طاهری در گفتوگو با ایلنا:
عدم حضور ما در صحنه تحولات افغانستان فضا را برای موساد باز میکند/ اگر فعال حرکت نکنیم، با توده انبوهی از مهاجران رو به رو خواهیم شد/ یکی از حوزههای مهم برای نقشآفرینی تهران ایجاد امنیت در مناطق تحت سیطره طالبان است
کاردار و اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان گفت: یکی از حوزهها با برای نقش آفرینی تهران میتواند ایجاد امنیت در مناطقی باشد که در حال حاضر مامن طالبان است و این میتواند بزرگترین ابتکار باشد و اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند پلنی را ارائه کند که جنوب و جنوب شرق افغانستان که از حاکمیت دولت مرکزی بیرون آمده امن شود میتوانیم در این حوزه پیروز خارج شویم و در نتیجه دولت مرکزی افغانستان هم بیشتر به سمت ما تمایل پیدا میکند.
عبدالمحمد طاهری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص تحولات اخیر در افغانستان در پاسخ به این سوال که سیاست جمهوری اسلامی ایران را نسبت به این موضوع چگونه ارزیابی میکنید و اساسا میزان حضور در تحولات همسایه شرقی به چه میزان باید باشد، گفت: افغانستان در یک جایگاه بسیار سوق الجیشی مهمی قرار گرفته که با توجه به تهدیداتی که ما داریم اهمیت افغانستان برای ما صد چندان شده است. ما هم از جهت زبانی، هم از جهت مذهبی و هم از جهت مرزهای مشترک با افغانستان تاریخ طولانی داریم که برخی از اینها را نمیشود از جمهوری اسلامی ایران جدا کرد به خاطر این که مرز، زبان و مذهب قابل جا به جا شدن نیست لذا بر اساس این سه متغیر ما باید مهمترین نقش را در این منطقه داشته باشیم یا به عبارت دیگر ما ذیحقترین کشور در این منطقه هستیم و اگر ما ذیحقترین کشور در این منطقه هستیم پالس ما برای موضوع افغانستان باید پالسی بسیار قوی باشد.
وی ادامه داد: حال پاسخ به این سوال که آیا پالس ما متناسب با تحولات جامعه افغانستان دنبال میشود، در چند دقیقه بررسی نمیشود ولی بسنده میکنم به موضوعی که خودم حضور داشتم و زمانی که حضور داشتم میز و دفتر افغانستان فعالیتهای خودش در جامعه افغانستان را بسیار منظم دنبال میکرد و محبوبیت ایران هم زمانی که من آنجا حضور داشتم، زائدالوصف بود، به این معنا که به ویژه جوانان افغانستان و کسانی که مدرسه میرفتند در دوره دبیرستان به بالا به تحولات ایران شدیدا علاقمند بودند و خود را مفتخر به این مولفه میدانستند که با ما همسایه هستند و از طریق ما مبادلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند.
وی افزود: جوانان افغانستانی همیشه از ما این انتظار را داشتند که مواد نوشتاری و خواندنی در اختیارشان قرار دهیم. من وقتی به مراکز آموزشی میرفتم، میدیدم بچههای بسیار باسواد، باهوش و عاشق به قدری تشنه دریافت مطالب خواندنی از جانب جمهوری اسلامی ایران بودند که اشک در چشمانم جمع میشد و تلاش میکردم نیازهای آنها را به عنوان یک مستشار فرهنگی پاسخ دهم و سفیری که در آن موقع در دولت کابل مقیم بود، یعنی آقای محمدرضا بهرامی هم به همین شکل در همراهی با میز افغانستان در وزارت خارجه ایران ایفای نقش میکرد، اما رفته رفته با توجه به تحولاتی که بعد از رفتن حامد کرزای در وزارت معارف اتفاق افتاد و یک نگرش پشتوئیسم افراطی در وزارت معارف بعد از رفتن آقای اتمر اتفاق افتاد، احساس کردم یک تکانش جدی بین ارتباط ما با افغانستان در حال رخ دادن است تا جایی که نسبت به کالاهای فرهنگی اهدایی ایران برخورد بدی صورت میگرفت.
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا گفت: در زمان دولت آقای کرزای، ما به درخواست ایشان در حال بازسازی و ساخت زیرساخت برای وزارت معارف افغانستان و سایر کارهای عمرانی و فرهنگی بودیم که منافع همه آنها مستقیما به مردم افغانستان برمیگشت که از جمله آنها ساختن مراکز تربیت معلم، ساختن جادهها و معابر و غیره بود و برای جمهوری اسلامی ایران فرقی نداشت که ساکنین آنجا سنی مذهب یا شیعه نشین بودند به این شکل که حتی در قندهار که کانون و مأمن افراطیون طالبان بود، کارهای فرهنگی را به منصه ظهور میرساندیم.
وی افزود: بنابراین با توجه به این تاریخ تحولاتی که نسبت به وضعیت افغانستان داشتیم و از همه مهمتر با توجه به این که الآن وضعیت افغانستان واقعا منحصر به فرد شده و تحولات سرعت بیشتری به خود گرفته، حتی کوچکترین تعللی در این راستا به ضرر ما خواهد بود. برای مثال طی دو، سه روز گذشته که آقای غنی از آمریکا برگشته مشخص نیست چه برداشتی داشته که بلافاصله مشاور خود را برای رایزنی به روسیه فرستاده است و این در حالی است که در مقایسه با ایران، مردم افغانستان هیچ دید خوبی نسبت به روس ها ندارند.
