زمانی قمی در گفتوگو با ایلنا:
باید از مردم عذرخواهی کنیم/تنشزدایی داخلی میتواند ما را با دست برتر راهی مذاکرات جهانی کند/ هیچ کاندیدایی در انتخابات «ناجی» نیست
استاندار پیشین یزد و مرکزی در دولت تدبیر و امید در گفتوگو با ایلنا به تشریح مواضع و نظرات خود به عنوان یکی از داوطلبان انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری پرداخت.
محمود زمانیقمی سیاستمدار اصلاحطلب و استاندار دولتهای اصلاحات و تدبیر و امید است، وی از چهرههای نزدیک به سید محمد خاتمی محسوب میشود.
زمانی قمی در نخستین روز از روزهای ثبتنام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری با حضور در وزارت کشور برای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد.
به همین جهت گفتوگویی با او داشتیم که در ادامه از نظر میگذرانید:
از نظر شما اکنون با چه شرایطی در سپهر سیاسی کشور مواجه هستیم؟ با توجه به نارضایتی مردم از شرایط کشور جریانهای سیاسی چه وظایفی نسبت به این موضوع دارند؟
ما به عنوان اصلاحطلب و همه اصلاحطلبان و همه آنهایی که در سالهای گذشته در مصدر امری در هر قسمتی بودند باید به دلیل وضعیت جاری علیالخصوص در حوزه معیشت از مردم عذرخواهی کنیم و بگوییم که در شکل گیری وضعیت امروز ایران همه ما سهم داشتیم. باید تاکید کنم هرکسی که در نقطه بالاتری نشسته است باید بیشتر احساس سهم و در شکلگیری وضع موجود ایران داشته باشد؛ بنابراین اول لازم است که تکلیف این موضوع را با خود روشن کنیم.
همچنین شخصیتهایی که به عرصه انتخابات قدم گذاشتهاند نباید فکر کنند که ناجی شرایط کنونی هستند، هیچکدام ناجی نیستند. در بهترین شکل یک گفتمان و صاحب آن میتواند مربی باشد که به مردم و جامعه بگوید از منابع و استعدادهای خود چگونه بهره گیرند. اما متاسفانه من این فضا را در انتخابات نمیبینم.
انتخابات ۱۴۰۰ با همه ادوار ماقبل آن متفاوت است، یکی از تفاوتهای آن شرایط سیاست خارجی ما است در عرصه بین الملل که بر سر دو راهی احیای برجام یا از بین رفتن آن قرار گرفتیم. از نظر من برجام یکی از شاهکارهای تاریخ دیپلماسی ایران است و طبیعتاً احیای آن میتواند بسیاری از مشکلات ما را تحفیف دهد، من نمیخواهم بگویم همه مشکلات ایران را احیای برجام حل میکند اما حتما بخشی از مشکلات امروز را تخفیف خواهد داد و بالعکس از بین رفتن برجام بخشی از مصائب و گرفتاریهای امروز ایران را تشدید خواهد کرد، بنابراین عاقلانه و منطقی این است که ما به سمت احیای برجام و استقرار دولتی با این هدف و با این منطق برویم.
همچنین جریان اصلاح طلبیبه عنوان یک اندیشه تاریخی که در تاریخ ایران و فطرت انسانها ریشه دارد همیشه سربلندی و تعالی ایران را خواستار بودند و اکنون نیز همینطور است به همین جهت این جریان سیاسی علاقمند است که مشارکتی پرشور در انتخابات داشته باشند، البته با فراهم شدن اقتضائات و الزامات آن؛ من امیدوارم که ما شاهد یک انتخابات پرشور با حضور نمایندگان همه سلائق باشیم.
این روزها وقتی اخبار را دنبال میکردم تقریبا افراد صاحب نامی که ثبت نام کردند همه در قامت ناجی ورود پیدا کردند و اعلان کردند که ما میخواهیم مسائل را از بن بست خارج کنیم و آمده ایم که نجات بدهیم. اولا سوال من این است که دوستان عزیز مگر شما در این مملکت نبودید؟ مگر در مصدر امور بسیار مهم هم قرار نگرفتید؟ چرا فکر میکنید که فقط دیگران مقصر هستند و خودتان قصوری ندارید؟ من به این آقایان و مردم شریف عرض میکنم که ما به هر حال نمیتوانیم دوران عملکرد خودمان را نادیده بگیریم و اشکالات امروز را به گردن دیگران بیندازیم.
اگر امروز در زمان ثبتنام به یکدیگر حمله میکنیم ریشه در آن روز دارد که آقایی را آوردیم و در تلویزیون به ذخایر دانایی و ارزشمند ایران تا جایی که میتوانست حمله کرد و تا جایی که از دستش بر میآمد ناروا را روا داشت و امروز شما دارید آنچه را که چند سال قبل کشت کردهاید، درو میکنید.
