تاجیک در گفتوگو با ایلنا:
امنیتی کردن اهداف و منافع تهران در حوزه سیاست خارجی، برای تداوم انزوا و پروژه ایرانهراسی است/ اقدامی نکنیم که مخالفان ایران به اهداف خودشان برسند
کارشناس مسائل دیپلماتیک گفت: دقت کنیم هدف مانور تبلیغاتی روی خبر طرح ترور بولتون و سلمان رشدی چیست و اقدامی نکنیم که باعث رسیدن دشمنان ایران به اهداف خودشان شود. زیرا هرگونه جهت دادن این موضوعات به سمت ایران از همان دسته خبرهایی است که علاقه دارند ایران را در انزوا نگه دارند و با بدنام کردن ما در دنیا اهداف خود را تامین کنند. حالا این موضوع میتواند از سوی رقبای منطقهای و یا تیم ترامپ، پمپئو و جان بولتون باشد یا به این دلیل که ایرانهراسی برای خیلیها نفع دارد و این خیلیها در داخل ایران، خارج از کشور و دشمنان ما هم هستند.
نصرتالله تاجیک کارشناس مسائل بینالمللی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوالی درخصوص ترور سلمان رشدی نویسنده مرتد و همزمان شدن آن با ادعاها پیرامون تلاش برای ترور بولتون و پمپئو و اینکه چقدر این احتمال وجود دارد که این شایعات تلاش مخالفان خارجی برجام برای برهم زدن مذاکرات باشد، گفت: وقوع پدیدهها یک بحث است. یعنی اتفاقی میتواند افتاده باشد یا نیفتاده باشد. اما همزمانی تعدادی از پدیدهها و مخصوصا مانورهای رسانهای و جوسازی بحث دیگری است. البته اگر بخواهیم از تئوری توطئه فاصله بگیریم، یعنی هر اتفاقی که رخ میدهد را به دلایل نامعقولی جلوه دهیم، بعضی از این اتفاقات مانند بحث ترور بولتون قدیمی است و مطرح شدن کنونی آن، کمی معنادار است.
وی افزود: داستان ادعای ترور بولتون یک موضوع سابقهدار است و آنچه امروز مطرح میشود و به آن پر و بال رسانهای داده شده معلوم است که اهداف خاصی پشت سرش قرار دارد. اما در موضوع حمله به سلمان رشدی که اتفاق جدیدی است و رسانهها به آن پرداختهاند و ایران را هدف حمله قرار میدهند و در کنار موضوع بولتون به آن پرداخته میشود، آدم احساس میکند که قضیه بودار است. اما قبل از پرداختن به این بحث خوب است دو جنبه مشخص را از یکدیگر متمایز کنیم؛ اول اصل این اتفاقات است با فرض وقوع و اهدافی که عاملین در نظر داشتند. دوم اهدافی است که رقبا و دشمنان ایران از جوسازی حول این موضوعات در نظر دارند. در مورد اول به چند نکته اشاره میکنم. جان بولتون با اقداماتی که علیه ایران انجام داد خودش را بدنام کرد و در معرض آسیب قرار داده است. بولتون در زمان مسئولیت خود به دلیل کینهای که از ایران داشت و از طرف مخالفان ایران هم تامین مالی میشد، خودش را در معرض آسیبپذیری قرار داده است. حالا اینکه طرح ترور واقعا اتفاق افتاده یا نه و اطلاعاتی که از این ماجرا بیرون آمده هم کمی خندهدار است، مطلب دیگری است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: نمیتوانم نفی کنم که چنین فردی باعث کینه ایرانیها هم شده باشد. چون اگر ترامپ در دوران خود به دنبال فروپاشی و تجزبه ایران بود به اقرار خود ترامپ یکی از مسببان آن شخص بولتون بود که وی را به جنگ با ایران ترغیب میکرد! متاسفانه سیاستمداران آمریکایی به جای انجام مسئولیت خود، خودشان را درون مسائلی میاندازند که باعث آسیبپذیری آنان میشود. اگر اقدامات آمریکائیها در زمینه ترور افراد ملیتهای دیگر بدون تشکیل دادگاه و به شهادت رساندن نظامیان ایرانی و عراقی از جمله سردار سلیمانی را هم در نظر بگیریم این خود یک انگیزه برای احقاق حق و در دایره دفاع مشروع و عرف دیپلماتیک مقابله به مثل است. یعنی اگر فردی برای انتقامگیری از جان بولتون به دلیل ضدیت با ایران تا حدی که تغییر رژیم را حتی به قیمت تجزیه ایران دنبال نموده است، درصدد ترور وی براید، در مقابل اقدامات هنجارشکنانه آمریکاییها در دنیا که حتی بولتون چندی پیش در سنا شهادت داد که ترامپ درصدد کودتا در کشورهای دیگر هم بوده، یک امر اخلاقی و ملی تلقی میشود.
