آصفی در برنامه «دیروز، امروز، فردا»:
مسئلهای که غرب را ناراحت کرده٬ پیام فرهنگی انقلاب ماست

انقلابهایی که پیام ندارد و فقط تغییر و جابهجایی قدرت در کشور است برای مثال کشورهایی که اطراف خودمان میبینیم خیلی سخت از مرزها بیرون میرود.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه گفت: به نظرم آن چیزی که آمریکا را نگران کرده است نه سلاح هستهای است، نه فعالیتهای هستهای، نه حقوق بشر و نه تروریسم. چیزی که آنها را ناراحت کرده است، پیام فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
به گزارش ایلنا؛ حمیدرضا آصفی در برنامه «دیروز، امروز، فردا» با موضوع تاثیرات فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی در خارج از مرزها و نفوذ معنوی جمهوری اسلامی، در پاسخ به این سوال که چه سالی دیپلمات شدید و آیا فکر میکردید نفوذ معنوی و نفوذ سیاسی و فرهنگی که در کشورهای دیگر خارج از مرزها دارد، به این مقدار برسد؟ گفت: من سال ۶۳ دیپلمات شدم. نه تنها من بلکه فکر نکنم هیچ کس دیگری بتواند ادعا کند که میدانست دنیا این شکلی که اکنون ما میبینیم میشود.
وی افزود: باید به ۳۰ سال قبل بازگشت و آن موقع ارزیابی کرد. البته بله چرا که مجله تایمز در سال ۱۹۷۹ عکس امام را روی جلد زد. آن مجله هر سال یک نفر را به عنوان مرد سال انتخاب میکرد. آنها عکس امام را روی جلد به عنوان مرد سال انتخاب کرده بود. کره زمین در دست ایشان بود و زیر این عکس نوشته شده بود که دستهایی که دنیا را تکان داد. بله امام دنیا را تکان داد اما ما آن موقع تصور نمیکردیم که این انقلاب این گونه ریشه میدواند و جلو میرود و ۳۰ سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۳ در جایگاهی همانند اکنون است. کسی این موضوع را باور نمیکرد.
دکتر فواد ایزدی، کارشناس مسائل بینالملل نیز در پاسخ به این سوال که شما چگونه شرایط را ارزیابی میکنید؟ آیا این گسترش مربوط به خود انقلاب اسلامی است یا مربوط به دیپلماسی رسمی میشود و کارهایی که در عرصه دیپلماسی عمومی شده است؟ گفت: فکر میکنم مجموعه همه این مواردی است که اشاره فرمودید. قطعا کشور بدون یک دیپلماسی قوی نمیتوانست به این جایگاهی که اکنون دارد برسد. کسانی که در وزارت خارجه هستند در حق کشور بسیار زحمت کشیدند. در کنار آن بحثدیپلماسی عمومی هم اهمیت دارد به ویژه اکنون که دنیا به سمت دموکراتتر شدن میرود. کشورهایی را میبینید که یک زمان دیکتاتوری بودند. مثلا حالت کمونیستی فرو پاشیده است و دنیا نسبت به دهه ۷۰ و ۸۰ و قبل از آن دموکراتتر شده است.
او ادامه داد: چون دنیا به سمت دموکراسی حرکت میکند، در نهایت افکار عمومی اهمیت دارد و چون افکار عمومی اهمیت دارد، دیپلماسی عموم نیز مهم است. دیپلماسی عمومی کارهایی است که یک کشوری برای تاثیرگذاری روی مردم کشور دیگر انجام میدهد. از این جهت فعالیتهایی که وزارت خارجه در این حوزه انجام میدهد، جزء آن حساب میشود. فعالیتهایی که صدا و سیما در حوزه برون مرزی انجام میدهد در این حوزه تعریف میشود و یا نامه اخیر حضرت آقا به جوانان اروپا و آمریکا در این حوزه تعریف میشود. در حقیقت هر دوی این موارد مهم است. در نهایت ما در حوزه دیپلماسی عمومی یک مزیت نسبی نسبت به دیپلماسی سنتیمان داریم چون اصالتا انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی فرهنگی با یک پیام جهانی بود و تاثیرگذاری آن روی افکار عمومی جهان زیاد بود.
