.
وی افزود: در واقع از منظر اسرائیل تداوم اقدامات خرابکارانه علیه ایران، واکنش در سطحی نخواهد بود که بتواند بازدارنده عمل کند و احتمال عملیاتهای مشابه را کاهش دهد. بلکه باعث میشود جبهه مقاومت ارزیابی خاصی از نوع واکنش اسرائیل داشته باشد و به انجام عملیاتهایی شدیدتر از عملیات کنونی فکر کند. از سوی دیگر واکنشی که بخواهد از منظر اسرائیل، بازدارنده باشد باعث فعال شدن جبهههای دیگر مقاومت از جمله حزبالله لبنان، جهاد اسلامی در کرانه باختری و یا حتی عملیاتهای اعراب ۴۸ میشود که جنگی فراگیر را رقم خواهد زد.
مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه تصریح کرد: از سوی دیگر حمله حماس نشان داد در معادلات عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل متغیر اصلی یعنی وضعیت فلسطینیان نباید بیش از این وجهالمصالحه قرار گیرد. در حال حاضر که شاهد روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل هستیم، مطابق برخی اخبار، ریاض از برخی مواضع خود در طرح صلح عربی (طرح سعودی ارائه شده در سال ۲۰۰۲) کوتاه آمده است. لذا این حمله به آنها یادآور میشود که کلید عادیسازی روابط با اسرائیل در دستان آنها نیست و تا حقوق مردم فلسطین به صورت اساسی مورد توجه قرار نگیرد، عادیسازی روابط نمی تواند راه به جایی ببرد. نکته مهم این است که متغیر مقاومت به ویژه «جبهه فراگیر مقاومت» نقش اساسی خود را دیکته خواهد کرد.
این تحلیلگر مسائل منطقه در پاسخ به این سوال که پیشبینی شما از خاتمه درگیریها به چه شکلی خواهد بود، گفت: پیشبینی ادامه جنگ منوط به چند عامل است؛ عامل اول این است که از نظر اسرائیل میزان خسارات وارده به حماس به گونهای باشد که از نظر آن جنبه بازدارندگی خود را نشان دهد و متوازن بودن پاسخ را در خود داشته باشد. موضوع دیگر ورود بازیگران سنتی چون قطر و مصر است که معمولا نقش میانجی را در چنین مواردی ایفا میکردند. باید دید که میزان خسارات وارده به حماس چقدر است. اگر از نظر جبهه مقاومت این میزان به قدری باشد که نیاز به فعال شدن جبهه جدید باشد، ممکن است حزب الله ورود بیشتری داشته باشد یا جهاد اسلامی جبهه جدیدی را بگشاید. شاید ترجیح حزب الله ورود با سطح بالا نباشد. به صورت کلی به نظر نمیرسد واکنش اسرائیل بتواند عناصر توازن و بازدارندگی را در خود داشته باشد.