آنچه که من می فهمم این است که آقایان باید بدانند اگر به عنوان ناجی آمدند منتظر باشند که قربانی خواهند شد این قاعده تاریخ و قاعده حکومت کردن و اداره کشور با این شیوه است؛ یعنی اگر به عنوان ناجی ظاهر شدی حتما به عنوان قربانی خارجی می شوی. شما باید نقش مربی داشته باشید و این اندازه احساس ناجی بودن نکنید بلکه مربی بودن اجازه دهید مردم خودشان کشور را بسازند. شما هیچکدام ناجی نیستید.
با این اوصاف بفرمایید که چرا ثبتنام کردید و انگیزه شما از این اقدام چه بوده؟ در صورتی که پیروز انتخابات باشید، مشی و روش شما با سایر کاندیداها چگونه خواهد بود؟
من معتقدم که وضع امروز ایران اگرچه ریشههای اقتصادی دارد به خصوص درحوزه معیشت اما حتما سبب و ریشههای مدیریتی هم دارد؛ برای اثبات این مدعا میگویم که ما بعد از پیروزی انقلاب هفت برنامه تصویب کردیم و چین هم پس از پیروزی انقلاب کمونیستی ۷ برنامه هفت ساله تدوین کرد، ببینیم در پایان این هفت برنامه چین کجاست و ما کجا هستیم.
به اعتراف بسیاری از کارشناسان مجرب، برنامههایی که در سازمان برنامه ایران و تحت عنوان برنامههای ۵ ساله و چشم انداز ۲۰ ساله و سند های بالادستی دیگری که در ایران داریم همگی علمی و از حیث منطق برنامهریزی تقریبا بسیار کماشکال هستند و با کشور های توسعه یافته هم میتوانند برابری کنند. اما چرا به اینجا رسیدیم؟ به این دلیل که ما اولا ما اقتصاد رانتی داریم، از ابتدای اکتشاف نفت در ایران تا پایان جنگ جهانی دوم، نفت در خدمت شکلگیری دولت مدرن بود اما بعد از آن آرام آرام اقتصاد نفتی به عنوان وزنهای سنگین به دولت چسبید و آن را از حرکت در مسیر منطق، توسعه و ترقی باز داشت. در ادامه با تاسف اشکالات دیگری هم به این وزنه اضافه شد که مهمترین آن اقتصاد رانتی است، در اقتصاد رانتی شما هر مدیری را با هر ویژگی که بگذارید باید منظر فساد برای خود او یا اطراف او باشید. بنابراین ما باید به لحاظ ساختاری دولت را از این وزنهای که جلوی توسعه اقتصاد ایران را گرفته و اقتصاد رانتی که یکی از ریشههای فساد است اصلاح کنیم.
ریشههای مدیریتی هم بسیار مهم هستند، اشکلات زیادی مانند باندسالاری، خویشاوندسالاری و فرزندسالاری به عنوان سه بیماری مزمن آن را تهدید میکند و طبیعتاً اگر دولت آینده مستقر شود باید این بیماریها را از خود دور کند و اگر خواست دور کند اول باید خودش به این بیماری ها مبتلا نباشد. نمی شود من یک جایی مدیریت کرده باشم، قوم و خویش خودم را به کار گرفته باشم و بعد بگویم میخواهم با این سه بیماری مبارزه کنم. جامعه این را از ما نمیپذیرد.
اگر ما به این بیماری توجه کنیم و ساختار اقتصاد رانتی را اصلاح کنیم جامعه در مقابل صداقت واکنش مثبت نشان میدهد. به عنوان مثال این حرفهایی که توسط برخی نامزدها گفته میشود مبنی بر اینکه من قصد نداشتم و منافع من نبود، اما آمدم شما را نجات بدهم در شأن مردم ایران نیست.
بنده که ثبت نام کردم این را میگویم که هم قصد داشتم، هم برنامه دارم، هم منافع ایران را دیدم و هم منافع خودم را دیدم که تجربهام را در اختیار مردم ایران بگذارم. چه منفعتی بالاتر ازاین که آدم احساس کند میتواند موثر واقع شود و دانش خود را اگرچه اندک است در اختیار دریایی از بزرگی مردم ایران قرار دهد.