ایزدی در ادامه سخنانش به بینالمللی بودن انقلاب ایران و شخصیت امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: برای مثال آلور نورد که درگیر مباحثایران کانترا شد، زمانی که به آمریکا بازگشت و خبر فاش شد، سنای آمریکا جلسه استماع گذاشت و از اینها خواست تا شهادت بدهند که چه اتفاقی افتاد. در آن جا یکی از سناتورها از آلور نورد میپرسد که شما برای چه به ایران رفتید؟ او افسر ارشد آمریکا بود و برای کارش به خیلی از کشورها سفر کرده بود. او این جواب را به آن سناتور میدهد که من در دورترین روستاها در فیلیپین و در دورترین روستاها در نیجریه نیز عکس آیت الله خمینی را میدیدم و در کشورهای دیگر نیز این عکس را میدیدم. از این جهت پیام انقلاب اسلامی اهمیت داشت و نکاتی که حضرت آقا در سخنان امروزشان فرمودند، واقعا این اتفاق افتاد. افرادی از پیامی که انقلاب اسلامی داشت تاثیر گرفتند. خیلی از افراد در داخل کشور شاید متوجه نشدند که در ایران چه کردند اما تاثیرات بینالمللی انقلاب برای کسانی که در خارج از کشور بودند بسیار ملموستر بود.
سوال بعدی مجری این بود که اگر نگاهی به صاحب نظران مقامات خارجی در اوایل انقلاب داشته باشیم، موشه دایان را میبینم به عنوان یکی از سران اسراییل که میگوید میترسم زلزله انقلاب اسلامی به پشت سرزمینهای ما برسد. آیا دشمنان ما از همان اول چنین نگرانی داشتند یا رژیم صهیونیستی برای جوسازیهایی که شاید به نفع خودشان باشد چنین رویکری داشتند؟ که آصفی در پاسخ به این سوال گفت: سوال این است که چرا این انقلاب این گونه شد؟ هم ریشه دواند و هم دنیا را تحت تاثیر قرار داد. من صحبتم را مستند به معاون وقت رییسجمهور آمریکا، جان کلی میکنم.
ایشان در دهه ۶۰ ما و ۸۰ میلادی یک سخنرانی کرده بود و گفته بود که انقلاب ایران را نمیشود از پای درآورد چون آیت الله خمینی به تعبیر او اسلام را در این کشور نهادینه کرده است و اگر یک ایدئولوژی و فرهنگ در یک جایی نهادینه شود، نمیشود آن را از پای درآورد. او مثال میزند و میگوید امام خمینی با هوشیاری نهاد نماز جمعه را به وجود آورد، با هوشیاری در جاهای مختلف نماینده از خود منصوب کرد، با هوشیاری شورای نگهبان، قوه قضاییه، بسیج و نیروهای مردمی را به وجود آورد. و در جایجای این کشور، امام نمایش از اسلام را به وجود آورد.
او ادامه داد: من آن موقع در آلمان شرقی سفیر بودم و این سخنان برای من جالب بود که آنها چقدر دقیق دیده بودند. بعد نتیجهگیری کرده بود که با این انقلاب و این مشخصات نمیتوان در افتاد. بهتر است با آن بسازیم و با آن کنار بیاییم. البته این صحبتها مربوط به ۳۰ سال قبل است. سردمداران رژیم صهیونیستی یک جور دیگر مساله را میفهمند و متاسفانه مسوولان آمریکایی نتوانستند این موضوع را بفهمند و از در تقابل و دشمنی به سمت ایران آمدند.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه اضافه کرد: نکتهای ایزدی اشاره کردند که درست است. این که انقلاب ما هم ماند و هم گسترش پیدا کرد ناشی از دو چیز بود. اولی نهادینه شدن اسلام در این کشور و دومی این بود که این انقلاب پیام داشت. اگر انقلاب شما پیام داشته باشد، طبیعی است که از مرزها رد میشود.
انقلابهایی که پیام ندارد و فقط تغییر و جابهجایی قدرت در کشور است برای مثال کشورهایی که اطراف خودمان میبینیم خیلی سخت از مرزها بیرون میرود. اگر خیلی هنر کنند میتوانند خودشان را حفظ کنند. اما انقلاب ما چون پیام داشت و چون پیام فرهنگی بود و اقتصادی، سیاسی یا کودتا نبود و مردمی بود و خونریزی کم در آن اتفاق افتاد توانست پیام خود را صادر کند.
