مطهرنیا در گفتوگو با ایلنا:
روسها از سیاست «زخمی و نیازمند کردن» استفاده میکنند/ نباید فقط نقش «برگ برنده» را برای قدرتهای بزرگ ایفا کنیم
تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: روسیه به ایران به چشم شریک استراتژیک نگاه نمیکند بلکه به عنوان ابزار استراتژیک و در جهت گرفتن امتیاز نگاه میکند.
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره اینکه ایران در حوزه نظامی روی روسیه حساب باز کرده و برپایی رزمایش مشترک با چین روسیه نیز بر این دلیل صحه میگذارد. اما روسیه هیچ وقت تسلیحات نظامی روز خود را علاوه بر اینکه به چین و سایر کشورها میفروشد به ایران نمیفروشد دلیل آن چیست، گفت: چین و روسیه دو قدرت بزرگ از شرکت سهامی قدرت، در نظام بینالملل هستند. این شرکت سهامی قدرت، در عین حال که شاهد رقابت شدید و جدی تمام اعضای آن با یکدیگر است اما در بین آنها اصول نوشته و نانوشتهای در جهت وحدت عمل در ابعاد بینالمللی و جهانی وجود دارد. مسکو و پکن از ایران به عنوان برگ برندهای در رقابت با دیگر اعضای این شرکت سهامی قدرت استفاده میکنند و در همان حال همکاریهای بینالمللی و جهانی خود را فدای این برگ برنده نکرده، نمیکنند و نخواهند کرد.
مطهرنیا افزود: از این رو ایران این اصل مسلم را باید بپذیرد که اگر زمانی ملت ایران پارادایم نه شرقی نه غربی را پذیرفت، پارادایم واجد در این مختصات، تعریفی بود که از نظر ماهیت و جوهر و حقیقت با یکدیگر تفاوتی ندارد. اگر تمایلی در بین سیاستهای آنها وجود دارد، در عرصه واقعیت امر است.
وی تصریح کرد: زمانی که در بازیهای بینالمللی، در قطبهای قدرت قرار میگیری، یا باید عضویت کامل در قطبهای قدرت را بپذیری و متناسب با وزن خود امتیاز بگیری یا اینکه همواره بهعنوان یک ابزار در دست آنها جابهجا خواهی شد. همانگونه که ایران سدههای اخیر به این شکل بوده است. گاهی در قطب غربی عمل کرده و نپذیرفت تا کاملاً با غرب همکاری کند یا اینکه در قطب شرق حرکت کرد و نپذیرفت تا کاملاً در قطب شرق مستحیل شود. در ارتباط با ارزش افزوده ناشی از پیوستن به هر کدام از این قطبهای قدرت نیز، دکترین و سیاست کلان مشخصی نداشته است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه گفت: از نظر تاریخی بعد از تضعیف ایران دوران نادریه و صفویه به این سمت، این قدرتهای بزرگ بینالمللی بودند که از ایران بهعنوان برگ برنده در دهههای گوناگون و سدههای مختلف بهره بردند. بدون رودربایستی این نقص اساسی بافت و بافتار سیاسی در ایران است.
وی در ادامه به سفر رئیسجمهور ایران به روسیه اشاره کرد و گفت: مسکو هم همینگونه است. اگرچه گفته میشود بر اساس پروتکلهای موجود، استقبال از رئیسجمهور در فرودگاه مسکو و کاخ کرملین بر اساس یک پروتکل معنیدار رخ داده اما آنچه که در واقع امر دیده میشود، رابطه روسیه با تهران متناسب با وزنی که تهران برای روسیه قائل است، نیست. باتوجه به اینکه رئیسجمهور نیز با ادبیات سیاسی به معنای زبان سیاسی، رفتار و کُنش سیاسی آگاهی چندانی ندارد، در این سفر دیدیم چه رخدادهایی به وجود آمد.
مطهرنیا گفت: به هر ترتیب، طرفداران و مخالفان موجود در ارتباط تهران و مسکو، بهخوبی میدانند که روسها به ایران به چشم شریک استراتژیک نمینگرند، بلکه به عنوان یک ابزار استراتژیک و در جهت گرفتن امتیاز نگاه میکنند. این نگاه به این شکل است که هنوز با دهها میلیارد هزینه ایران، نیروگاه بوشهر به فرجام نرسیده است. موضوع دیگر این است که روسها از سیاست «زخمی و نیازمند کردن» استفاده میکنند. روسها در هر حوزهای چه نظامی و اقتصادی ارتباطی را با ایران آغاز میکنند اما هیچ وقت به زخمی کردن آن، پایان معناداری نمیبخشند. نیروگاه بوشهر، موشک اس ۳۰۰، پشتیبانی سیاسی در منطقه و ارتباط با پرونده هستهای در نظام بینالملل از مثالهای متعدد است.
وی افزود: بارها گفتهام، بار دیگر هم میگویم چه روسها، چینیها، انگلیسیها، فرانسویها، آلمانیها و هر کشور دیگری به دنبال منافع خود است و سعی میکند با کمترین هزینهها بیشترین بهرهها را بهدست بیاورد. اما آنچه که ما باید به دنبال آن برویم این است، به جای اینکه تبدیل به برگ امتیازدهی به کشورهای بیگانه شویم، از ارتباط با قدرتهای بزرگ، برای گرفتن امتیاز به نفع ایران و آینده آن استفاده کنیم و سعی کنیم فقط برگ برنده را برای آنها نداشته باشیم. این موضوع نیازمند تدوین نوعی آیندهنگری معنادار، تعریفشده، هدفمند و کارآمد برای سیاست خارجی ایران در دهه پیش رو است وگرنه این هزینهها بیشتر خواهد شد.
مطهرنیا درباره اینکه آیا سفر رئیسجمهور به روسیه در سطح دو جانبه و برد بینالمللی دستاوردی داشته است یا خیر گفت: بله، رفت و آمدها همواره بوده و همه رؤسای جمهور ایران به کاخ کرملین رفته و بازگشتهاند. دستاوردهای این رفت و آمدها در کجا خود را به نمایش میگذارد؟ این پرسشی است که باید مطرح شود.
وی افزود: سفر مرحوم هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد، روحانی و رئیسی در مجموع چه دستاوردی را مناسب و متناسب با همکاری ایران با روسیه در بُعد دوجانبه و چندجانبه در ابعاد منطقهای و بینالمللی برای ایران به همراه داشته است و روسیه تا چه اندازه توانسته از ایران بهره برد؟ اگر این دستاوردها مناسب و متناسب با هزینهای است که ایران در کنار روسیه در ابعاد منطقهای و بینالمللی میپردازد و در نهایت روسها با رقبای منطقهای ایران و بازیگران فرامنطقهای مخالف و معاند با ایران به امتیازدهی و امتیازگیریهای خاص مسکو میپردازند، آیا منطقی نیست که ایران امتیازهای خاص خود را در نزدیکی با روسیه، از این کشور کسب کند؟ نباید اینطور باشد که روسیه و چین تصور کنند که ایران نه برای توسعه بلکه بیشتر برای بقا به آنها نگاه میکند.