نوذر شفیعی در گفتوگو با ایلنا:
روابط گرم تهران-اسلام آباد موجب نگرانی کشورهای جنوب خلیج فارس شده است/ رابطه ایران و پاکستان بر اساس پیوند ملی است
تحلیلگر ارشد مسائل پاکستان به روند تاریخی، سیاسی و امنتی روابط ایران و پاکستان پرداخت و به تحلیل پیرامون فرصتها و تهدیدهای موجود دو کشور پرداخت.
"نوذر شفیعی" تحلیلگر ارشد مسائل شبه قاره در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره روابط ایران و پاکستان، افتتاح گذرگاه اخیر بین دو کشور و دلیل پایین بودن روابط تهران_اسلامآباد اظهار داشت: اینکه چرا تا کنون حجم روابط دو کشور تا این میزان پایین بوده است، مربوط به سه نوع رابطهای است که ایران با پاکستان دارد. نخستین رابطه، رابطه «ژئوکالچر» است؛ در این حوزه هم فرصت و هم تهدیداتی داریم. در واقع عامل زبان، تاریخ و دین فرصت هایی را در روابط میان ایران و پاکستان به وجود میآورد، اما عامل مذهب یک مقداری روابط دو کشور را دچار چالش کرده است.
وی با بیان اینکه دومین رابطه درحوزه «ژئوکونیک» است که در این مورد نیز در ارتباط با پاکستان با چالش مواجه هستیم، اضافه کرد: اساساً اجازده داده نمیشود ظرفیتهای دو کشور بیش از آنچه که هست بروز پیدا کند. با اینکه دو کشور میتوانند در بعضی از حوزهها به صورت مکمل عمل کنند اما ترجیح میدهند با بازیگران خارجی و کشورهای دیگر این مبادلات را پیش ببرند؛ به عنوان مثال در حوزه کشاورزی پاکستان بسیار میتواند نیازهای ایران را برآورده کند، اما ایران دوست دارد با استرالیا، برزیل یا دیگر کشورها وارد تعاملات شود.در این زمینه هم ظرفیتها کم است، هم اینکه خیلی از ظرفیتها شناخته شده نیست و همچنین گروههای ذینفوذ در هر دو حکومت مانع پیوند خوردن ظرفیتهایی شناخته شده دو کشور میشوند.
این تحلیلگر ارشد مسائل پاکستان تاکید کرد: حوزه سوم حوزه ژئوپلیتیک است که پاکستان و ایران در این حوزه به معنای واقعی کلمه دچار سوءتفاهم هستند. به این صورت که پاکستان مسائل خاص خودش را با افغانستان دارد و ایران فکر میکند که پاکستان در پی نفوذ در افغانستان است. حال اینکه پاکستان واقعاً مسائل و مشکلات خودش را با افغانستان دارد که بعضاً مربوط به منافع حیاتی پاکستان و افغانستان است.
وی با بیان اینکه مورد بعد مباحث ارضی و مرزی است، گفت: پاکستان نیز گامهای مثبت ایران در افغانستان را نشانه تلاش برای نفوذ در افغانستان قلمداد میکند، حال اینکه افغانستان بخشی از پیکر ایران است و ایران به جبر تاریخ، فرهنگ و جغرافیا با افغانستان رابطه نزدیکی دارد. اکنون اما، بعضی از این چالشها به تدریج رنگ میبازد. این ابتکار عملهایی که در شکل گسترش همکاریهای تجاری، شبکههای حمل و نقل بین کشورها اتفاق میافتد در نتیجه این تحول و دگرگونی است. به ویژه اینکه روابط دو کشور آنقدر به سمت گرمی پیش میرود که باعث نگرانی بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس شده است.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی درباره حضور آمریکا در برابر در پاکستان برای داشتن روابط امنیتی با ایران، تصریح کرد: بعید میدانم خیلی ملاحظه آمریکا در این زمینه نقش داشته باشد. علاوه بر آمریکا ملاحظات دیگری نیز هم از جانب ایران و هم از جانب پاکستان وجود دارد که باعث میشود دو کشور راه را برای ورود به یک شراکت استراتژیک مهم مناسب نبینند و زمینه را مساعد ندانند.
وی درباره چالش مسائل امنیتی بین دو کشور خاطر نشان کرد: دو عامل در این زمینه موثر است نخست عامل ایدئولوژیک است که بین ایران و پاکستان فاصله میاندازد و در عین حال همان عامل ایدئولوژیک در سطح خرد در دو سوی خط مرزی ایران و پاکستان باعث به وجود آمدن چالشهایی برای ایران میشود.
به گفته شفیعی نکته دوم که جنبه ژئوپلیتیکی دارد این است که مرزها به دلیل شرایط اقلیمی در حال خالی شدن از سکنه هستند. ایران در مرزها کنترل موثر دارد اما پاکستان مرزهایی که به او مربوط میشود را رها کرده است و دغدغه اصلی آنها مسئله هندوستان است، لذا بیشترین تمرکزهای امنیتی خود را در منطقه شرق و شمال شرق کشور مستقر کرده است. بنابراین به این دلایل عامل ایدئولوژیک باعث ایجاد پیوند در دو سوی مرز ایران و پاکستان میشود که این عامل بیشتر از ناحیه مناطق جنوبی خلیج فارس تاثیر میپذیرد. عامل ژئوپلیتیک نیز عرصه را بر خودنمایی گروههای تروریستی فراهم میکند. یعنی وقتی کنترلی بر مرزها نیست آزادی عمل برای گروههای تروریستی زیاد میشود.
وی درباره امکان عادی سازی روابط میان اسرائیل و پاکستان از طریق روابط خوب با ترکیه و آذربایجان، بیان داشت: پاکستان با ترکیه خیلی فاصله دارد، در زمانی که نظامیان در پاکستان در قدرت بودند شاید این تصور وجود داشت، اما اکنون پاکستان در معمای رابطه ایران و عربستان گیر کرده است، چه برسد به اینکه بخواهد یک معمای دیگر به این معما اضافه شود.
این کارشناس مسائل منطقهای یادآور شد: نیروهایی که در پاکستان وجود دارند بیشتر گرایش به کشورهای جنوبی خلیج فارس دارند تا اینکه گرایشهای اخوانی داشته و به سمت ترکیه تمایل پیدا کنند. از سوی دیگر عامل وصل ایران به پاکستان عامل زبان و فرهنگ است.
شفیعی با بیان اینکه دین موثر است اما در عین حال جنبه واگرایانهای نیز پیدا میکند،گفت: آنچه که ایران و پاکستان را بیشتر به یکدیگر وصل میکند هویتهای ملی و نه هویتهای دینی است. علایق سیاسی میتواند پاکستان را به ترکیه وصل کند اما علاقه مذهبی پاکستان را به جنوب خلیج فارس وصل میکند اما واقعیت این است که هویت ملی و فرهنگی قویتر از عناصر دیگر است.