برای مثال انقلاب فرانسه میلیونها کشته شدند یا در شوروی کشتهها خیلی زیاد بود اما در ایران این گونه نبود. انقلاب ما ایدئولوژیک بود پس طبیعی است که مرزها را با پیام خود در مینوردد. به ویژه این که دنیای کنونی، دنیای مجازی شده است. یعنی این که بازیگران مجازی خیلی بیشتر از بازیگران حقیقی شدهاند.
او به مثالی در این حوزه اشاره کرد و گفت: امروز فضای مجازی را بررسی میکردم دیدم که چیزی نزدیک به ۷۰۰ میلیون سایت در دنیا داریم که رقم زیادی است همچنین دیدم که اکنون یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر آنلاین شدهاند. یعنی یک ششم دنیا آنلاین شدهاند و با همدیگر صحبت میکنند.
در این جهان دیگر پیامها نمیماند. موضوعی بود که غربیها استفاده کردند و امتیاز خودشان میدانستند، شبکههای گسترده رادیویی و تلویزیونی بود. این به عنوان یک قیچی دولبه عمل کرد و همین موضوع بلای جان آنها شد چرا که جمهوری اسلامی از آن مسیر استفاده کرد و فضا به گونهای دیگر بیان شد.
مجری برنامه دربارهی سندی که ایزدی آورده بود توضیح داد و از ایزدی خواست آن را توضیح بدهد که وی گفت: این متنی است که اخیرا فاش شده است. آمریکاییها سیستمی دارند که بخشهایی از اسنادشان را که احساس میکنند دیگر تاریخ گذشته است منتشر میکنند و همین را هم یک یا دو صفحه حذف کردند و برخی از جملات را نیز حذف کردند.
این گونه نیست که کامل متن منتشر بشود. این برای ۱۵ فوریه ۱۹۸۳ است یعنی ۳۲ سال پیش. در بالای نامه مهر سازمان سیا خورده است و برای معاونت اطلاعات است. عنوان متن که ۱۰ صفحه است، صدور انقلاب توسط ایران است و گزارش وضعیت است. در صفحه دوم این متن، جملهای دارد که به نظرم مفید است.
زمانی که ما دربارهی بحثتاثیرگذاری فرهنگی انقلاب اسلامی در خارج از کشور صحبت میکنیم، گاهی اوقات مباحثگسترش اسلام در دنیا مطرح میشود. در حقیقت مباحثآرمانی مطرح میشود. فکر می نم متن از این جهت جالب است که ببینیم دغدغههای طرف مقابل منعطف به بحثصدور انقلاب چه بوده است؟ و چه خطراتی را احساس میکرده است؟
ایزدی به قرائت متن پرداخت و گفت: اولا این فعالیتهای بینالمللی این نتیجه را خواهد داشت که جمهوری اسلامی در داخل کشور مستقرتر خواهد شد. یک نگاه بینالمللی و یک شبکه بینالمللی نهایتا کمک خواهد کرد به این موضوع که جمهوری اسلامی ادامه پیدا کند. چرا این قدرت این حالت خواهد بود؟ برای این که این حکومت یک شبکه حمایتی جهانی پیدا خواهد کرد. یعنی افرادی در سرتاسر دنیا به جمهوری اسلامی علاقهمند شده و اینها شبکهای را در دنیا در حمایت از جمهوری اسلامی گسترده خواهند کرد. باید دقت کرد که این متن برای ۳۲ سال پیش است و این که وضعیت تاثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه مانند حالت فعلی بوده باشد. همچنین ما در حالت جنگ بودیم.
او اضافه کرد: صحبتی که یکی از سناتورهای آمریکایی در جلسه استماع کنگره انجام داده بود جالب بود. تام کاتن که جمهوری خواه نیز هست گفته بود که ۵ پایتخت در منطقه خاورمیانه یا دست ایران است و یا تحت نفوذ ایران است. تهران، بغداد، دمشق، بیروت و صنعا را نام برد. باید دقت کرد که نگاه آنها این گونه است.
