ظریفیان با اشاره به اظهارات روحانی درباره اصل ۶۰ قانون اساسی:
مداخله قوا در کار یکدیگر ارزیابی کارآمدی را ناممکن میکند/ برخی مداخلهها با هدف قربةالیالله اما برای منافع جناحی انجام میشود/ مردم ناکارآمدی قوا را به پای نظام مینویسند نه یک جناح
تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب، گفت: حواسمان نیست که وقتی یک فرصت ملی را از رقیب میگیریم، معلوم نیست که الزاما آن کار با دست ما محقق شود، در نتیجه این کشور، ملت و جامعه است که آسیب میبیند.
غلامرضا ظریفیان تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با سخنان امروز رئیسجمهور در جلسه هیات دولت در تاکید بر اهمیت اجرا و رعایت اصل ۶۰ قانون که اشاره دارد: «اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رییس جمهور و وزراء است.»، گفت: این موضوع جدیدی نیست و از سالیان دراز است که بسیاری از صاحبنظران به طور جد به آن تاکید میکنند که ما با دو سطح از مدیریت رسمی و غیررسمی در کشور روبهرو هستیم. از یکسو تداخل قوا را علیرغم اینکه تفکیک قوا در قانون اساسی روشن و تبیین شده است، داریم که در دورههای مختلف گاهی دولت میخواسته در امر مجلس دخالت کند یا مجلس در آنجایی که وظایف قانونی دولت روشن است در کار دولت مداخله میکند و یا در سوی دیگر مداخله جریانات غیررسمی را داریم که در گذشته با کلیدواژه «دولت پنهان» از آن یاد شد که البته بعدها دیدیم چندان هم پنهان نبودند.
وی افزود: در مجموع بهطور معمول همواره دخالتهایی در کارها صورت میگیرد که در نتیجه آن اختلال جدی در امور پدید میآید که حاصل آن یک فاجعه بزرگ است؛ چراکه در این وضعیت دیگر نمیتوان به یک ارزیابی منطقی، واقعی و منصفانه در مورد قوا دست پیدا کرد و به دلیل این تداخلات، هرکدام از نهادها ممکن است هر ضعفی را ارجاع به این مداخلهها بدهد.
این تحلیلگر سیاسی در ادامه بیان کرد: در واقع نظام ارزیابی کشور با این تداخلها به شدت آسیب میبیند و نمیشود یک قضاوت دقیق و منصفانه داشت که مثلا یک دولت نوعی چقدر بر اساس وظایف خودش عمل کرده یا بر اساس ناکارآمدی در بعضی از زمینهها نتوانسته کارها را انجام دهد و در اینجا ارزیابی دچار یک خدشه میشود.
وی افزود: به دلیل همین مداخلات که بخشی باندی، بخشی غیرکارشناسی و برخی حتی دلسوزانه اما بدون توجه به عواقب کار انجام میشود، نتیجه اینطور شده است که قوای مختلف وقتی میخواهند خودشان را ارزیابی کنند، بخشی از ضعفهای خود را به این مداخلات ارجاع میدهند. بنابراین مهمترین فاجعه این است که نظام ارزیابی قوا در این تداخلات دچار خدشه میشود. مانند بحث برجام که نه تنها در این یکسال پایانی بلکه حتی در چهار سال اولیه دولت به گونهای رفتار کردند و اظهارنظرها و مداخالاتی در کار داشتند که در نهایت کار را به جایی رساندند که ترامپ به بهانه همان مباحث، مسیر برجام و توافق را تغییر داد.
ظریفیان در پاسخ به این سوال که «اینگونه رفتارها چه اندازه میتواند انگیزه حزبی و جناحی داشته باشد که مثلا اجازه ندهیم یک موفقیت در کارنامه عملکردی رقیب ثبت شود و این برای جناح خودمان باشد؟»، اظهار داشت: متاسفانه این امر یک واقعیت تلخ است. ببینید هر جامعهای احزاب خاص خودش را دارد، احزاب هم باید نظرات و برنامهها و منافع خود را دنبال کنند اما وقتی بین منافع باندی و جناحی خودمان و منافع ملی تداخلات عظیم ایجاد میشود که در نتیجه آن اگرچه این مساله عمومیت ندارد اما برخی حاضر هستند که منافع ملی را فدای این منافع جناحی و حزبی کنند که چون رقیب ما ممکن است در آن امر ملی به نتیجه برسد به کار او آسیب بزنیم تا آن موفقیت در کارنامه او ثبت نشود.
وی افزود: حاصل این رفتار این است که گاهی وقتها دچار توهم میشویم و حواسمان نیست که وقتی آن فرصت ملی را از رقیب میگیریم، معلوم نیست که الزاما آن کار با دست ما محقق شود، در نتیجه این کشور، ملت و جامعه است که آسیب میبیند. در حالی که در برخی موارد این روند آسیب زدن به منافع ملی برای منافع جناحی شکل تقدس هم پیدا میکند و قربه الی الله جریانات یا افراد دست به این کارها میزنند که باعث میشود نظام نتواند از فرصتهای خود استفاده کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان خاطرنشان کرد: در صورت تداوم و ادامه این رفتارها چنین موضوعاتی از دیدگاه جامعه به دلیل افزایش آگاهی که با وجود فضای مجازی در آن ایجاد شده، دور نمیماند و حاصل جمع این آسیبهای ملی را به حساب یک جریان سیاسی نمیگذارد؛ بلکه به حساب نظام مینویسد و این نظام است که آسیب میبیند و در نهایت دود آن به چشم مردم، نظام و کشور خواهد رفت.