مرتضی مبلغ در گفتوگو با ایلنا:
آگاهی جامعه به مثابه اکسیری برای کاهش و برونرفت از مشکلات عمل میکند
پیام واضح سیاستهای جدید انتخاباتی به جامعه و کنشگران سیاسی
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: فکر میکنم با کاری که آقایان با اصلاح قانون انتخابات انجام دادند، پیام خیلی مستقیمی هم به جریانهای سیاسی و هم به جامعه دادند که تکلیف خودشان را بدانند. منظور از این پیام این است که انتخابات امسال بین یکسری جریانهای مشخص، یکدست و کاملا خودی برگزار خواهد شد و جایی برای دیگران نیست.
مرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به سوالی درباره ارزیابی خود از آرایش سیاسی گروهها در عرصه انتخابات پیش رو، گفت: سوال شما وقتی موضوعیت دارد که یک روزنه درست برای رقابت و مشارکت واقعی در انتخابات باقی بماند. نه در شرایطی که شما مشاهده میکنید، روز به روز آقایان دارند فضای سیاسی و انتخاباتی را تنگ و تنگتر میکنند و شرایطی را فراهم آوردند که اصولا انتخابات در دایره خودیهای یک جریان باشد و هیچ رقابت واقعی در آن رقم نخورد. در شرایطی که شما میبینید جامعه مبتلا به نارضایتیهاست از جریان حاکم انتظار میرفت، گشایشهای سازنده و امیدبخشی را در جامعه ایجاد کند تا به نحوی بتواند اعتماد مردم به مشارکت را برگرداند و از طرف دیگر اجازه دهد فضایی برای کنش سیاسی جریانهای مختلف فراهم شود، اما در این موضوع درست به شکل معکوس عمل شده است.
وی افزود: آن حداقلیها و روزنههای بسیار تنگ را هم که وجود داشت، بستند و به شکل خاص با اقدام بسیار عجیبی که به اسم اصلاح قانون انتخابات انجام دادند و به شکل بسیار عجولانه و عجیب و غریبی، آن بند انتخابات تناسبی را حذف کردند تا به زعم خودشان بتوانند اصلاح قانون را در این دوره اجرا کنند و فرصت را از جریانهای سیاسی گرفتند. دیگر چه موضوعیتی برای لیست دادن در انتخابات باقی میماند؟ مگر از یک طرف فرصتی باقی ماند تا احزاب بتوانند تلاش کنند و ببینند که چگونه به انتخابات ورود پیدا کنند و چگونه افراد ثبتنام کنند. از طرف دیگر هیچ روزنه امیدبخشی هم نشان داده نشد تا احزاب و جریانات بتوانند به رقابت انتخاباتی اعتماد کنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: نه فرصتی، نه مهلتی و نه موضوعیتی برای انتخابات باقی نگذاشتند. من فکر میکنم با کاری که آقایان با اصلاح قانون انتخابات انجام دادند و خلاف برخی از مقرراتی که وجود داشت آن را یکشبه تصویب و اعمال کردند، پیام خیلی مستقیمی هم به جریانهای سیاسی و هم به جامعه دادند که تکلیف خودشان را بدانند. منظور از این پیام این است که انتخابات امسال بین یکسری جریانهای مشخص، یکدست و کاملا خودی برقرار خواهد شد و جایی برای دیگران نیست. در کمال تاسف با این پیام، تکلیف انتخابات را روشن کردند آن هم در این شرایط وخامتباری که جامعه به آن مبتلا است و حاکمیت باید با تمام قوا تلاش کند که اعتماد و امید را به جامعه، به کنشگران و جریانهای سیاسی برگرداند تا بتوان گامهای مثبتی برای رفع مشکلات و دردهای جامعه برداشت اما متأسفانه دقیقا به شکل معکوس عمل شد.