افرادی که در جاهای مختلف دنیا علاقهمند شدند و یا به قول این متن ۳۲ سال پیش، شبکه حامیان جمهوری اسلامی در نهایت دغدغه برای طرف مقابل ایجاد کرده بودند. همچنین در این متن فاش شده، آمده بود که این کشورها علاقه و اشتراکات ایدئولوژیک با ایران دارند. از این جهت بحثایدئولوژیک بودن انقلاب اسلامی نه تنها برای ما ضرری ندارد بلکه نفع هم دارد و طرف مقابل نیز به آن اذعان میکند. شاید شنیده باشید که در سالهای اخیر ادبیاتی در کشور تولید شده که چقدر شما از ایدئولوژی صحبت میکنید و منافع ملی را توجه نمیکنید.
این متن نشان میدهد که داشتن ایدئولوژی که اتفاقا جمهوری اسلامی نیز آن را دارد، در راستای منافع ملی کشور است. اگر قرار است که یک حکومت مستقل در ایران وجود داشته باشد و پیام این استقلال برای مردم دنیا جذابیت دارد، وجود همین ایدئولوژی است. در حقیقت داشتن آن ایدئولوژی، داشتن آن شبکه بینالمللی میشود و نداشتن ایدئولوژی ضیف شدن حکومت مستقل و شکست آن را به همراه دارد. برای مثال در مصر مرسی را دیدیم که این تفکر انقلابی را نداشت و نتیجه آن این بود که هرهفته با سفیر آمریکا چای میخورد و آخر هم در اولین فرصتی که آمریکاییها پیدا کردند او را سرنگون کردند.
همچنین تفکری که قذافی در این سالهای اخیر داشت و نگاهش به نگاه غربی نزدیک شده بود با وزیران خارجه یا رییسجمهورهای کشورهای دیگر قدم میزد، روبوسی میکرد. اما آخر چه شد؟ به محض این که فرصتی پیدا کردند او را سرنگون کردند. بعد از آن چه اتفاقی در مصر افتاد. آیا خوب است که ایران شبیه مصر یا لیبی فعلی باشد؟ یا وضعیتی که آقای عرفات داشت. چرا که او نیز چنین تفکری داشت خوب است؟ در حقیقت منافع ملی کشور هم حکم میکند که اتفاقا کشور حرفی برای گفتن داشته باشد که این حرف جذابیت داشته باشد. یعنی در کنار مباحثدینی که کار علمای دین است، در حوزه سیاسی و در حوزه منافع ملی نیز ایدئولوژی داشته باشد.
آصفی در پاسخ به این سوال که با توجه به قرائن طرف مقابل نیز در حال رصد ما و برنامهریزی ما بوده است. دستگاه دیپلماسی ما در این ۳۶ سال چگونه حرکت کرده است و چقدر ما در این مسیر برنامهریزی کردهایم؟ گفت: نکتهای را در ابتدا بگویم که همه حکومتهای بزرگ ایدئولوژی دارند؛ یکی لیبرال دموکراسی است.
به تعبیر قرآن هر کسی الهی دارد اما یک نفر هوای نفسش را اله خود قرار داده است. در این دنیا نیز هر کسی ایدئولوژی خاص خود را دارد. مثلا آمریکا میگوید لیبرال دموکراسی یا فرانسه میگوید لایسیته که البته بسیار نیز سر سخت بر این موضوع هستند. خاطرم هست که من فرانسه رفته بودم که سندی فرهنگی را امضا کنم.
ما طبق عرف بسم االه الرحمن الرحیم نوشته بودیم اما آن ها قبول نمیکردند که ما این را بنویسیم. از صبح تا عصر صحبت کردیم تا بالاخره قرار شد که بالای اسناد ما بسم الله الرحمن الرحیم آمد اما آن ها چیزی ننوشتند. این موضوع را از این جهت گفتم که بقیه کشورها نیز ایدئولوژی دارند و بر آن پافشاری میکنند.
اگر اسم این موضوع ایدئولوژی نباشد پس چیست؟ مگر آقای بوش کار خودش را با انجیل شروع نمیکرد. او میگفت که من رسالت دارم. وقتی بوش پسر این را میخواند و می گوید ما رسالت داریم و آمدهایم که دنیا را اصلاح کنیم قطعا ایدئولوژی دارد.
