میزان تولد فرزندان سوم و بیشتر در دو سال اخیر رشد داشته است
مرکز پژوهش های مجلس طی گزارشی اعلام کرد: میزان تولد فرزندان سوم و بیشتر در دو سال اخیررشد داشته است، این امر نشان دهنده تغییر رفتارهای باروری به سمت افزایش فرزند تلقی می شود.
به گزارش ایلنا، دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهش های مجلس طی گزارشی به رصد رفتارها و نگرش های ایرانیان در موضوع فرزندآوری پرداخت.
متن گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به شرح ذیل است:
خلاصه :
با توجه به تصویب قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در تاریخ 1400/8/19 توسط مجلس شورای اسلامی در قالب اصل (85) قانون اساسی و اجرای آزمایشی آن به مدت هفت سال، این گزارش به عنوان اولین پیش نیاز رصد قانون فوق، به بررسی وضعیت فرزندآوری و نگرش نسبت به مطلوبیت آن در جامعه پیش از اجرایی شدن قانون پرداخته است. این بررسی کمک خواهد کرد سیاستگذاران، مدیران و کارشناسان دستگاه های اجرایی و نهادهای مردمی، تصویر روشن تری از وضعیت موجود و چرایی تلاش در راستای تغییر سیاست ها به سوی تشویق و حمایت از فرزندآوری به دست آورند و از سوی دیگر زمینه مناسبی جهت ارزیابی اثربخشی اجرای قانون در بهبود وضعیت، فراهم خواهد آمد.
این گزارش با استفاده از روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع علمی و معتبر، سیمای وضعیت فرزندآوری را در کشور به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های سنجش وضعیت جمعیتی کشور مورد بررسی قرار داده و تلاش نموده تا تصویری روشن از اینکه مردم در حوزه فرزندآوری چه باوری دارند و چگونه رفتار می کنند، ارائه دهد.
در بخش رفتارهای فرزندآوری با مرور شاخص هایی چون رشد جمعیت، بُعد خانوار، تعداد موالید، میزان ناخالص موالید، میزان باروری عمومی و زناشویی، الگوی سنی باروری در ایران، فاصله زمان تولد فرزند از زمان ازدواج، مرتبه تولد فرزند، میزان باروری کل به تفکیک مناطق شهری و روستایی، الگوی تحصیلی باروری زنان در ایران، میزان باروری کل به تفکیک زنان شاغل و غیرشاغل تلاش شده مهم ترین مشخصه های فرزندآوری جامعه ایرانی مرور شود. با توجه به داده های به دست آمده از شاخص های مذکور، می توان گفت کاهش فرزندآوری در کشور به یک الگوی غالب تبدیل شده و در تمامی استان ها، شهرها و روستاها، گروه های مختلف اجتماعی و... محرز است هرچند که شدت و ضعف متفاوتی دارد.
مرور شاخص های مذکور نشان از برخی خلأها و نکات قابل تأمل در این حوزه دارد:
ـ یکی از چالش های پیش رو در حوزه سنجش رفتارهای باروری در جامعه، تشتت در داده های «نرخ باروری کل» است به نحوی که داده های مراکز آماری مختلف و حتی داده های یک مرکز آماری در گزارش های مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. این تشتت و عدم انتشار گزارش تحلیلی توسط مرکز آمار ایران به عنوان نهاد متولی در این راستا جهت تبیین و یکپارچه سازی داده ها ازجمله مسائلی است که قابل تأمل بوده و بایستی مورد توجه قرار گیرد. این موضوع از این حیث حائز اهمیت است که در تبصره بند «ت» ماده (1) قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» مقرر شده نرخ باروری کل کمتر از 2/5 فرزند در شهرستان محل تولد فرزند یا زادگاه پدر، ملاک اختصاص برخی از تسهیلات و مشوق های اقتصادی آن قرار گیرد. بر این اساس انتظار می رود ضمن رفع تشتت یاد شده، این شاخص به تفکیک شهرستان ها نیز توسط مرکز آمار ایران احصا گردد.
