آیت الله جوادی آملی:
اگر حیات انسان عاقلانه باشد، مرگ عاقلانه خواهد داشت
یک مرجع تقلید تاکید کرد: این خواسته حوزه است، به دنبال بازی رفتن و به دنبال من و ما رفتن، هیچ کس را به جایی نمی رساند؛ وظیفه ما این است که این احکام الهی را خوب بفهمیم، خوب تفسیر و تأویل و تبیین کنیم و خودمان هم به آنها عمل کنیم، طرزی زندگی کنیم که این امامت جامعه به دست ما باشد! دنباله رو رفتن هنر نیست، رهبری کردن دیگران هنر است
به گزارش ایلنا، همزمان با نیمه شعبان سالروز میلاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مراسم عمامه گذاری جمعی از طلاب حوزه های علمیه به دست حضرت آیت الله جوادی آملی در محل بیت وی برگزار شد.
آیت الله جوادی آملی در سخنرانی خود ضمن تبریک و تهنیت میلاد امام زمان (علیه الصلاه و السلام)، بیان داشت: جریان امامت عامل حیات جامعه انسانی است، امامت بشر را زنده می کند و حیات می دهد، از پیامبر گرامی اسلام رسیده است که «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد و به او معتقد نباشد و به دستور او عمل نکند، مرگ او مرگ جاهلیت است. منظور از این جاهلیت هم جاهلیت اعتقادی است، حالا یا کفر است یا ضلالت!
وی با بیان اینکه اگر حیات انسان عاقلانه باشد، مرگ عاقلانه خواهد داشت، اظهار داشتند: مرگ، عصاره زندگی است، اگر مرگ کسی مرگ جاهلی بود، معلوم می شود در مدت عمر حیات جاهلی داشته است، این چنین شخصی در زمان حیاتش نیز درخت جاهلیت را آبیاری می کرده و نتیجه آن در زمان مرگ ظهور کرده است؛ و اگر نه، مرگ، نه جاهلیت دارد و نه عاقلیت! بلکه هدایت و ضلالت مرگ در اثر ارتباط با حیات انسانی است. لذا مرگ کسی که امام زمان خودش را نشناسند جاهلی است، یعنی حیاتش حیات جاهلیت است.
وی ادامه داد: منظور از «امام» در این حدیث، امام در مقابل پیامبر نیست، بلکه منظور یعنی حجت بالغه خداست که در هر عصری در میان مردم بوده است اعم از پیامبران و یا امامان معصوم، که در زمان حاضر منظور امام زمان مهدی موجود موعود می باشد که مردم موظف هستند آن حضرت را بشناسند، معتقد بشوند و دستوراتش را اطاعت نمایند.
وی با بیان اینکه بشر بدون راهنمای الهی به مقصد نمی رسد، بیان داشت: عقل بشر چراغ خوبی است نه صراط، صراط را خدا ترسیم کرده، انبیای الهی و ائمه اطهار آن را از خدا دریافت می کنند و به جامعه بشر می گویند؛ و عقل تنها می فهمد که آنها چه گفته اند، عقل این قدرت را ندارد که خودش به تنهایی از کل عالم نقشه برداری کند و راه را ترسیم کند، بلکه راه را انبیاء و امامان طراحی می کنند و لذا در زیارت ائمه عرض می کنیم «السلام علیک یا میزان الاعمال» و یا «صراط المستقیم»!
وی با بیان اینکه چراغ عقل در دست جامعه ی عاقل است، اظهار داشتند: صراط و مهندسی کردن صراط، به وسیله انبیا و اولیاست و علما و دانشمندان نیز چراغ در دست دارند و با این چراغ، صراط را می فهمند، اینها شارع نیستند بلکه روشن بین و روشن نگر هستند.
وی ادامه داد: این اختصاص به گروه مخصوص مسلمانان و شیعیان هم ندارد، بلکه برای کل جامعه بشری است، بنابراین هر جا انسان هست، اگر بخواهد زندگی انسانی داشته باشد، راهنما می خواهد و پیامبران الهی و امامان معصوم، ائمه مردم و ائمه جامعه بشری هستند که باید شناخته شده و اطاعت شوند و اگر نه، نصیب جامعه بشری همین زندگی حیوانی است که ظاهرشان انسان است و باطنشان حیوان! نصیبشان همین جنگ های جهانی اول و دوم و جنگ های نیابتی و کشت و کشتارهاست، اگر زندگی بدون امامت باشد، همین است!
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به طلاب علوم دینی، اظهار داشت: هرچند همه ما در مقابل پیغمبر و امام تابع هستیم اما یک وظیفه دیگری برای خواص نیز آمده و آن این است که خوب ائمه را بشناسند، کتاب های الهی و سنت الهی را بشناسند و تفسیر کند و عمل کنند تا آنها هم امام جامعه شوند.
وی ابراز داشت: مردان الهی کسانی هستند که از خدای سبحان می خواهند امام جامعه باشند، اهل تقوا کسانی هستند که هم خودشان را نجات دهند و هم دیگران را تا جایی که به خدا عرض می کنند ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً﴾؛ خدایا آن توفیق را بده که ما رهبر متقیان شویم و مردم خوب جامعه به ما اقتدا کنند، پای منبر و درس ما بنشینند، این دنیا نیست، این آخرت است، انسان نباید تنها به فکر این باشد که خودش را نجات دهد، باید سعی کند تا جامعه را هم نجات دهد به شرط اینکه راه اهل بیت را خوب بفهمید، خوب عمل کنید، نه بیراهه بروید و نه راه کسی را ببندید.
وی بیان داشت: این خواسته حوزه است، به دنبال بازی رفتن و به دنبال من و ما رفتن، هیچ کس را به جایی نمی رساند؛ وظیفه ما این است که این احکام الهی را خوب بفهمیم، خوب تفسیر و تأویل و تبیین کنیم و خودمان هم به آنها عمل کنیم، طرزی زندگی کنیم که این امامت جامعه به دست ما باشد! دنباله رو رفتن هنر نیست، رهبری کردن دیگران هنر است؛ لذا اگر کسی استعداد خوبی دارد بین خود و خدای خود، حتما موظف است آن را شکوفا کند و جزو ارکان حوزه شود.