بهشتیپور در گفتوگو با ایلنا:
باید به اهمیت صدور قطعنامه و تبعات آن واقف باشیم/ بهانه به دست آمریکا و اسرائیل ندهیم
یک کارشناس مسائل هستهای اقدام تهران در متوقف کردن فعالیت تعدادی از دوربینهای فراپادمانی آژانس بینالمللیانرژی اتمی در تاسیسات هستهای را مورد ارزیابی قرار داد.
حسن بهشتیپور در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی اقدام تهران در متوقف کردن فعالیت تعدادی از دوربینهای فراپادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تاسیسات هستهای کشورمان در واکنش به بیانیه تروئیکای اروپایی و صدور قطعنامه در شورای حکام و در پاسخ به این سوال که این اقدام چه افقی را پیش روی کشور و همکاری دوجانبه با آژانس قرار خواهد داد، گفت: این تصمیمات، مواردی است که ایران به صورت واکنشی اتخاذ میکند و پیشبینی این است که ما در حال تکرار تاریخ هستیم. به یاد دارید که در سال ۸۲ تا ۸۴ ایران برای اینکه حسن نیت نشان دهد غنیسازی اورانیوم را متوقف کرد به امید اینکه تروئیکای اروپایی یک همکاری جدید را کلید بزند، در واکنش به این اقدام ایران پلمپ UCF اصفهان را برداشت که البته تحت نظارت آژانس بود؛ ظاهر این اقدام انقلابی و پاسخی دندانشکن به آژانس بود. همچنین در سال ۸۵ در زمان دولت نهم پلمپ نطنز را هم شکاندند. چه اتفاقی افتاد از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ قطعنامه پشت قطعنامه در شورای حکام علیه ایران صادر شد و پس از قطعنامه نهم، پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شد.
وی ادامه داد: ظاهر آن اقدام کاملاً انقلابی بود، زیرا تروئیکای اروپایی هم دو سال و نیم عملاً پاسخ ایران را نداده بود و ایران در اقدامی پلمپ را شکست و پاسخی که آنها دادند این بود که شروع به صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام کردند. شورای حکام عملاً این قطعنامهها را ادامه داد، همانطور که عرض کردم قطعنامه علیه ایران را که صادر کردند، پرونده ایران را ناحق و ناجوانمردانه به شورای امنیت سازمان ملل فرستادند، خب اینجا چه کسی ضرر کرد؟ آیا واقعاً از این اقدامات اتحادیه اروپا ضرر کرد یا طرف جمهوری اسلامی ایران.
وی افزود: در فروردین ۸۵ رئیس شورای امنیت بیانیهای صادر کرد و به طرف ایران هشدار داد که این اقدام درست نیست و پس از آن چون ایران اقدام خاصی نکرد، بیانیه رئیس شورای امنیت تبدیل به بیانیه شورای امنیت شد آن هم در ۲۹ تیرماه ۸۵. این شروع یک ماجرای تازه بود که اولین قطعنامه علیه ایران در نهم مرداد ۸۵ یعنی حدوداً ۴، ۵ روز پس از بیانیه، صادر شد (در فصل هفتم ماده ۴۰)، پس از آن قطعنامه بعدی بلافاصله در دیماه سال ۸۵ صادر شد و قطعنامه سوم که ما را این بار به مادةه ۴۱ بردند که در چهارم فروردین ۸۶ یعنی یک سال بعد صادر شد، اینها روندی است که ما همینطور ادامه دادیم و تا خرداد ۸۹ رفتیم. یعنی ۱۹ خرداد ۸۹ قطعنامه ۱۹۲۹ که برای ما آخرین و بدترین قطعنامه بود، صادر شد.