وی افزود: اما در مورد سلمان رشدی موضوع متفاوت است. زیرا در این مورد فقط بحث ایران مطرح نیست و این موضوع مربوط به دنیای اسلام و مسلمانان است. اگر چه هنوز اطلاعات زیادی درباره این حادثه و انگیزه ضارب در دست نیست اما به هر صورت اقدام وی در نوشتن کتاب آیات شیطانی وی را در شرایط آسیبپذیری قرار داد. این موضوع فارغ از داوری در زمینه محتوای نوشته وی اولا" باعث رنجش مسلمان شده و از آنجا که در غرب سالهاست روی پروژه اسلامهراسی کار میشود لذا یک امر مذهبی است که مسلمانان را وادار به عکسالعملی کرده تا از خود و عقایدشان دفاع کنند. ثانیا" در حوزه نخبگی و محافل دانشگاهی و نیز تصمیمگیران دولتی قرار ندارد بلکه به تلقی و برداشت علمای مسلمان ایرانی و دیگر ملیتها مربوط میشود و آنها به دلایل سیاسی، اجتماعی و تاریخی و برای جلوگیری از هتک حرمت دین خود ناچار به عکسالعمل شدهاند. به گونهای که حتی دولتهای کشورهای اسلامی قدرت چندانی برای کنترل عواطف و احساسات مسلمانان از این هتک حرمت را ندارند. به همین دلیل هم بود که بعد از قصد ترور وی، ناچارا سلمان رشدی در سی و پنج سال گذشته زندگی مخفی داشته است.
تاجیک گفت: با این توضیحات حالا میشود عکسالعمل مردم ایران و دنیای اسلام را در مورد این دو اتفاق درک کرد! شرط اول درک بهتر جدا کردن این دو جنبه است. یعنی اگرچه جان بولتون و سلمان رشدی خطاهایی را مرتکب شدند و مستوجب عقوبت هستند اما دقت کنیم هدف مانور تبلیغاتی روی این دو خبر چیست و اقدامی نکنیم که باعث رسیدن آنها به اهداف خودشان شود. زیرا هرگونه جهت دادن این موضوعات به سمت ایران از همان دسته خبرهایی است که علاقه دارند ایران را در انزوا نگه دارند و با بدنام کردن ما در دنیا اهداف خود را تامین کنند. حالا این موضوع میتواند از سوی رقبای منطقهای و یا تیم ترامپ، پمپئو و جان بولتون باشد یا به این دلیل که ایرانهراسی برای خیلیها نفع دارد و این خیلیها در داخل ایران، خارج از کشور و دشمنان ما هم هستند.
