نورانینژاد در گفتوگو با ایلنا:
خروج جریان اصلاحات از این شرایط، منوط به نوسازی گفتمانی و نوسازی سازمانی است/ جامعه قدرتمند با شهروند ضعیف محقق نمیشود/ اصلاحطلبان نشان دهند که ریشه مشکلات کشور را میشناسند
سخنگوی حزب اتحاد ملت با بیان اینکه جامعه قدرتمند با شهروند ضعیف محقق نمیشود، گفت: شهروند ضعیف و معترض، در اغلب اوقات اعتراضش ختم به شورش میشود و کمتر مطالبات مدنی و دموکراتیک را پی میگیرد اما شهروند قدرتمند و معترض، دموکراتیزاسیون را رقم میزند و البته هر دوی این گروهها حق اعتراض دارند.
حسین نورانینژاد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص آسیبشناسی فعالیت اصلاحطلبان در یک دهه اخیر، اظهار کرد: اصلاحطلبان در کنشگری پسا ۹۲، به سمت اعتمادسازی با حاکمیت رفتند تا بتوانند مجدداً از درون قدرت، اصلاحات موردنظر را پیش ببرند. پیش از آن در انتخابات ۸۸ تقابل اصلاحات با بخشهای قدرتمندی از حاکمیت به اوج خود رسید و منجر به همراهی اغلب اصلاحطلبان شاخص با جنبش سبز شد. از سال ۸۹ و ۹۰ به بعد که تقریباً جنبش سبز هم بیتحرک شد، نوعی سکوت و قهر بین حاکمیت و اصلاحطلبان برقرار بود اما پس از تحریمها و کاهش مشارکت مردم که در انتخابات مجلس نهم در سال ۹۰ خود را نشان داد، برخی مسئولان هم کمی از مواضع خود در قبال اصلاحطلبان عقبنشینی کردند و اصلاحطلبان هم به این نتیجه رسیدند که صرفاً از درون جامعه نمیتوان تغییرات مدنظر را پیش برد و اساساً اصلاحطلبی بدون هیچگونه پایگاهی در قدرت، اگر نگوییم غیرممکن است، لااقل بسیار سخت است. نتیجه این اتفاقات، مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ و سپس مجلس دهم و شوراها در سال ۹۴ بود که در همه این انتخابات با فاصله فاحشی از رقیب پیروز شدند.
اما نکته قابل توجه این بود که توافق نانوشته اصلاحطلبان با نهادهای قدرت، حضور این جریان با کاندیداهای غیراصلی و در واقع اعمال نوعی سیاستورزی نیابتی بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: در ابتدای این سیاستورزی به دو دلیل بدنه اجتماعی اصلاحات از این کنشگری تازه اصلاحطلبان راضی بود. یکی اینکه دولت آقای روحانی در ۴ سال ابتدایی خود واقعا موفق بود. برجام، حمایت از فضای مجازی و کنترل تورم و یک رقمی شدن آن، اصلیترین این دستاوردها بودند.
وی ادامه داد: نکته دوم که موجب رضایت عمومی شد، کم بودن توقعات از دولت بود. در واقع آنچه انتظار میرفت، خروج از افراطیگری دوره احمدینژاد و به تعبیر آقای حجاریان، نوعی نرمالیزاسیون بود اما بعد از انتخابات ۹۶ هر دو این موارد تغییر کرد؛ هم آقای روحانی در انتخابات آن سال بر سطح توقعات به شدت افزود و هم عملکرد دولت دوم روحانی بسیار ضعیفتر و با فاصله زیاد از بدنه حامی خود بود.
اتفاقاتی چون اعتراضات ۹۶ و به خصوص آبان ۹۸ که مشخصاً وزارت کشور هم در آن مقصر بود، وضعیت اقتصادی بسیار سخت مردم، هیات دولتی بیپشتوانه حمایت مردمی و ضعف ارتباطگیری با مردم و ... نارضایتیها از دولت را با سرعت بسیار بالایی به اوج رساند.
نورانینژاد بیان کرد: از طرفی اصلاحطلبان هم که به نوعی میراثدار خواهی نخواهی عملکرد دولت و وابسته به میزان رضایت مردم از آن بودند، به دلیل اینکه با نیروهای درجه چندم خود که اغلب آنها تعهد کافی و ثابت قدمی لازم را در قبال آرمانهای اصلاحات نداشتند، وارد میدان شدند؛ بر خوشنامی اصلاحات در جامعه لطمه وارد کردند.
سخنگوی حزب اتحاد ملت اصافه کرد: در فضای عمومی آنچه مردم عادی از بسیاری از اصلاحطلبان میشنیدند، بگو مگوهای تند درباره نگرفتن پستهای مورد انتظار بود و آنهایی هم که پست میگرفتند یا باید به نوعی عمل میکردند که بتوانند در موقعیت خود بمانند یا اگر دنبال برآورده کردن توقعات بدنه حامی میرفتند، دچار مشکل میشدند. در این شرایط و در حالی که شکاف مردم با مسئولان روز به روز افزایش مییافت، جریانی که میخواست و باید پایی در حاکمیت و پایی در جامعه داشته باشد دچار مشکل شد؛ به خصوص که در پسا ۹۲، بیشترین اصلاحطلبان نیز از نیروهای نزدیکتر به جامعه و طیف پیش رو آن به طیف بروکرات یا نیروهای نیابتی تغییر یافته بود و آنها حتی زبان ارتباط با جامعه و طبقه حامی را نه بلد بودند و نه چندان دلشان با آن گفتمان بود.