ـ تفاوت قابل توجه نرخ باروری کل با نرخ باروری زناشویی نشان می دهد افزایش تجرد و به تأخیر انداختن سن ازدواج یکی از عوامل مهم در کاهش باروری در ایران بوده است و در صورت افزایش ازدواج در کشور می توان انتظار داشت نرخ باروری نیز افزایش یابد. چراکه در محاسبه میزان باروری کل، تعداد موالید را به کل جمعیت زنان 15 ـ49ساله چه مجرد و چه متأهل در نظر می گیرند و بر این اساس متوسط نرخ باروری برای سال 1399، 1/5 به دست می آید، اما اگر تعداد موالید را به جمعیت زنان ازدواج کرده 15 ـ49ساله در نظر بگیریم، میزان باروری زناشویی حاصل شده و نرخ باروری زناشویی 2/4 فرزند خواهد بود. بر این اساس افزایش ازدواج در جامعه تأثیر مثبت بر افزایش نرخ باروری کل خواهد داشت. البته توجه به این نکته ضروری است که نرخ باروری نکاحی نیز تنها در 11 استان از 31 استان بیش از 2/5 فرزند احصا شده که نشان دهنده کم فرزندی زوجین بالفعل است.
ـ مقایسه کل ولادت های رخ داده در سال 1399 با سال 1398 نشان می دهد که در سال 1399، 40 درصد ولادت ها مرتبه اول (فرزند اول)، 40/8 درصد ولادت ها مرتبه دوم (فرزند دوم)، 14/2 درصد ولادت ها مرتبه سوم (فرزند سوم) و 4/3 درصد ولادت ها مرتبه چهارم و بیشتر است؛ این در حالی است که در سال 1398، حدود 43/1 درصد ولادت ها مرتبه اول (فرزند اول)، 40/5 ولادت ها مرتبه دوم (فرزند دوم)، 12/5 درصد ولادت ها مرتبه سوم (فرزند سوم) و 3/2 درصد ولادت ها مرتبه چهارم و بیشتر بوده است. بر این اساس میزان تولد فرزندان سوم، چهارم و بیشتر طی این دو سال رشد داشته است. امری که می تواند تا حدودی نشان دهنده تغییر رفتارهای باروری به سمت افزایش فرزند تلقی شود، با این حال قضاوت درخصوص این مسئله براساس داده های دو سال بسیار دشوار بوده و نیازمند بررسی بیشتر و تحقیقات مستقل در این زمینه است.
ـ رصد تغییرات میانگین سن مادران طی سال های اخیر نشان می دهد اگرچه میانگین سن ازدواج در دختران طی سال های 1398 و 1399 از سوی سازمان ثبت احوال کشور ثابت مانده و 24 سال بیان شده، با این حال بیشترین درصد موالید در سال 1398 در گروه سنی 25 ـ29 و در سال 1399 در گروه سنی 30 ـ34 سال رخ داده است که این تغییر قابل تأمل است. نکته حائز اهمیت آنکه بالا رفتن میانگین سن مادران منجر به کاهش مداوم میزان موالید در خانواده می گردد. در شرایطی که افراد در مقایسه با گذشته، دیرتر بچه دار می شوند و در عین حال فاصله گذاری فرزندآوری را نیز رعایت می کنند، کاهش فرزندان خانواده به یک یا دو فرزند رخ خواهد داد. بر این اساس سیاستگذاری در راستای کاهش میانگین سن فرزندآوری ضمن حفظ سلامت مادر و کودک ضروری به نظر می رسد.
ـ فقدان داده های ملی درخصوص تفاوت رفتارهای باروری در گروه های مختلف شغلی، تحصیلی، وضعیت اقتصادی خانوار، فاصله ازدواج و فرزندآوری با توجه به مرتبه فرزند، تفاوت فاصله تولد بین فرزندان و تحلیل چرایی تفاوت های نرخ باروری در مناطق مختلف کشور و گروه های مختلف اجتماعی از چالش های جدی پیش رو در تحلیل رفتارهای باروری است. به عبارت دیگر داده های آماری در حوزه تفاوت رفتارهای باروری به کلیات یا امور کلیشه ای اکتفا کرده و تمامی ابعاد رفتارهای فرزندآوری گروه های مختلف اجتماعی مورد بررسی کارشناسان قرار نگرفته است. به عنوان مثال، در بحث ارتباط بین تحصیلات و فرزندآوری، صرفاْ به بررسی وضعیت باروری و تحصیلات زنان و نقش این مسئله بر کاهش فرزندآوری اکتفا شده و مسئله افزایش تحصیلات مردان و ارتباط آن با فرزندآوری نادیده گرفته شده است. علاوه بر این در مطالعات صورت گرفته، الگوی باروری اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، دانشجویان رشته پزشکی در مقایسه با سایر دانشجویان و... مورد بررسی قرار نگرفته است.