وی تصریح کرد: در نتیجه آنها نیز این چنین ایدئولوژی دارند. اما چون دستگاه تبلیغاتی گسترده دارند آن را میپوشانند. اگر شما اخبار و گزارشهایشان را ببینی همواره میبینید که میگویند آمریکا بهتر است برای مثال من در تحقیقی میخواستم بدانم کدام لغتهاست که مردم دنیا بیشتر با آن آشنا هستند؟ یکی از آن دو لغت اوکی بود و دیگری کوکاکولا.
این موضوع در پرتوی همین تبلیغات و در پرتوی همین فرهنگزدایی به دست آمده است به نظرم ایدئولوژی آنها این است که فرهنگزدایی بکنند و این گونه جلو بروند. به نظرم آن چیزی که آمریکا را نگران کرده است نه سلاح هستهای است، نه فعالیتهای هستهای، نه حقوق بشر و نه تروریسم. چیزی که آنها را ناراحت کرده است، پیام فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه به بیان اهمیت دستگاه دیپلماسی از دیدگاه مقام معظم رهبری پرداخت و گفت: اگر این را از ایران بگیرید خیلی راحت و همانند کشورهای دیگر با ما کنار میآیند.
دستگاه دیپلماسی همراه با انقلاب و همراه با نیروهای انقلابی حرکت کرده است. تعبیری مقام معظم رهبری آن زمان که رییسجمهور بودند داشتند که میفرمودند وزارت خارجه معادل نصف دستگاههای ایران است. ایشان هر سال با سفیران جلسه داشتند و بحثهای جدی میکردند و واقعا وقت میگذاشتند. ایشان به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی اهتمام داشتند و در آن صحبتها میگفتند که چون سیاست خارجی خط مقدم جبهه است برابر با مجموع دستگاههای داخلی است. دستگاه دیپلماسی پروندههای سختی را از سر گذرانده است و تلاشهای زیادی داشته است.
یکی از پروندهها که امروز نیز در صحبتهای آقا اشاره شد این بود که پرونده قطعنامه جنگ بود که بالاخره متجاوز رژیم بعثی شناخته شد و اگر چه ایران به حق و حقوق خود نرسید اما در روی کاغذ ما به عنوان مدافع شناخته شدهایم. دو پرونده دیگر هم داشتیم که پروندههای جدی بود.
آن زمانی که ما با اروپا مشکل داشتیم و نتیجه آن این بود که سفیرها برگشته بودند و آن مذاکرات طولانی بود. پرونده اول به دلیل میکونوس بود و دیگری نیز به دلیل اهانت به پیامبر معظم اسلام بود. این دو پرونده بسیار سخت بود. البته اکنون نیز پرونده هستهیی هست. دستگاه دیپلماسی در هر کشوری از جمله ایران تابع شرایط داخلی است. اگر شما در داخل استحکام داشته باشید و همچنین آن پیامی که گفتم را داشته باشید، مردم عاشق نظامشان باشند، از لحاظ اقتصاد و بنیه اقتصادی قوی باشید تا کشورهای دیگر طمع حمله نکنند در این فضا دستگاه دیپلماسی میتواند موفق عمل کند.
او در بخش پایانی پاسخ این سوال گفت: من فکر میکنم که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از ابتدای کار خود در سال ۵۸ تاکنون فعالیت خوبی انجام داده است. ما وزارت خارجه را در شرایط بدی تحویل گرفتیم. نیروهای قبلی همه رفته بودند و پاکسازی شده بودند و نیروهای جوان آمده بودند که آشنا نبودند. در کنار ارتش بازسازی یکی دیگر از نهادهای سخت، وزارت امور خارجه بود. بالاخره در کنار قوای دیگر و ارگانهای دیگر، این وزارتخانه توانست نظام را به پیش ببرد و حرف آن را به گوش جهان برساند. بعد از این تحولی که در نرم افزار به وجود آمد و بعد از این انقلاب الکترونیکی که به وجود آمد، طبیعی بود که دستگاه دیپلماسی، دیپلماسی عمومی را بیشتر وجهه کار خود قرار بدهد. اگر چه اعتقاد دارم که در این زمینه هنوز هم بسیار جای کار داریم و عقب هستیم. باید از ظرفیتها استفاده کنیم.