این تحلیلگر سیاست خارجی گفت: ما چرا باید این تجربه تاریخی را تکرار کنیم؟ ممکن است الان تصور کنیم که آن زمان قطعنامهها به اتفاق آراء تصویب شد و الان روسیه و چین رای منفی دادند و ما رسماً اعلام کردهایم که اگر پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند ایران از انپیتی خارج میشود. بنابراین اینها باید ببینند که این اقدامات به نفع چه کسی است؟ این اقدامات به نفع اسرائیل است. من مطمئنم که اسرائیل از این روند خشنود خواهد شد.
وی افزود: در حالی که ما میتوانیم به راحتی با آژانس در این زمینه به توافق برسیم. همانطور که ۶ سوال تحت عنوان مُدالیته داشتند و ما آن را نهایی کردیم. یعنی همکاری ما با آژانس بهانه را از دست مخالفان ایران میگیرد و این روند تکرار تاریخ است، ظاهر آن کاملاً انقلابی است و به نحوی است که ما عزتمندانه با آژانس برخورد میکنیم، اما متأسفم که بگویم شورای حکام قطعنامه صادر کرد، قطعنامه بعدیاش سه ماه بعد و قطعنامه بعدیاش احتمالاً ارجاع به شورای امنیت خواهد بود و بهانهای است تا اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس چون از برجام خارج نشدند، میتوانند مکانیسم ماشه را مجدداً فعال کنند، زیرا وضعیتشان مانند آمریکا نیست و همچنان در برجام هستند.
وی ادامه داد: بنابراین ما باید فکری کنیم که حداقل بتوانیم از الان تمام سناریوها را پیشبینی کرده و متناسب با آن برای کشور برنامهریزی کنیم. بنابراین من فکر میکنم اگرچه به عنوان یک پژوهشگر حتماً مسئولین ایرانی خیلی چیزها را بهتر از من میدانند، اما من فقط این روند تاریخی را با شما مرور کردم که بدانید که از قدیم گفتهاند تاریخ تکرار خواهد شد، منتها این تکرار یک بار به صورت تراژدی و بار دیگر بصورت کمدی خواهد بود.
بهشتیپور گفت: در هر صورت خوب است که ما هوشمندانه در موضوعات برخورد کنیم و ببینیم آیا میتوانیم همین روند را ادامه بدهیم و یک روز هم اگر از NPT بیرون آمدیم، پس از آن چه باید کرد؟ مرحله بعد را چگونه میگذارنیم و چطور میتوانیم مسئله را به جایی برسانیم که بگوییم ما دنبال این بودیم که قطعنامهها صادر نشوند و دنبال این بودیم که تحریمها پایان داده شود؟ در هر صورت من فکر میکنم راه منطقیاش این است که ما با آژانس به توافق برسیم و این سه سال، آنقدر دشوار نیست که بخواهد ما را دوباره به قطعنامههای شورای امنیت بکشاند و عرض کردم که اینها سندسازی و پروندهسازی علیه ایران است. مستندسازی است و وقتی این قطعنامهها صادر میشود عملاً مستندهای حقوقی علیه ایران درست میشود و ما باید به اهمیت اینها واقف باشیم.
این کارشناس مسائل هستهای در پاسخ به این سوال که استدلالی در کم اهمیت جلوه دادن صدور قطعنامه علیه کشورمان مطرح می شود مبنی بر اینکه هر میزان تحریم که قابل تصور بوده علیه ایران صادر شده و چیزی باقی نمانده که ایران بخواهد برای جلوگیری از صدور آن همکاری با آژانس را ادامه دهد، آیا واقعاً حداکثر میزان فشاری که قرار بود روی ایران گذاشته شود انجام شده و چیزی بالاتر از این نیست، گفت: اولاً که از لحاظ اقتصادی ممکن است این دوستان درست بگویند چرا که این قطعنامهها فقط جو روانی دارد و در بازارِ اقتصاد ایران تأثیر روانی میگذارد، اما از نظر تحریم هر چه میتوانستند ما را تحریم کردهاند. با این حال این دوستان باید توجه داشته باشند که ما در پیوستن به برجام، اسرائیل را کاملاً در انزوا قرار داده بودیم و وقتی هم که آمریکا از برجام خارج شد، وقتی خواست علیه ایران قطعنامه صادر شود در انزوای مطلق قرار گرفت و فقط دومنیکن به آمریکا رأی داد و حتی ۹ کشور عضو شورای امنیت که پنج تا از آنها جزو متحدین نزدیک آمریکا بودند رأی ممتنع دادند، روسیه و چین رأی منفی دادند و این به علت این بود که ایران به برجام متحد بود و توانسته بود افکار عمومی دنیا را با خود همراه کند، اما الان درست برعکس میشود.