مبلغ در پاسخ به این سوال به نظر شما شیوه جدید ثبت نام در انتخابات باعث کاهش مشارکت میشود، گفت: آقایان فکر میکنند تعداد زیاد ثبتنام علامت مثبت است. در حالی که این جز یک علامت کاملا منفی برای یک سامان سیاسی منسجم و سازنده نیست، از اینکه بگذریم بعدا معلوم میشود که چند نفر از افراد دلسوز، توانا و کسانی که میتوانند گرهای از مشکلات مردم را باز کنند ثبتنام کردند یا اعتماد کردند که ثبتنام کنند یا موفق به ثبتنام شدند یا اصلا مهلتی برای ثبتنام پیدا کردند.
وی افزود: کاری که شکل گرفت به نظر من پیام روشنی به افراد دلسوز، کارآمد و توانمند داشت که آنها تکلیف خودشان را بدانند. شما ملاحظه کنید با توجه به اینکه این روزها جریانهای تندرو، ناکارآمد و جاهل به واقعیتهای مدیریت جامعه و واقعیتهای جامعه و جهان، میدانداری و یکهتازی میکنند؛ این جریانها با توجه به شعارهای عجیب و غریبی که دادند که ما میآییم و مسائل را حل میکنیم و کلی دوره قبل از خودشان را تخطئه کردند و وعده و وعیدهای عجیب و غریب دادند، امروز نه تنها نتوانستند وعدههایشان را محقق کنند، بلکه در برخی از زمینهها کاملا معکوس بود و مشکلات مردم مضاعف شد. اینها به عنوان یک کابوس احساس میکنند که مردم ممکن است در انتخابات رویکرد سازندهای را در پیش بگیرند و به نحوی متفاوت و غیر از نظر آنها رأی دهند، بنابراین به گونهای عمل کردند که چنین اتفاقی نیفتد و مشارکت و رقابت واقعی شکل نگیرد.
مبلغ در پاسخ به این سوال که برای مقابله با جریان تندرو چه باید کرد، گفت: به هرحال اصلاحطلبان و به طور کلی دلسوزان جامعه در این شرایط بسیار سخت و متصلب که گوش دستاندرکاران بدهکار نیست وظیفهای برعهده دارند که حول چند محور است تا در شرایط موجود برای اینکه بتوانند خسارتها را کمتر کنند و در حد توان جلوی خسارتهای بیشتر را بگیرند. یکی اینکه به شکل مستمر برنامهها، روشها و سیاستهای نادرست را نقد کنند و ابعاد آن را بشکافند و به شکل دقیق و صحیح تبیین کنند. دوم اینکه مشکلات جامعه را بتوانند مطرح کنند، مطالبات مردم را پیگیری، دنبال و مطرح کنند. آن چیزی که در جامعه میگذرد را تبیین کنند. دردها و رنجهای مردم و آلامی که بر مردم وارد شده و وارد میشود را بتوانند بازنمایی و مطرح کنند که حاکمیت متذکر و متوجه شود که این راه، راه درستی نیست و باید به دنبال خواست مردم و حل مشکلات مردم بروند. به دنبال آن نگاههای غلط و یکسویه خودشان و به دنبال اینکه منویات نادرست خودشان را بخواهند به هر قیمتی به جامعه تحمیل کنند نروند.
وی افزود: جامعه را هم نسبت به خیلی از واقعیتهایی که ممکن است نسبت به آن آگاه نباشند، آگاه کنند. چون آگاهی جامعه به مثابه اکسیری برای کاهش و برونرفت از مشکلات عمل میکند. از طرف دیگر مستمرا باید به جریان حاکم هشدار داد. بالاخره این یک جریان انسانی و اخلاقی است که با هر اشتباه، خطا، انحراف، هر حرکت یا اقدام آسیبزایی به جامعه باید حتما هشدار داده شود. یعنی به نظرم اصلاحطلبان و دلسوزان جامعه باید مستمرا به جریان حاکم نسبت به اقدامهای نادرست و خطرساز هشدار دهد تا بالاخره شاید آنها متنبه و متذکر شوند. یک وظیفه انسانی و اخلاقی است که هر دلسوزی باید نسبت به آنها مستمرا هشدار بدهد و هم جامعه و هم جریانهای حاکم را نسبت به مخاطرات این سیاستها و رویکردها و برنامههای غلطی که هست، آگاه کند.
مبلغ تصریح کرد: متقابلا باید در قبال روشهای غلط، راهها و روشهای درست و سازنده را بتوانند ارائه دهند که راه درست چیست که اگر گوش شنوایی باشد بتواند به این راهحلهای درست تن دهد و در آخر هم بالاخره هرکسی و هر جریانی از دلسوزان و اصلاحطلبان جامعه در حد توان خود سعی کنند که برای کاهش رنجها و آلام جامعه و اقشار مختلف تلاش کنند و در حد خودشان بتوانند گامی برای کاهش این رنجها بردارند و برای بهبود وضع موجود تلاش کنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال که سکوت و عدم کنشگری یاران امام(ره) و دلسوزان نظام در این شرایط به چه دلیل است؟ گفت: من فکر نمیکنم دلسوزان و اصلاحطلبان سکوت کردند، این افراد که دائما حرفهای خود را زدند و میزنند. شما ببینید چقدر هشدار و فریاد نسبت به مشکلات کشور مطرح میشود و بلند است. از این جهت فکر نمیکنم که کسی کم گذاشته باشد یا حداقل اینکه بالاخره همه تلاش کردند اما مهم این است که متأسفانه گوش شنوایی وجود ندارد. این جریانهایی که الان در حاکمیت حضور دارند آنقدر محو و مسخ منویات خودشان هستند، فکر میکنند که این راهها درست است و به شکل درستی نمیتوانند حقایق جامعه را درک کنند و بفهمند چه روندی طی میشود و چه اتفاقهایی میافتد و زیرپوست جامعه چه میگذرد.
وی افزود: فکر میکنند این راهی که خودشان تشخیص دادند راه کاملا درستی است و حاضر هم نیستند که به سخن دلسوزان و پیشنهاد و راهحلهای دیگر توجه کنند و گوش دل بسپرند به آنها و همه دلسوزان جامعه را جذب کنند تا به همفکری و همیاری آنها بتوانند مشکل را حل کنند. فکر میکنند راه درست این است و بخواهند تفکرات و برنامههای خودشان را به جامعه تحمیل کنند و این لباس تنگ اندیشه و برنامههای خودشان را به هر قیمتی به جامعه بپوشانند که در این زمینه هم قطعا موفق نمیشوند، نبودند و نخواهند شد. متاسفانه فقط آسیبها و مخاطرات این رفتار به جامعه نمیرسد همینطور خودشان، نظام و همهچیز دچار آسیب میشوند.
وی تصریح کرد: بنابراین من فکر میکنم مشکل از طرف دیگر است، ولی در عینحال به این معنی نیست که ما کاستیها و قصورها را هم نادیده بگیریم. بالاخره همه دلسوزان و کسانی که دلشان در گروی ایران، ملت و مردم جامعه است و برای حفظ دستاوردهای انقلاب و شهدا و ایثارگران، باید همه به نوبه خودشان تلاش کنند، هشدار دهند، فعالیت کنند و در صحنه حاضر باشند و به گونهای عمل کنند که اجازه ندهند این سیاستهای غلط و رویههای نادرست تداوم پیدا کند. به هر قیمتی سعی کنند که دستاندرکاران را متذکر و متنبه کنند که راهشان خطا است و به هر قیمتی متقاعدشان کنند که راه درست را طی کنند و جامعه را هم آگاه کنند بر اینکه راه صلاح و صواب و سداد چیست.