در ادامه فواد ایزدی به اهمیت ایدئولوژی در کشورها پرداخت و گفت: جمعه شب خانم رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا، گزارشی را رونمایی کرد که خبر آن را صدا و سیما نیز منتشر کرد. موضوع این متن راهبردهای امنیت ملی آمریکا بود و اولین متنی بود که بعد از ۵ سال تهیه میشود. در آن متن و در هر صفحه آن مباحثایدئولوژیک آمریکا مطرح میشود. ۲۹ صفحه بود و ۳۵ بار گفته بودند که آمریکا باید رییس و رهبر دنیا باشد. آیا این بحثایدئولوژیک نیست؟ در بخش ارزشها نیز گفته است که یکی از اهداف ما در دنیا این است که از هم جنسگرایی حمایت کنیم. این نیز خود ایدئولوژی است. در حوزه امنیتی گفته است که اسراییل در منطقه خود باید از همه کشورها قدرتمندتر باشد و قدرت نظامی داشته باشد این موضوع نیز ایدئولوژی است یعنی چی که تو نسبت به اسراییل حساس هستی.
طرف مقابل ایدئولوژی عجیب غریبی دارد اما به این نکته پی برده است که اگر یک کشور ایدئولوژی و آرمان نداشته باشد، افرادی که در آن سیستم هستند برای چه کار کنند؟ هر کدام مقداری پول میگیرند و میروند. این نگاه آرمانی است که به افراد دغدغه میدهد تا کارشان را درست انجام بدهند. این موضوع در انگیزه داشتن در ارتش آمریکا بسیار مهم است تا طرف برود و بجنگد چرا که فرد ممکن است بمیرد. این موضوع فقط برای پول نیست چرا که او میتواند با یک مغازه هم این پول را به دست آورد. بلکه ایدئولوژی در آن آمده است. میخواهیم این تیجه را بگیریم که آن دوستانی که صحبت از آرمان زدایی یا ایدئولوژی زدایی در سیاست خارجی میکنند، نه باور به ایدئولوژی دارند و نه به امنیت ملی.
او درباره ی بخش دیگر از متن فاش شده گفت: جمله این گونه است که از شبکه حامی صحبت میکرد حال میگوید افراد در حوزه های فرهنگی چون از نظر ایدئولوژی نزدیک هستند از نظر سیاسی یا اقتصادی نیز از ایران تبعیت می کنند که یکی از راه های برون رفت از تحریم ها این است که اگر طرف اروپایی و آمریکایی چهره های معاند با ما، در نهایت جمعیت دنیا و شبکه های متعدد اقتصادی در دنیا که خیلی از آن ها علاقه مند با ایران هستند، مجموعه ظرفیت هایی هستند که هنوز استفاده نشده اند. یکی از دوستان ما از یک کشور خارجی آمده بود و می گفت که ما یک مجموعه تاجر مسلمان داریم که آن ها دغدغه های زیادی دارند و بسیار به ایران علاقه مند هستند. من به دنبال راهی می گردم که آن ها بتوانند با ایران ارتباطات اقتصادی داشته باشند و مشکلات تحریم را بتوانند کمی حل کنند.
با توجه به ظرفت هایی که در حوزه امنیتی و اطلاعاتی باید مورد توجه قرار بگیرد، این مجموعه چرا به ما علاقه مند شده است؟ به دلیل آرمان های ما است چرا که ما ۳۶ سال پرچمدار این آرمان ها بودیم. اگر این آرمان ها کنار گذاشته بشود. ما یک کشور معمولی هستیم که گوش به فرمان غرب هستیم.