در نهایت با توجه به رفتارهای باروری ایرانیان می توان گفت با توجه به در اکثریت بودن خانواده های دارای دو فرزند و تک فرزند در کشور، سیاست های مشوق فرزندآوری باید به نحوی تنظیم شود که تمامی خانواده ها بهره مند گردند، اما این مشوق ها به صورت پلکانی اعمال گردد. به نحوی که در عین بهره مندی تمامی خانواده ها از مشوق های فرزندآوری نحوه سیاستگذاری ها باید به گونه ای باشد که از خانواده های دارای سه فرزند و بیشتر حمایت بیشتری صورت گیرد.
در بخش سنجش نگرش های جامعه به فرزندآوری تلاش شد نتایج پیمایش های ملی صورت گرفته در این حوزه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. ازجمله این پیمایش ها می توان به پیمایش «گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ایران ـ گزارشی از یک نظرخواهی ملی در سال 1353» (1353)؛ «پیمایش بررسی نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران» (1375)؛ «گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی ایرانیان کل کشور» (1383)؛ سه موج «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» (1379، 1382 و 1394)؛ «بررسی نحوه نگرش جوانان در آستانه ازدواج و زنان همسردار 15 ـ49ساله نسبت به فرزندآوری و شناخت عوامل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر آن» ( 1394) ؛ «وضعیت اجتماعی فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» (1396)؛ «پیمایش ملی ازدواج» (1396)؛ «پیمایش ملی خانواده» (1398)؛ «نظرسنجی ایسپا پیرامون نگرش جامعه به مناسب بودن چند فرزند برای یک خانواده» (1400) اشاره کرد.
با توجه به داده های حاصل از نگرش سنجی های صورت گرفته و تغییرات آنها طی سال های اخیر می توان گفت:
ـ داشتن فرزند در جامعه ما همچنان یک امر ارزشمند و هنجارین است به نحوی که در تمامی نظرسنجی های صورت گرفته، 0/5 درصد جامعه، مخالف فرزندآوری بوده اند. تنها استثنا در این زمینه پیمایش ایسپا در سال 1400 است که با توجه به رشد قابل توجه درصد تمایل به بی فرزندی در آن در مقایسه با پیمایش ملی خانواده در سال 1398 ـ یعنی تنها طی دو سال بعد ـ تحلیل این داده نیازمند بررسی بیشتر و تکرار نظرسنجی است.
ـ در حال حاضر در مقایسه با دهه 80 در کشور، شاهد تغییر گفتمانی در حوزه فرزندآوری هستیم به نحوی که از غلبه گفتمان دو فرزندی کاسته شده و در مقابل مطلوبیت سه فرزند و بیشتر از آن در جامعه به لحاظ نگرشی، از پذیرش بالاتری برخوردار شده است.
ـ ذکر دلایلی مانند نگرانی از آینده فرزند یا سخت بودن تربیت فرزند در پیمایش های صورت گرفته به عنوان مهم ترین دلایل کم فرزندی نشان می دهد زوجین جوان بیش از آنکه درگیر نیازهای اولیه کودک در سال های ابتدایی عمر او باشند در یک اقدام بازاندیشانه بیشتر بر آینده کودک و تأمین آینده ای مطلوب برای او در بازه زمانی طولانی متمرکز هستند که نشان از تغییر نگرش خانواده ایرانی در فرایند فرزندپروری دارد.
ـ مطالعات ملی بسیار کمی به احصا و رصد علل تمایل به کم فرزندی یا چالش های فرزندآوری در خانواده ایرانی پرداخته اند. از طرفی دیگر پژوهش های موجود نیز دلایل کلی را احصا کرده و مراد از برخی دلایل به دست آمده نیز چندان روشن نیست. بر این اساس فقدان پژوهش های ملی در حوزه موانع و چالش های پیش روی خانواده ها در حوزه فرزندآوری به تفکیک گروه های مختلف اجتماعی، الگوهای نگرشی درخصوص فرزندآوری و فرزندپروری، گروه های مرجع اثرگذار و... در این زمینه ازجمله خلأ های پیش رو است. لازمه سیاستگذاری مناسب در راستای حمایت و تشویق از فرزندآوری، سنجش رفتارهای باروری در بین گروه های مختلف اجتماعی و همچنین نگرش به این مسئله به صورت مشخص و فارغ از کلی نگری است.