وی اظهار کرد: از طرفی در ادامه این وضعیت بد اصلاحطلبان در جامعه و قدرت، موجب شد تا برخی نهادها از فرصت استفاده کنند و در دو انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰، به نحوی بیسابقه دست به حذف کاندیداهای این جریان بزنند و این اتفاق در شرایط ضعف اصلاحطلبان به عنوان اصلیترین نیروی سیاسی طرفدار انتخابات رقابتی، به سادگی رقم خورد.
خروج اصلاحطلبان از این شرایط مشروط به تقویت درونی آنهاست که وابسته به دو اقدام است؛ یکی نوسازی گفتمانی و دیگری نوسازی سازمانی
این فعال سیاسی اصلاحطلب تأکید کرد: خروج اصلاحطلبان از این شرایط مشروط به تقویت درونی آنهاست که وابسته به دو اقدام است؛ یکی نوسازی گفتمانی و دیگری نوسازی سازمانی؛ در نوسازی گفتمانی، اصلاحطلبان باید نشان دهند که ریشه مشکلات کشور را میشناسند و نسبت به رفع آن تعهد دارند. دیگر نمیتوان با حرفهای کلی و یا تغافل نسبت به ریشههای موانع پیشبرد خواستههای ملت، انتظار حمایت مردمی داشت.
وی ادامه داد: در بحث نوسازی گفتمانی، یکی دیگر از ضرورتها توجه بیشتر به مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم است. پیش از این عمده توجه اصلاحطلبان به حقوق سیاسی و مدنی بود که این دایره باید مطالبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز به نحو صریحتر و پررنگتری در بر گیرد. به زبان ساده، دوز چپ گفتمان اصلاحات کم بوده و باید افزایش یابد. باید به مواردی چون فقر، بیکاری، آزادیهای اجتماعی و از این قبیل موارد به نحو روشنتری ورود کرد و از حقوق شهروندان در این باره گفت. به بیان دیگر، باید از جامعه قدرتمند دفاع کرد تا سپس در کنار گزینه دولت توانمند، ترکیب مطلوبی برای پیشبرد اهداف اصلاحی و منافع ملی ساخت.
جامعه قدرتمند نیز با شهروند ضعیف محقق نمیشود، شهروند ضعیف و معترض، در اغلب اوقات اعتراضش ختم به شورش میشود و کمتر مطالبات مدنی و دموکراتیک را پی میگیرد اما شهروند قدرتمند و معترض، دموکراتیزاسیون را رقم میزند و البته هر دو این گروهها حق اعتراض دارند.
نورانی نژاد ضمن اشاره به نوسازی گفتمانی، گفت: در جامعه خشمگین و مطالبهگر، آیا اصلاحطلبان میتوانند با همان گفتمان و ادبیات پیشین، انتظار کسب نمایندگی سیاسی مردم را داشته باشند؟ یقیناً خیر. یکی از ضعفهای مهم در گفتمان اصلاحات، نداشتن پیشنهاد و ایده برای همراه کردن جامعه خشمگین و معترضی است که پیش از این اکثریت بدنه حامی اصلاحات را تشکیل میدادند.
شکلگیری جبههای متشکل از تشکلهای پروانهدار که بسیاری از اعضای آن احزاب بیاثر هستند، به درد ائتلاف وسیعپایهای که ما به ازای اجتماعی داشته باشد، نمیخورد
وی تصریح کرد: اصل دوم نوسازی سازمانی است. نوسازی سازمانی و تشکیلاتی اصلاحات در کنار نوسازی گفتمانی باید منتهی به ائتلافی وسیعپایه شود که این وسعت، حتماً باید ما به ازای اجتماعی داشته باشد. به زبان صریحتر این که شکلگیری جبههای صرفاً متشکل از تشکلهای پروانهدار که بسیاری از اعضای آن احزاب بیاثر و بیگفتمان و بیتمایز و بیبدنه اجتماعی و حتی بدون عضو فعال هستند و در تحولات سیاسی اجتماعی منشأ اثری نیستند و اصلاً کسی منتظر موضع آنها نیست، به درد ائتلاف وسیعپایهای که ما به ازای اجتماعی داشته باشد، نمیخورد. چون در این صورت جمعیت بزرگی از طرفداران اصلاح، بدون داشتن نمایندهای در این جبهه که نام آن را ائتلاف پروانهای میگذارم چون صرفاً توجه به تشکلهای پروانهدار دارد، خود را خارج از این جبهه رسمی مییابند.
سخنگوی حزب اتحاد ملت اضافه کرد: به نظرم چند کار در بهبود سازمانی اصلاحات ضروری است؛ یکی ادغام برخی احزاب و گروههای همفکر و همسو و خارج شدن از این وضعیت تعدد ناموجه احزاب که شکل بازار شام به تحزب در کشور داده چون در جریان اصولگرا و جریان موسوم به مستقلین هم همین وضعیت هست. دیگری، فعالیت حرفهای و جدی از سوی این تشکلها به نحوی که برنامه خود درباره اداره کشور و کسب نمایندگی سیاسی بخشی از مردم را دقیقا معلوم کنند، موضعگیری روشن و شفاف در قبال تحولات داشته باشند، کادرسازی کنند، برای نیروهای سیاسی نوعی مزیت جهت عضویت در تشکیلاتشان بسازند و از وضعیتی که بیرون بودن از احزاب و نزدیک بودن به افراد شاخص باعث رشد بیشتری میشود و باعث میشود تا افراد مختلف انگیز کار تشکیلاتی را از دست بدهند، خارج شوند.
متاسفانه این واقعیتی است که نیروهایی که کار تمیز و شفاف تشکیلاتی میکنند، نسبت به نیروهایی که منفردند و بدون نیاز به پاسخگویی و در منظر جامعه بودن، به افراد خاص نزدیک میشوند و از هر یک از آنها امتیازی میگیرند و به این ترتیب محوریت و قدرت مییابند، همواره عقب هستند.