استاد دانشگاه ولایت غزنی در گفتوگو با ایلنا:
صلح و جنگ افغانستان تنها منحصر به بعد داخلی نیست/ افغانها نمیتوانند نقش سازنده ایران را در آینده کشور خود نادیده بگیرند/ طالبان دارای تفکر تحجرآمیز نشات گرفته از عربستان است
یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: ایران نمیتواند نسبت به تداوم جنگ در افغانستان بیتفاوت باشد و افغانها هم نمیتوانند نسبت به آینده کشور خود نقش سازنده ایران را نادیده بگیرند. از منظر دیگر ایران به عنوان یک قدرت منطقهای هم مطرح است و چه مخالفین این کشور بپذیرند و چه نپذیرند، ایران یک قدرت مطرح در سطح منطقه است.
محمدجواد محدثی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به برگزاری گفتوگوهای بین الافغانی که هفته گذشته در تهران میان نمایندگان دولت کابل و طالبان برگزار شد، در تحلیل این ابتکار ایران گفت: بحث صلح و جنگ افغانستان به این علت که تنها منحصر به بعد داخلی نیست، بلکه عوامل عدیدهای در تداوم منازعه در افغانستان دخیل است، قابل بررسی است، از این منظر هرچه نشستهایی در راستای آوردن صلح و ثبات به افغانستان برگزار شود، میتواند تاثیرگذاری مفید خود را بر پروسه صلح داشته باشد؛ از این رو نشست تهران میان طالبان و دولت کابل هم میتواند خالی از تاثیرگذاری نباشد و میتواند در حد خودش نتیجهبخش باشد.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران از چند زاویه میتواند در مسائل افغانستان و تحولات افغانستان نقش آفرین باشد؛ نخست اینکه ایران دارای اشتراکات متعدد فرهنگی و دینی با مردم افغانستان است که هم طالبان شعار اسلامی دارند و طرف حکومت افغانستان مسلمان هستند و ایران هم به عنوان یک کشور مسلمان، طبیعی است که در روند پروسه صلح تاثیرگذار باشد. همچنین به این علت که جمهوری اسلامی ایران دارای مرز مشترک طولانی با افغانستان است و بسیاری از افغانستانیها سالها در ایران زندگی کردهاند و حتی با نوع نگرش ایرانیها نسبت به مسائل افغانستان آشنایی دارند، تهران از نقش مهمی در خصوص تحولات افغانستان برخوردار است.
وی ادامه داد: ایران نمیتواند نسبت به تداوم جنگ در افغانستان بیتفاوت باشد و افغانها هم نمیتوانند نسبت به آینده کشور خود نقش سازنده ایران را نادیده بگیرند. از منظر دیگر ایران به عنوان یک قدرت منطقهای هم مطرح است و چه مخالفین این کشور بپذیرند و چه نپذیرند، ایران یک قدرت مطرح در سطح منطقه است.
استاد دانشگاه غزنی گفت: بحث مهم دیگر این است که آیا ایران به عنوان کشور همسایه در این چند سال اخیر نسبت به تحولات افغانستان نقشی که باید داشته باشد را داشته است که بحثی که از دید من میتواند مطرح شود این است که ایران متاسفانه نقش فعالی در تحولات همسایه خود نداشته و این شاید برای مقامات ایران قابل توجیه باشد و تحلیل خودشان را داشته باشند. به دلیل اینکه ایرانیها در یک سری موضوعات با قاطبهای از مردمی که در افغانستان حضور دارند، ممکن است اندکی ملاحظاتی داشته باشند و برای اینکه متهم به مداخله در امور داخلی نشوند محتاطانه رفتار کرده باشند و بحث حضور غربیها خودش یکی از دلایل توجیهی مقامات ایران باشد که البته منطقی است چرا که ایالات متحده با حضور در افغانستان ایران را متهم به مداخله میکرد.
وی افزود: همچنین اینکه در افغانستان قاطبه مردم را یک قشری از مردم که پشتونها هستند، تشکیل میدهد که اهل سنت هستند و حکومت ایران شیعی است و از این رو ممکن است ملاحظات خودش را داشته و جانب احتیاط را رعایت کرده است.
محدثی گفت: در برهه کنونی اما با توجه به خروج تدریجی غربیها از افغانستان و همچنین بحث تسلط گروه طالبان که بر اکثر استانها صورت میگیرد، این موضوعات طبیعی است که همسایه ما را هم به تلاش وامیدارد تا دغدغه و نگرانیهای خود را مرتفع کند تا یک حکومت بنیادگرا در افغانستان مثل دولت امارت گذشته در کنار مرزهای ایران دردسر ساز نشود. دید گروه طالبان و برداشتهایی که از عملکرد آنها دیدهایم همان دیدی بنیادگرایانه و تحجرآمیز است و نوع حکومت اسلامی است که از حکومت ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و در کل عربستان سعودی نشات گرفته که میتواند تهدیدی برای ایران تلقی شود.
وی ادامه داد: این موضوع میتواند برای ایران هم خطرناک باشد چرا که گروه طالبان در گذشته هم نوع رفتار و عملکرد خود را ثابت کرده بودند که بحث همسایگی را رعایت نمیکنند. این بحثی است که ایرانیها قطعا باید نسبت به آینده افغانستان نگران باشند و مطابق برداشت من مقامات ایران و نخبگان ایران باید به این مساله توجه جدی داشته باشند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا تحولات فعلی افغانستان نشان میدهد که طالبان تغییر کرده است، گفت: براساس شاخصهایی که باید در تحلیل ما مورد بررسی قرار بگیرد برای اینکه ببینیم آیا در اندیشه طالبان تغییراتی صورت گرفته است، نشان میدهد که به این آسانیها تغییراتی در آنها به وجود نخواهد آمد چرا که شالوده فکر و اندیشه طالبان هنوز برگرفته از اندیشه سپاه صحابه و جنبش جنگوی است که در بستری به نام مدارس پاکستانی شکل گرفته و اصلا بحثی که وجود دارد این است که آنها شبانه روزهایی که در مناطق مختلف میجنگند براساس همان مفروضه جهاد علیه کفر است و آنها دولت افغانستان را علیرغم خروج نیروهای آمریکایی که دیگر منافعی در این کشور ندارند، همچنان دست نشانده واشنگتن میدانند.