تاجیک تصریح کرد: اگر بخواهیم به این حوادث به صورت ریشهای و علمی نگاه کنیم، میتوانم بگویم که مجرد این اتفاقات و جدای از کیفیت و زمان وقوع یک بحث است و زمانبندی مطرح شدن و زنده کردن موضوعات قدیمی و پردازش بینالمللی آن و در نتیجه خط و نشان کشیدن برای ایران یک بحث دیگر است که ارتباط آن با یک موضوع دیگر مانند برجام مساله دیگر! بنابراین به نظر میرسد که زمانبندی و حتی پرداختن به این وقایع با توجه به اینکه در دنیا اتفاقات زیادی میافتد اما از آنها عبور میشود و این موارد زیاد تحت پوشش خبری قرار نمیگیرد و به آن پرداخته نمیشود، این را تداعی میکند که محافلی بدنبال بدنام و مشوه کردن چهره ایران هستند تا یا بازی را بهم بزنند و یا هزینه بینالمللی را برای دو طرف ایران و آمریکا زیاد کنند. یعنی به نظر میرسد اگر اتفاقاتی مانند ادعای ترور بولتون و حادثه سلمان رشدی یک حرکت حتی سازمان یافته و سیاسی باشد، مخالفین ما در کنار اهداف امنیتی که دارند، میخواهند نشان دهند هر اقدامی که در جهان به صورت تخریبی انجام شود، به ایران متصل است تا در حقیقت سایه سنگین و سیاهی روی کشور باشد تا اهداف خودشان را مانند تداوم تحریمها، منزوی کردن و ایرانهراسی راحتتر دنبال کنند و این یعنی از نفس اندختن سیاست خارجی ایران و به شمارش انداختن نفسهای مردم زیر فشار زندگی معیشتی و روزمره خود که تبعات سیاسی اجتماعی و امنیتی برای کشور دارد.
وی افزود: از این منظر اگر هر کدام از اتفاقات چند روز اخیر که توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد و شاید اتفاق هم افتاده باشد، زمان توجه و پوشش این اتفاقات به دلایل و اهداف خاصی مرتبط است. حالا برای آنکه این اهداف را بشناسیم، باید دید چه اتفاقاتی حول محور ایران دارد صورت میگیرد. مهمترین نکته حول محور ایران، مساله مذاکرات برجامی و نزدیک شدن ایران و آمریکا به تفاهم است. مسئله بعدی باید دید بازیگران این موضوع چه کسانی هستند. ترامپ و تیمش، نئومحافظه کاران در آمریکا و کسانی که در حزب جمهوریخواه که در آن توسط لابی صهیونیستی توجیه و هدایت میشوند. این افراد کسانی هستند که با برجام میانه خوبی نداشتند از جمله بولتون، ترامپ، پمپئو و غیره. از طرف دیگر این اتفاقات هم کنار هم رخ داده است. اگر این سه نکته را سه راس مثلث بگذاریم، یعنی زمانبندی اتفاقات، مخالفت جمهوریخواهان و نئومحاحفظهکاران با برجام و راس دیگر آن نزدیکی تفاهم ایران و آمریکا است که امروز توسط دموکراتها مدیریت میشود. این مقوله مفهوم پیدا میکند که پردازش بینالمللی این اتفاقات برای اهداف خاصی است و آنکه گربه برای رضای خدا بخواهد موش بگیرد!
تاجیک تصریح کرد: اگر مساله ترور بولتون واقعی باشد، با توجه به جهت دادن به افکار عمومی، سناریو سازی و سمت و سو دادن به آن، نشان از این دارد که تیم تخریب برجام در رسانههای بین المللی در آمریکا ، فعالیت خود را تشدید کرده و سیاستمداران ما باید دقت داشته باشند که در صورت رسیدن به تفاهم، شرایطی را به وجود نیاوریم که شکنندگی برجام باعث شود تا بار دیگر اقدامات ترامپ در چند سال گذشته تکرار شود و زیرساختهای برجام از بین برود. در مورد سلمان رشدی انگلیسها انگیزه تخریبی دارند و باید به خط تبلیغی و فعالیتهای سیاسی دیپلماتیک آنان دقت کرد. اما در مورد موضوع طرح ترور جان بولتون میتواند یک درگیری در جناحهای آمریکایی و یا ضدیت با بایدن و فشاری روی او مخصوصا در انتخابات آتی آمریکا باشد و قسمتی هم برای بدنام کردن ایران و تلاش برای اینکه همچنان پروژه ایران هراسی و انزوای بین المللی ایران و عدم بازگشت ما به جامعه بینالمللی فعال باشد تا با تداوم تحریمها ایران درگیر مشکلات و مسائل داخلی باشد تا نتواند یک بازیگر منطقهای و بینالمللی باشد که با مخالفت با برجام این موضوع را مدیریت میکنند و قسمت دیگر اهداف شخصی برای بولتون است که مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد.