فراهانچی در گفتوگو با ایلنا:
گفتوگو مشکلات را ریشهای حل نمیکند، فقط نقش مسکن دارد/ دو پیش شرط ایجاد نظام انتخاباتی حزبی و آزادی احزاب مهیا شود، مردم به سمت احزاب گرایش خواهند یافت

قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت گفت: ایجاد بستری برای اعتراض و گفتوگو، تغییر و حذف قوانین محدودکننده، توجه به مطالبات مردمی در حوزه اقتصادی و آزادیهای شخصی نیز اگرچه لازم و ضروری است ولی به علت اینکه مشکل را بطور ریشهای حل نمینماید، فقط نقش یک مسکن را دارد و حتی اگر حاکمیت آنها را نیز عملیاتی کند در درازمدت مجددا به مشکل برمیخورد.
افشین فراهانچی قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط موجود، راهکارهای برون رفت از این وضعیت چیست و به چه شکلی میشود آن را اجرایی کرد، گفت: بخشی از مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که بخش وسیعی از مردم خصوصا زنان و جوانان احساس میکنند که نقشی در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها ندارند. آنها در این مدت تلاش کردند تا با شیوههای مختلف صدای خود را به گوش متولیان حکومتی برسانند. اصلیترین استراتژی برای برون رفت از این وضعیت دخیل کردن این بخشهای حذف شده در ساختارهای قدرت چه در حوزه قانونگذاری و چه در حوزه اجرایی است. در حال حاضر افراد معترض هیچ جایگاهی در ساختارهای قدرت ندارند لذا هر راهکاری که متضمن حضور ایشان در نهادهای قدرت باشد، میتواند بطور ریشهای و پایدار این مشکل را حل کند.
وی افزود: برای اصلاح وضع موجود حاکمیت باید بپذیرید که این بخش از مردم را نیز در قدرت سهیم کند. حذف محدودیتهای مختلف برای حضور در نهادهای تصمیمساز نظیر مجلس و شوراها میتواند اولین گام باشد. در گامهای بعدی میتوان بستر مناسبتری برای مشارکت نهادهای مدنی نظیر سمنها، سندیکاها و احزاب در حوزههای اجرایی و عملیاتی ایجاد کرد.
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت در ادامه گفت: ایجاد بستری برای اعتراض و گفتوگو، تغییر و حذف قوانین محدودکننده، توجه به مطالبات مردمی در حوزه اقتصادی و آزادیهای شخصی نیز اگرچه لازم و ضروری است ولی به علت اینکه مشکل را بطور ریشهای حل نمیکند، فقط نقش یک مسکن را دارد و حتی اگر حاکمیت هم آنها را عملیاتی کند در درازمدت مجددا به مشکل برمیخورد. مسئله اصلی ما الان این است که کل جمهور مردم، قدرت را در دست ندارند و قدرت در انحصار بخشی از جامعه با تفکرات خاص خودش است از این رو اقداماتی اینچنینی فقط در کوتاهمدت میتوانند اثربخشی داشته باشند.
فراهانچی در پاسخ به این سوال، نقش احزاب امروز با توجه به آنکه جایگاه مطمئنی نزد مردم ندارند برای برون رفت از این شرایط چیست، گفت: احزاب امروزی ایران در بهینهترین شرایط خویش فقط میتوانند بازگو کننده صدای مردم به حاکمیت باشند که همین نقش را نیز به دلایل مختلف نمیتوانند بطور موثر ایفا کنند لذا مردم ترجیح دادهاند که خودشان صدایشان را به گوش حاکمیت برسانند. شما مطمئن باشد که اگر دو پیش شرط ایجاد نظام انتخاباتی حزبی و آزادی احزاب مهیا شود، مردم به تدریج به سمت احزاب گرایش خواهند یافت و ما کمتر شاهد بحرانها و مسائلی از این دست خواهیم بود.
وی افزود: حتی اگر احزاب میتوانستند صدای رسای مردم باشند، باز در شرایط فعلی مشکلی حل نمیشد. مسئله الان رساندن پیام و خواست بخشی از مردم به حاکمیت نیست. الان مسئله نحوه پاسخگویی حاکمیت به این خواستهها است. ظاهرا بخشی از حاکمیت این خواستهها را خط قرمزی میداند که تحت هیچ شرایطی حاضر به محقق ساختن آنها نمیشود.
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت گفت: الان بسیاری از زنان، جوانان و گروههای مختلف مطالباتی دارند و اگر بخواهیم از جنبه مثبت و ایجابی به موضوع نگاه کنیم، دو بحث میتواند شکل گیرد. یکی اینکه این مطالبات را حاکمیت بشنود و تلاش کند آنها را محقق سازد. دوم اینکه خود این گروهها را دعوت کند که داخل حاکمیت شوند. طبعا راه اول بسیار سادهتر و سهل الوصولتر است اما حاکمیت همین راه اول را نیز برنمیتابد. در حالیکه در جنبش مشروطه حاکمیت وقت همزمان به هر دو شکل مسئله گردن نهاد و سیستم حکومتی را با تغییری بنیادین از مطلقه به مشروطه تبدیل کرد.