مقایسه داده های این دو بخش (رفتارها و نگرش ها) نشان می دهد بین رفتارهای فرزندآوری و نگرش جامعه به فرزندآوری در جامعه ما شکاف وجود دارد. اگرچه نگاهی به داده های جمعیتی نشان از گرایش خانواده های ایرانی به محدود کردن فرزندان به حدود دو فرزند دارد، اما به لحاظ نگرشی مطلوبیت فرزندآوری در جامعه رو به افزایش است. در توضیح علت این شکاف باید گفت رفتار باروری لزوماْ منبعث از نگرش نسبت به مطلوبیت فرزند نبوده و عوامل متعددی بر تصمیم گیری زوجین دخیل هستند.
پژوهش های متعدد در این زمینه بر تأثیرگذاری وضعیت کلان اقتصادی و همچنین وضعیت اقتصادی خانوار، مبهم بودن وضعیت آینده پیش رو ، عوامل روانی مانند ترس از زایمان و فرزندآوری، ترس از اختلال در رابطه با همسر با آمدن فرزند جدید، افزایش تمایل به پیشرفت فردی، حساس تر شدن خانواده ها به فرایند فرزندپروری، تحولات تربیتی، نداشتن حمایت خانواده گسترده، تجربه زیست منفی از خانواده های پُرجمعیت، تغییرات اجتماعی چون افزایش سطح تحصیلات و میزان اشتغال زنان و دشواری در هماهنگی نقشی برای زنان، رشد فردگرایی، کاهش منافع احساسی داشتن چندین فرزند، افزایش سن ازدواج، موضوع ناباروری، افزایش نرخ سزارین، استفاده مکرر از داروهای هورمونی پیشگیری از بارداری، سقط جنین، نهادینه شدن سیاست تحدید موالید از سال 1372 تاکنون و... تأکید ورزیده اند. علاوه بر این تغییر نگرش نسبت به موفقیت و پیشرفت و انتظار از زندگی نیز ازجمله عوامل تأثیرگذار بر رفتارهای فرزندآوری در کنار مطلوبیت فرزند ذیل این مسئله است. به عبارت دیگر خانواده ایرانی همچنان فرزند را ارزشمند و مطلوب میداند، اما در عمل بهعلت چالش های ساختاری یا نهادی و عدم حمایت های لازم، فرزندان کمتری را به دنیا میآورد. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» در راستای برون رفت از چالش های مذکور و با تکیه بر نگرش و تمایل خانواده های ایرانی بر فرزندآوری تدوین شده و به تصویب رسیده، اما تسهیل فرایند فرزندپروری ذیل آن کمتر دیده شده است. با توجه به مطالب فوق تدوین قوانینی نسبت به رفع نگرانی خانواده ها از آینده فرزندان به ویژه مسئله تحصیل و تسهیل فرایند فرزندپروری ضروری به نظر می رسد.
درنهایت و با توجه به یافته های مذکور، لزوم رصد جامع و مستمر شاخص های آماری حوزه فرزندآوری و توجه به چالش های هریک از این شاخص ها در تبیین وضعت موجود، ارزیابی مستمر قانون در حین اجرا، لزوم نظارت و مطالبه گری در راستای حذف تشتت داده های آماری در شاخص نرخ باروری کل، لزوم سیاستگذاری مناسب در راستای تسهیل ازدواج و کاهش میانگین سن ازدواج جهت افزایش نرخ باروری، لزوم سیاستگذاری مناسب درخصوص کاهش میانگین سن فرزندآوری ضمن حفظ سلامت مادر و کودک، لزوم طراحی و حمایت از پژوهش های تخصصی ملی در حوزه جمعیت و فرزندآوری (در دو بُعد رفتاری و نگرشی)، عدم سیاستگذاری تک ساحتی و توجه به تمام عوامل مؤثر و گروه های اجتماعی جهت ارتقای نرخ باروری، لزوم سنجش و احصای عوامل تأثیرگذار بر شکاف بین رفتارها و نگرش های ایرانیان در حوزه فرزندآوری ازجمله توصیه های سیاستی است که در این گزارش مورد تأکید قرار گرفته است.