وی ادامه داد: این امر یعنی ما باید توجه داشته باشیم که نباید اجازه بدهیم مخالفان خودمان متحد شوند و نباید اجازه بدهیم که دشمنان ایران سوژه پیدا کنند و علیه ما تبلیغ کنند. بنابراین خیلی مهم است که توجه کنیم این قطعنامهها مستندسازی علیه ایران است. یعنی یک زمان کشوری علیه ایران ادعا میکند که در حد ادعاست، ولی وقتی قطعنامه علیه ما در شورای حکام صادر میشود این یعنی ما این ادعا را مستند کردیم. مانند اینکه شما در یک دادگاه رأی محکومیت بگیرید. ولو این رأی محکومیت از نظر ما ناعادلانه، کاملاً سیاسی، کاملاً جهتدار و در راستای منافع اسرائیل و آمریکا باشد.
وی افزود: من در این مورد هیچ شکی ندارم، اما میخواهم به عواقب چنین چیزی توجه بدهم و بگویم که درست است این قطعنامه به حق نیست و این اقدامات کاملاً سیاسی، حقوقی و فنی است، اما ما نباید اجازه بدهیم به اینجا برسد. زیرا این قطعنامهها مستندسازی است و برای اقدامهای بعدی مورد استناد قرار میگیرد که این اقدامات بعدی میتواند اقتصادی نباشد و میتواند اقدامات امنیتی باشد. به هر حال به نظر من نکته مهم این است که ما میتوانیم با آژانس از طریق گفتوگو و مذاکره مانع از این بشویم که این روند ادامه پیدا کند، وگرنه که یا علی من این تاریخ را برای شما توضیح دادم که از سال ۸۵ شاهد چه تحولاتی بودیم.
بهشتیپور گفت: البته آن زمان هم حق به جانب ایران بود اما کسی گوش نمیکرد که حق به جانب ماست، آنها کار خودشان را کردند؛ پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دادند، شش قطعنامه فصل هفتم برای ما صادر کردند و به صورت ناحق و ناروا ایران را تهدیدکننده صلح و امنیت دنیا دانستند که اینها برای هر کشوری بار منفی دارد و فرقی هم نمیکند ایران باشد یا کشور دیگری، آن هم چه ناحق باشد چه به حق، باید به این موضوع توجه کرد.
وی افزود: عرض کردم که اگر بگویند همه اینها اقدامات اسرائیلی است و باید محکم و انقلابی جلو برویم، ما این حرفها را قبلاً هم زدهایم و نتایج آن را هم دیدهایم، در حالی که راهحل همان است که با آژانس گفتوگو و مذاکره داشته باشیم و مسئله را از راه گفتوگو حل کنیم. همچنان که آن مودالیته را در دوران آقای لاریجانی با آقای البرادعی جمعبندی کردند و به جایی رساندند و آژانس پاسخش را گرفت. اینجا هم سه سئوال مطرح است که باید پاسخ را داد و معتقدم اگر مقداری با آژانس وارد تعامل بشویم، به نفعمان است و بهتر از این است که بهانه دست اسرائیلیها و آمریکاییها بدهیم و عملاً دشمنان خودمان را با هم متحد کنیم.