وی تصریح کرد: در رابطه با احزاب الان مردم نگاه میکنند و میبینند که احزاب از تامین حقوق مصرح خودشان هم عاجز هستند و مطالبات خودشان را هم نمیتوانند بیان کنند لذا اقبالی به احزاب نشان نمیدهند. اما اگر احزاب بتوانند آزادانه مجلس و دولت تشکیل دهند و در اصل بخشی از قدرت مشروع شوند، آن گاه مسئله حل خواهد شد.
فراهانچی در پاسخ به این سوال که گفتوگوهایی که بین برخی از سران حاکمیت با شخصیتهای سیاسی عمدتا اصلاحطلب انجام شده آیا میتواند مناسب برون رفت از شرایط باشد، گفت: به این گفتوگوها از چند منظر میتوان نگاه کرد. یک اینکه حاکمیت به هر حال این شخصیتهای سیاسی را نمایندگان بخشی هرچند کوچک از مردم میداند و از این رو با آنها گفتوگو میکند تا مطالباتشان را بشنود.
وی افزود: دوم اینکه از باب مشاوره با ایشان وارد گفتوگو شده است و تلاش میکند که راهکارهایشان را هم دریافت کند. سوم اینکه تلاش میکند با این گفتوگوها به این شخصیتها این پیام را منتقل کند که آنها را کماکان بخشی از ابواب جمعی نظام میداند و در ایشان یک حمیت جمعی ایجاد کند.
وی تصریح کرد: به نظر من از هر منظر که نگاه کنیم این تلاش چندان موفق نخواهد بود. اول اینکه مطالبات مردم و این شخصیتها بارها و بارها گفته شده است و برخی تمایلی به تغییراتی در ساختار برای تحقق این مطالبات ندارند. مثلا بخشی از مردم میگویند که حجاب اختیاری باشد. الان از حاکمیت این مطالبه را شنیده است ولی نمیخواهد یا نمیتواند در این زمینه اقدامی انجام دهد.
فراهانچی تصریح کرد: دوم آنکه مشاورهای که این شخصیتها به متولیان امر میدهند به علتهای مختلف (کمبود اطلاعات، تفاوت دیدگاه، تفاوت در گفتمان، عدم اعتماد متقابل و ...) نه اجرائی است و نه به حل بحران میتواند کمک کند. مثلا به مسئولان مشاوره داده میشود که نظارت استصوابی به شیوه فعلی را حذف کنید. طبعا این جنس از مشاورهها به ذهن متولیان سیستم مدیریتی کنونی میرسد. مشکل این است که این امر تبعات و پیامدهایی دارد که حکومت نمیتواند آنها را پذیرا باشد.
وی افزود: در مورد منظر سوم نیز باید گفت که دیوار بیاعتمادی بین برخی متولیان حکومت و شخصیتهای سیاسی مستقل و اصلاحطلب، در بازه زمانی طولانی شکل گرفته است و با برگزاری جلساتی اینچنینی برداشته نخواهد شد. شخصیتهای اصلاح طلب زمانی بخشی از حاکمیت بوده اند و به شیوه های مختلف (غیر از صندوق رای و نظر عموم مردم) حذف شدهاند. طبعا ایشان متولیان فعلی را در این امر دخیل میدانند لذا این جلسات نمیتواند موجب اعتمادسازی آنگونه که هدف برخی است، بشود.
وی در ادامه گفت: مشکل اصلی همانطور که بیان کردم این است که بخشی از مردم و یا نمایندگان ایشان بطور کامل از دایره قدرت حذف شدهاند و الان خواستار این هستند که در قدرت سهیم باشند و بر این اساس خودشان سرنوشت خودشان را رقم بزنند. بخشی از حاکمیت نیز به دلایل مختلف درحال حاضر آمادگی واگذاری این قدرت را به کلیه آحاد و اقشار جامعه ندارد. حال یا ایشان را صغیر و کم اطلاع و ناتوان میداند. یا معتقد است که این بخش از جامعه آلت دست بیگانگان و دشمنان شدهاند.
فراهانچی در پاسخ به این سوال که تلاش اصلاحطلبان در این برون رفت را چقدر موثر میدانید، گفت: اصلاحطلبان اگر بعضی از مشکلات را نداشتند و در دایره قدرت بودند اکنون ممکن بود بتوانند برای برون رفت از این بحران از کانال حاکمیت کاری کنند. اما وضعیت کنونی اصلاح طلبان مشابه بقیه اقشار معترض است. مشابه زنان، جوانان، گروههای حاشیه و غیره. لذا از بالا نمیتوانند موثر باشند. آنها در حال حاضر هم عرض بقیه جامعه هستند. فقط رزومه مشخصتر، تجربه بیشتر، رسانه و مختصر قدرت شبکه سازی دارند.
وی افزود: طبعا راهکارها وقتی شما در موضع قدرت هستید بسیار متفاوت است با زمانی که در موضع قدرت نیستید. الان نهایت اینکه اصلاحطلبان میتوانند به حکومت هشدار دهند و یا تلاش کنند از سطح خشونتها بکاهند وگرنه تاثیر بیشتری نخواهند داشت.