به عنوان یک چهره سیاسی اصلاحطلب وارد انتخابات شدهاید یا مستقل؟ و در صورت پیروزی چه شیوهای را در پیش خواهید گرفت؟
من مستقل نیستم، سیاستمدار اصلاحطلبی هستم که انحصارطلب نیست و برنامه و استراتژی دارم و با همه گروه ها و سلایق تعامل دارم. میخواهم در ایران تنشزدایی کنم؛ ما نمیتوانیم در ایران این همه تنش داشته باشیم، صبح تا شب تریبونها این اندازه همدیگر را تخریب کنند و مرتب به شکاف مردم-حاکمیت و حاکمیت-حاکمیت اضافه کنیم و بعد بگوییم میخواهیم در دنیا الگو باشیم.
در نتیجه من با حفظ تمام مواضع اندیشه اصلاحطلبی که به آن افتخار میکنم وارد شدم و به اقتضائات و التزامات این جریان هم احترام قائل هستم اما با همه سلایق و با همه نهادها کار میکنم و تنش را تا آنجایی که میتوانم کاهش میدهم.
نسبت جریان اصلاحطلبی را با مساله انتخابات چگونه میبینید؟ زمزمههایی در رابطه مساله شرکت نکردن در انتخابات از سوی گروهی در این جریان شنیده میشود.
اصلاحطلبان بههیچوجه وارد فاز تحریم انتخابات نخواهند شد، این کار را نمیکنند و معتقدند که تحقق آرمانهای کشور از مسیر دموکراتیک و رجوع به آراء مردم و صندوقها میگذرد.
با این حال اکنون در میان مردم فضای سردی را میبینیم و فضای یأس حاکم است و رقبت ندارند؛ در اینجا ما حق نداریم مردم را متهم کنیم، این کنش سیاسی است که مردم در حال نشان دادن آن هستند. اگر از عمل من خوششان نیامده و امروز میگویند که نمیشود به حرف و کارآمدی شما اعتماد کرد چرا من باید برافروخته شوم و اشکال را متوجه مردم کنم.
من باید اشکال را متوجه خودم کنم، مردم هر تصمیمی بگیرند یک کنش است و تصمیمشان درست است چه بیایند و انشاءالله مشارکت کنند و چه بسا همین فضا کنونی باقی بماند در هر صورت ما حق نداریم مردم را متهم کنیم، باید برویم خودمان را اصلاح کنیم در روشهایمان تجدیدنظر کنیم. همچنین در حوزه اجتماعی در کنار مردم قرار بگیریم در غمها و شادیهایشان مشارکت کنیم آن وقت در چند سال آینده هم سرمایه اجتماعی ما ترمیم میشود و هم بتوانیم مشارکت آن ها را جلب کنیم.
چند ماه از رویکار آمدن دولت بایدن به عنوان یک دولت طرفدار احیای برجام در ایالات متحده میگذرد، برخی معتقدند در چنین شرایطی حضور یک دولت حامی برجام میتواند یک فرصت باشد. شما دراین رابطه چه نظری دارید؟
اگر این خفته زیبا یعنی بخش خاموش جامعه به حرکت دربیاید تقریبا میشود گفت که حتما یک عنصر اصلاحطلب دولت تشکیل خواهد داد و اگر این اتفاق بیفتد علیالقاعده اثبات کردهاند که زبان گفتوگو و زبان مذاکره را بیشتر و منطقیتر و بهتر پیش میبرند. من از اراده طرفهای مقابل اطلاع ندارم و تخصص من هم امر دیپلماسی و امور خارجی نیست اما خیلی روشن است، به هراندازه که ما در داخل تنشزدایی کنیم و قوت بگیریم میتوانیم بهتر کار کنیم در عرصه بینالملل اما باید بدانیم که این با کلمات و شعار و گفتوگوی در رادیو و تلویزیون محقق نمیشود.
باید یک گفتمانی بیاید که بتواند با همه کار کند، به همه سلایق توجه کند به همه اقوام بیندیشد و حتی صدمات و شکاف هایی که در مساله ملی و اتحاد ملی وجود را ترمیم کنیم که به نظرم با حضور و مشارکت بالای مردم محقق خواهد شد و اگر این امر محقق شود زمینه گفتوگو با دنیا فراهم میشود. ما نمیتوانیم یک مشارکت پایین داشته باشیم و سلایق را نبینیم و بعد هم بگوییم در دنیا دست بالا را داریم؛ طبیعی است که کسی از ما نمیپذیرد و ما با دست بالا نمیرویم به مذاکره و آنها هم این را میفهمند مطابق با اتفاقات و رخدادهای ایران به خصوص در انتخابات با ما رفتار خودشان را تنظیم میکنند. اصولا مشارکت بالا و یک جریان تعاملگر در داخل و حوزه بین الملل نیاز امروز ایران است که من امیدوارم در انتخابات پیش رو شاهد تحقق آن باشیم.