طاهری در تحلیل میزان نقشآفرینی تهران در تحولات همسایه شرقی کشورمان گفت: متاسفانه معتقدم که در سالهای اخیر، برجام بخش قابل توجهی از انرژی دولت را در بحث دیپلماسی خارجی ما گرفت که در نتیجه کمتر به جایی به نام افغانستان توجه کردیم که به نظر من از این فضای به وجود آمده موساد دارد نهایت سوءاستفاده را میکند و شک ندارم در این شرایطی که دولت افغانستان در حال گذار است؛ موساد هم برای رصد کردن تحولات جمهوری اسلامی ایران بیکار ننشسته است.
وی ادامه داد: نکته مهمتر این که اگر دولت افغانستان اقتدار جمهوری اسلامی ایران را به هر دلیل مثل اتصالش به آمریکاییها، روسها، چین و یا هر جای دیگر نادیده بگیرد، مطمئن باشید در تحولات آتی خودِ آنها بیشترین آسیب را خواهند دید چون بن مایه و زیرساخت مردم افغانستان چه در مناطق اهل سنت، چه مناطق شیعه و چه مناطق دیگر اعم از بیات، ترک، دری زبان و پشتویی نزدیکی به ایران وجود دارد لذا این یکنواختی، همراهی و هماهنگی با فرهنگ ما بزرگترین سرمایهای است که این دو کشور در اختیار دارند و چیزی که میتواند این را نگه دارد یک دیپلماسی فعال، پویا و یونیک خواهد بود و من بر این واقعیت مصر هستم که افغانستان برای ما به ویژه در این شرایط اگر اسمش را گذار بگذاریم مهمترین جایگاه خواهد بود.
تحلیلگر ویژه حوزه افغانستان در پاسخ به سوالی در خصوص مصداق اقدام عملی تهران برای در دست گرفتن ابتکار عمل و همچنین در ارزیابی پیشنهاد شکلگیری گفتوگوهای بینالافغانی گفت: پکیج مورد نظر من این است که میز افغانستان با یک پلن بسیار منظم و یک دیالوگ جدید خیلی فعال آماده کار شود. برخی از دیالوگها امروز چندان جایگاهی ندارد و لذا با توجه به این که روسها و چینیها در حال ایفای نقش هستند و همچنین با توجه به خروج آمریکا و همپیمانانش از مناطق بسیار پرتنش که خود این جای بحث دارد؛ یکی از حوزهها برای نقشآفرینی تهران است که میتواند موجب ایجاد امنیت در مناطقی باشد که در حال حاضر مامن طالبان است و این میتواند بزرگترین ابتکار باشد و اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند پلنی را ارائه کند که جنوب و جنوب شرق افغانستان که از حاکمیت دولت مرکزی بیرون آمده امن شود میتوانیم در این حوزه پیروز خارج شویم و در نتیجه دولت مرکزی افغانستان هم بیشتر به سمت ما تمایل پیدا میکند.
طاهری در پاسخ به این سوال که با توجه به فرضیهای که معتقد است هیچ کشوری به تنهایی قادر به نقشآفرینی و تاثیرگذاری در صحنه تحولات افغانستان نیست، آیا تهران میتواند با همراهی پاکستان، ترکیه یا روسیه ابتکار عملی را برای ایجاد صلح و ثبات پایدار در افغانستان پیش بگیرد، گفت: مشکل بزرگ ما این است همه قریب به اتفاق کشورهای مطرح در این حوزه مستقل نیستند، یعنی آمریکا باید به اینها اجازه دهد وگرنه بهترین راه حل برای مردم افغانستان همسایگان این کشور هستند. پاکستانیها باید اجازه آمریکاییها را داشته باشند که واقعیت میدانی این را میگوید و از طرف دیگر ترکها به دلیل این که در افغانستان پیشینه و مدرسه دارند و خدمات فرهنگی انجام میدهند، افغانستان را رها نخواهند کرد.
وی افزود: پس من معتقدم اتحاد بین ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه و اگر بتوانیم معضلات عربستان سعودی را هم حل کنیم که آن هم یک پای مساله و ناایمن بودن کشور است؛ اینها به همراهی قطر میتوانند در این سازوکار موفق شوند. بحث من این نیست که ایران به شکل مستقل معضل افغانستان را حل کند و قطعا نمیتواند اما اینکه ایران با توجه به انسجامی که در بحثهای فرهنگی، مرزی و زبانی وجود دارد میتواند قویترین پلن را ارائه دهد و مدل نظری خودم بود که مثلا ایران بتواند برای مناطقی که ناایمن است برنامهای را ارائه دهد که ظرف دو سه ماه امنیت را به آن منطقه برگرداند که ممکن است از طریق استقرار نیرو یا مذاکره بین الافغانی در خاک افغانستان باشد.
وی ادامه داد: آمریکاییها از روز اول این کار را به بدی دنبال کردند و بارها گفتم آمریکاییها در افغانستان هم بد شروع کردند و هم بد پایان دادند و سرانجامش هم معلوم نیست که به کجا ختم شود و این بدترین هدیهای بود که اینها به مردم مظلوم افغانستان دادند؛ بنابراین اتحاد بین کشورهای منطقه میتواند خیلی تاثیرگذار باشد اضافه بر این که ما برگ برنده بیشتری در اختیار داریم و آن هم باور مردم است که حتی دولتمردان پشتوئیسم هم اعتقاد دارند نمیتوانند اقتدار جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرند. ما اگر فعال حرکت نکنیم با توده انبوهی از مهاجرین رو به رو خواهیم بود و اگرچه همیشه این مهاجرین را داشتیم ولی الآن مردم بیپناه هستند و نمیشود اینها را در بیپناهی رها کرد و نمیتوانیم مرزها را ببندیم و هزاران مشکل برای آنها ایجاد میشود و من تجربه دارم همه خدماتی که ما کردیم به دلیل یک برخورد بد در مجامع عمومی زیر سوال میرود.