مبلغ در پاسخ به این سوال که عواقب تنگ شدن دایره خودیها و حذف دلسوزان نظام از قدرت چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت، گفت: این روند در صورتی که تداوم پیدا کند نتیجهاش این است که قدرت هرچه بیشتر تمرکز پیدا میکند، دایره جریانهایی که در قدرت هستند روز به روز تنگتر میشود و این خود باعث تشدید اقتدارگرایی و انسداد میشود. به خاطر اینکه وقتی در جامعه رقابت و مشارکت واقعی نباشد و جریانهای متنوع نتوانند در صحنه فعال باشند، مردم نتوانند نمایندگیهای خودشان را در حاکمیت داشته باشند و امثالهم، طبیعی است که قدرت به سمت یکدستی، تمرکز و انسداد پیش خواهد رفت. در آن صورت مشاهده میشود که یک دوقطبی و یک شکاف بزرگ بین مردم و حاکمیت فراهم میشود و حاکمیت هم سعی میکند که روز به روز تمرکز خودش را بیشتر کند و سعی کند که منویات خودش را به هر قیمتی به جامعه تحمیل کند.
وی افزود: اگر یک جامعه سنتی متعلق به دوران گذشته داشتیم شاید این سیاست جواب میداد؛ اما جامعه ایران جامعهای است که بسیار متحول شده، بسیار متکثر، بسیار پویا و مطالبهگر است. با جهان جدید آشنا است؛ جامعهای است که پیشینه تاریخی تمدنی دارد. جامعه بسیار بافرهنگی است و بنابراین به هیچوجه تن به سیاستهای اجرایی و نادرست و تحمیل نمیدهد و این دوقطبی را بسیار بیشتر تشدید میکند. حالا شما به این موضوع اضافه کنید که در کنارش مخالفان، جریانهای سرنگونیساز، دشمنان قسمخورده کشور در داخل و خارج، دولتهایی که بعضا با ایران سر خصومت دارند، با تمام قوا برای ضربه زدن به کشور، مردم، حاکمیت و همه آماده هستند.
وی تصریح کرد: حالا این موارد را با هم جمع کنید و ببینید چه شرایط فاجعهآمیز و خسارتباری در پیش روی کشور خواهد بود و اگر این روند ادامه داشته باشد چه صحنه وحشتناکی را ما در پیش خودمان میتوانیم تصور کنیم. بنابراین هیچ راهی نیست جز اینکه جریان حاکم سر عقل بیاید و متوجه شود که بسیاری از این سیاستها و رویکردها نادرست است ولو آنکه فکر میکند درست است، اما متوجه نادرستیاش شود و از همه مهمتر تن به خواسته مردم بدهد. مگر نه اینکه اساس نظام و انقلاب بر این بوده که آنچه که مردم میخواهند و قاطبه جامعه خواهان آن است، اجرایی شود نه یک اقلیت، آن هم اقلیتی که نه تصور درستی از واقعیات دارد و نه توانی برای حل مشکلات و کارآمدی دارد. بنابراین جز اینکه حاکمیت به خواست اکثریت قاطع مردم تن بدهد و ببیند جامعه چه میخواهد و سعی کند با حضور صاحبنظران، اندیشمندان و کسانی که درک درستی از این مشکلات و مسائل دارند؛ تجارب و توانمندیها و کارآمدیهای لازم را برای حل مشکلات و مشارکت دادن آنها به کار بگیرد، چارهای نیست. استفاده از نظر آنها با باز کردن فضا برای اینکه آنها بتوانند در عرصههای مختلف مدیریت جامعه از این طریق، از این بنبست و مشکلات خود را رها کند و نسبت به جامعه، واقعیات، صاحبنظران و اندیشمندان گشودگی پیدا کند تا راهی در پیش بگیرد که راه درست، امیدبخش و اعتماد برانگیز است و میتواند به سرعت به حل مشکلات و کاهش مشکلات و ایجاد شرایط سازنده و مطلوب برای جامعه منجر شود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال با توجه به تاکید دلسوزان نظام در ضرورت استفاده از ظرفیت صندوق رای به جای خیابان، چرا حاکمیت فضا را برای حضور سلایق مختلف در انتخابات باز نکرد، گفت: فکر میکنم این امر دو دلیل اصلی دارد. یکی اینکه آقایان فکر میکنند با این روشها و در دست گرفتن و یکدست کردن کل قدرت در نظام و حاکمیت بر مشکلات فائق بیایند و به تبع آنکه فائق آمدند بتوانند نظر مردم را جلب کنند و بگویند وضع خوب و روبهراهی پیدا کردیم. یک خطای مهلکی است که اینها مرتکب میشوند. به خاطر اینکه هرگز با ایجاد انسداد، یکدستسازی و حذف رقبای واقعی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حاکمیت هرگز نمیتواند در محقق کردن منویات خودش موفق شود.
