استانداردهای دوگانه غرب درباره هواپیمای اوکراینی و کشتی بونهام ریچارد
غربیها و به ویژه امپراتوری رسانهای آنها در فرآیند «جنگ تمام عیار ادراکی و روانی» علیه رقبای خود، همواره از تکنیک هجمه و فشار برای اطلاعرسانی عجولانه در خصوص وقایع استفاده میکنند.
به گزارش ایلنا، نورنیوز نوشت: پس از گذشت یک سال و سه ماه، چند روز پیش رسانههای آمریکایی گزارش دادند که نیروی دریایی آمریکا با انتشار گزارشی اعلام کرده قصور عمده در زنجیره فرماندهی ارتش زمینه نابودی یک ناو جنگی در اثر آتشسوزی را فراهم کرده است.
این گزارش مربوط به حادثه پیش آمده برای کشتی «بونهام ریچارد» در ژوئیه سال ۲۰۲۰ در ساحل «سندیهگو» ایالت کالیفرنیا است که به مدت چهار روز بدون وقفه در آتش سوخت و منجر به مجروح شدن ۴۰ ملوان و ۲۳ غیرنظامی شد.
این گزارش مدعی است ۳۶ ملوان از جمله پنج دریاسالار در نابودی کشتی مقصر بودهاند و قصور متعدد در واکنش به بروز آتشسوزی داشتهاند. البته هنوز معلوم نیست که آیا هیچ یک از ۳۶ ملوانی که مقصر شناخته شدهاند مجازات شدهاند یا خیر.
این گزارش در حالی پس از این مدت طولانی تهیه و منتشر شده که در آن زمان افکار عمومی داخلی و بینالمللی، دولت آمریکا را به دلیل ناتوانی در اطفاء این حریق به شدت سرزنش کردند، اما دولت حاضر به پذیرش قصور نبود، ولی «اسکات کان» فرمانده ناوگان سوم آمریکا که بر این تحقیقات نظارت دارد اکنون اذعان کرده؛ هرچند شروع آتشسوزی عامدانه بود، اما کشتی به دلیل ناتوانی در اطفای حریق نابود شد.
نکته آنکه؛ تاخیرها در اعلام دلایل وقوع چنین حوادثی طبیعی است اما رسانههای نظام سلطه در موارد مشابه در رابطه با کشورهای رقیب، معمولا با راه انداختن یک جنگ روانی گسترده سعی میکنند کشورها را در فشار افکار عمومی قرار داده و آنها را مجبور به اظهارنظرهای عجولانه و غیرکارشناسی کنند.
در چنین شرایطی اگر آن کشورها به دلیل عجله در اعلام دلیل بروز حادثه سهوا دچار اشتباه شوند، بعدا محمل خوبی برای متهم شدنشان به پنهانکاری فراهم خواهد شد که همین موضوع دوباره خود به دستمایهای جدید برای عملیات روانی غربیها تبدیل میشود.
این در حالی است که مثلا در خصوص همین مورد کشتی بونهام ریچارد، دولت ایالات متحده اساسا اجازه هیچگونه اطلاعرسانی به رسانهها نداد و بدون توجه به عطش افکار عمومی، اظهارنظر رسمی کارشناسی درباره آن را به بیش از یک سال بعد موکول کرد.
این ماجرا را میتوان با حادثهای که برای پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین در ۱۸ دی ماه سال ۹۸ بر فراز آسمان تهران رخ داد مقایسه کرد، واقعه ناگواری که با وجود اعلام رسمی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کمتر از ۷۲ ساعت پس از حادثه در خصوص چیستی، چرایی و چگونگی آن و ایفای مسئولیت اخلاقی پس از آن، همچنان بستری برای اتهامزنی و فشار غربیها علیه ایران است.
به بیان دقیقتر؛ ماشین عملیات روانی غرب علیه کشورمان که همزمان با اعمال سنگینترین رژیمهای تحریمی طول تاریخ سعی داشته و دارد که ایران را به بهانههای مختلف از جمله همین حادثه هواپیمای اوکراینی به عنوان حکومتی پنهانکار و ضد حقوق بشر معرفی کند، خود با استانداردهای دوگانه در موضوعات مشابه بیشترین حجم رفتارهای پنهانکارانه را نشان داده است.
این در حالی است که ستادکل نیروهای مسلح در کوتاهترین زمان و در اولین فرصتی که ابعاد ماجرا به صورت کامل برایش روشن شد اقدام به اطلاعرسانی بابت آن کرد، اما چنانچه تاکنون شاهد بودهایم همچنان هدف انواع رفتارهای مخرب و سیاستزده از سوی غربیها در این خصوص بوده است.
بر این اساس؛ باید به این نکته توجه داشت که اصولا غربیها و به ویژه امپراتوری رسانهای آنها در فرآیند «جنگ تمام عیار ادراکی و روانی» علیه رقبای خود، همواره از تکنیک هجمه و فشار برای اطلاعرسانی عجولانه در خصوص وقایع استفاده میکنند تا ضمن حاکم کردن روایت تحریف شده خود از آن ماجرا، فضاهای بعدی برای تداوم عملیات روانی را پیشاپیش از آنِ خود کرده و کشور هدف را کیش و مات کنند.
آمریکا و متحدینش البته خود در پنهانکاریهایی از این دست ید طولایی دارند، که از آن جمله میتوان به ماجرای حمله به پایگاه عینالاسد، آمارهای متناقض درباره تلفات کرونا، نسلکشی رنگینپوستان در کانادا، انگلیس، فرانسه و...، تجاوزهای ارباب کلیسا در اروپا و آمریکا، جنایات متعدد نظامیان ناتو در کشورهای دیگر و... اشاره کرد.