چرا مدیران ناکارآمد فقط جابهجا میشوند؟
حمید نجف، کارشناس اقتصادی در یادداشتی تاکید کرد: امروز کشور در کنار بحرانهای متعددی که گریبانگیر آن بوده باید با بحران ناکارآمدی مدیران عزل شده و انتصابات آنان در موقعیتهای جدید مدیریتی هم کنار بیاید.
به گزارش ایلنا، متن این یادداشت به شرح زیر است:
کارآمدی یکی از اصلیترین شاخصهای انتصاب مدیران در هر بنگاهی است.بدون شک سرنوشت یک بنگاه اقتصادی وابسته به میزان توانمندی مدیریتی و اجرایی مدیران ارشد آن است. این مهم حتی در خصوصیترین بنگاههای اقتصادی اعم از تولیدی تا تجاری شاخص مهم و بسیار تعیینکنندهای محسوب میشود. چنانچه بسیاری از صاحبان سرمایه به دلیل عدم آشنایی و توانایی مدیریتی و اجرایی در حوزههای تخصصی تولید و تجارت، خود به بنگاهداری نمیپردازند و از چهرههای برجسته و مدیران کارکشته و توانمند برای حفظ سرمایه و ایجاد ارزش افزوده در آن حوزه بهره میبرند.
تجربه بیش از چهار دهه مدیریت در نظام جمهوری اسامی ایران مملو از انتخاب و سپس عزل مدیران ناکارآمدی است که صرفا به دلیل روابط سیاسی یا خانوادگی در مناصب مهم گمارده شدهاند و عموما پس از تحمیل هزینههای گزاف به کشور یا بنگاه مربوطه در نهایت عزل گردیدهاند. نکته حائزاهمیت در این میان، عدم خروج مدیران ارشد عزل شده از چرخه انتصابات است. به طور مثال علی صالحآبادی که دکترای مالی دارد و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) است از جمله مدیرانی محسوب میشود که در طول نزدیک به دو دهه گذشته همواره در مناسب متعدد مدیریت اقتصادی کشور حضور داشته است.
آخرین سابقه حضورش که در بانک مرکزی رقم خورد؛ نتیجهای جز آشفتگی بازار ارز و افزایش ناگهانی قیمت انواع ارزها به همراه نداشت. سیاستهای ارزی به کارگرفته شده توسط صالحآبادی از جمله ارزپاشیهای بیدلیل به همراه اجرای سیاست حذف ارز ترجیحی موجب نابسامانی در تامین ارز کالاهای اساسی بهخصوص دارو شد. حالا چنین فردی در حال لابی کردن برای نشستن بر صندلی مدیریتی یکی از بزرگترین هلدینگهای اقتصادی ایران است. صالح آبادی که هم مکتب و هم دانشگاهی وزیر اقتصاد است، گزینه تقریباَ نهایی مدیرعاملی هلدینگ امید وابسته به بانک سپه است.
ظاهراً دولت سیزدهم به آفت عجیبی گرفتار شده که رهایی از آن به این سادگیها نیست. از عبدالملکی که مخالف شدید مناطق آزاد بود و هماکنون سکاندار آن است تا علی صالحآبادی که ناکارآمدترین رئیس کل بانک مرکزی ایران محسوب میشود، از چرخه مدیریتی کشور خارج نمیشوند؛ بلکه فقط مانند قانون بقای ماده و انرژی از حالتی به حالتی دیگر تبدیل میشوند.
امروز کشور در کنار بحرانهای متعددی که گریبانگیر آن بوده باید با بحران ناکارآمدی مدیران عزل شده و انتصابات آنان در موقعیتهای جدید مدیریتی هم کنار بیاید. ظاهراً هلدینگ امید نیز در آیندهای نه چندان دور با صدمات جبرانناپذیر مدیریتی مواجه میشود که رفع برخی از آنها به سادگی امکانپذیر نخواهد بود.