وی افزود: این یک امر بسیار روشنی است و تا به حال هم این روند همین را نشان داده است. حداقل در دو مقطع سعی کردند این پروژه را اجرایی و عملیاتی کنند؛ یکی در زمان دولت آقای احمدینژاد که مشاهده کردیم که آن یکدستسازی چه خسارتهایی را در زمینههای مختلف به بار آورد که درباره ابعاد آن بسیار بحث شده است. دیگری در همین دوره است که هنوز دو سال نشده و در آستانه دو سالگی دولت هستیم، ببینید دستاوردی که آقایان تماما در کل عرصه حاکمیت برای این جامعه داشتند و وعدههایی که به مردم میدادند چه نتیجهای به بار آورد. وضعیت در درون خودشان چگونه است، به جای اینکه این نهادها با همدیگر همافزایی کنند حتی نمیتوانند با هم هماهنگی لازم را داشته باشند. آقایان باید متوجه شوند که این طریق درست نیست. تجارب جهانی و همینطور آموزههای تاریخ ایران و انقلاب به خوبی نشان میدهد که جز مشارکت، رقابت و با حضور همه سلایق در عرصه، حول چتر واحد قانون اساسی و منافع ملی نمیشود مسائل کشور را آن هم در یک جامعه بالنده، بسیار پرتحول و بسیار متکثر ایران به پیش برد.
مبلغ تصریح کرد: موضوع دوم هم این است که من فکر میکنم آقایان نتوانستند وعدههای خودشان را عملی کنند و در بسیاری از زمینهها معکوس هم عمل کردند. آمارهای رسمی که جریانهای حاکم و دستگاههای رسمی دارند، به خوبی وضعیت نارضایتی مردم را نشان میدهد و آنها فکر و احساس میکنند که اگر کمی فضا را باز کنند و اجازه دهند انتخابات به شکل رقابتی و واقعی شکل بگیرد، ممکن است مردم از این روزنه و فضای نسبتا باز استفاده کنند و حرکتی کنند که این دست ناکارآمد و کسانی که توانایی حل مشکلات را ندارند از اداره جامعه کوتاه کنند و این برایشان یک کابوس است و اجازه نمیدهند.
وی در ادامه گفت: فکر میکنم یک دلیل عمدهاش این بود در حالیکه همه شرایط و اقتضائات ایجاب میکرد که با توجه به این وضعیتی که پیش آمده گشایشهایی برای حضور مردم و باز کردن فضا و ایجاد امید و بازسازی اعتماد ایجاد شود اما روند به گونهای شد که این اتفاق نیفتاد و همانطور که اشاره کردم پیام واضحی به جامعه و کنشگران سیاسی و احزاب رقیب داده شد که وضع قرار نیست به گونه دیگری رقم بخورد و همان روندی که اینها در ۱۴۰۰ و سال ۹۸ طی کردند دارند به شدت هرچه بیشتری ادامه میدهند.