آصفی در پاسخ به سوالی مبنی براین که گسترش نفوذ معنوی جمهوری اسلامی چه سودی برای ایران دارد؟ گفت: این سوال را میشود با یک سوال پاسخ داد و هم میشود آن را پاسخ داد. این گونه میشود جواب داد که این گسترش و نفوذ معنوی چه ضرری برای ما داشته است؟ و یا این که ضررهای آن بیشتر بوده است یا منافع آن؟ کشور ها دو دسته هستند یا تابع هستند یا تعیین کننده هستند. شما به عنوان کشوری با چندین هزار سال تمدن دوست داری کدام نوع باشی؟
فکر نمی کنم کسی در ایران بگوید که من دوست دارم کشوری تابع باشم و آقا بالاسر داشته باشم. این موضوع دور از اخلاق و آداب ایرانی است. حال دقت کنید که ما رادیو آزاد داریم که مقر آن در پراگ است زمانی که برلین سقوط کرد و دیوار برچیده شد و کومونیسم و شوروی از بین رفت.
آنها خودشان می گفتند که اولین چیزی که در فروپاشی شوروی و به طبع آن اقمار آن موثر بود، رادیو آزاد اروپا بود. که با تبلیغات خود و پیام هایی که داد مردم را متوجه کرد. مگر سرمایه گذاری در حوزه رسانه جز به غیر از این است که شما فرهنگ و ایدئولوژی و سیاست خود را دنبال کنی؟ پس اگر این گونه است مگر به جز فرهنگ در بستر فرهنگی که نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران است، می شود از طریق دیگر هم کشور را حفظ کرد و آن را در کشور های دیگر بروز داد. نگاه کنید در همین ۳۶ سال پیروزی انقلاب، برای مثال در همان اوایل پیروزی انقلاب، ما دو ابر قدرت داشتیم یکی شوروی و دیگری آمریکا. همه ی کشورهای دنیا تابع یکی از این دو بودند. دو پیمان و دو اتحادیه داشتیم که پیمان ورشو و اتحادیه کمیکو که مربوط به اروپای شرقی بود از بین رفت. شوروی تبدیل به روسیه شد و از حالت ابر قدرتی تبدیل به یک قدرت بزرگ منطقه شد.
به صورت منطقی آمریکا باید قوی تر می شد چرا که ما یک دنیای دو قطبی داشتیم که یکی از آن قطب ها از بین رفت. اما چگونه شد که الان می گویند اوباما ناموفق ترین رییسجمهور آمریکا و جان کری نیز در کنار ایگل برگه ضعیفترین وزیران خارجی آمریکا هستند. آیا فقط این آقایان ضعف داشتند؟ آیا فقط دستگاه حاکم آمریکا ضعف داشته است؟ جواب این نیست و این بخشی از جواب است به نظرم بخش مهم تر این است که دنیا شکل دیگر شده است و به خود باوری رسیده است. در دنیا اتفاقاتی افتاده است که آمریکایی ها به تنهایی نمی توانند در آن یکه تازی کنند. یک زمانی آمریکا میگفت نظم نوین جهانی که در آن و بنا به تعبیر خودشان، باید آنها آقای دنیا میبودند. اما تاکنون نظم دیگری به وجود آمده است.
وی در بخش پایانی جواب این سوال گفت: آیا این خودباوری و تغییرات که بهخصوص در دنیای پیرامونی ما و به ویژه در کشورهای عربی بعد از انقلاب اسلامی ایجاد شده است، بیارتباط با انقلاب اسلامی ماست؟ اگر ما این را بپذیریم آیا این دستاورد کمی برای انقلاب ما است که ما هیمنه یک کشور بزرگ مثل ایالات متحده آمریکا را تا این حد کاهش دادهایم؟
ایزدی نیز در بخش پایانی توضیح سند افشا شده آمریکا گفت: در نهایت این سند صدور انقلاب ما را باعثایجاد دو چالش برای آمریکا میداند که منافع آمریکا را در دو حوزه تهدید میکند. حوزه اول دربارهی این است که کاری که رهبران ایران میکنند و موفقیتهایی که مثل سقوط شاه یا پیروزی در جنگ داشتند، از این موفقیتها استفاده کرده تا افراد و حوزههایی با ایدئولوژی متفاوت را جذب کنند. این ادبیات امام و مقام معظم رهبری بوده است که انقلاب ما مختص به مسلمانان نیست. خطر دوم این گونه است که حرکت دیپلماتیک ایران را تایید میکند و میگوید که مانورهای سیاسی ایران به تدریج پیچیده میشود و این موضوع برای ما چالش ایجاد میکند چرا که ایران اکنون در حال هماهنگ شدن با کشورهای جهان سوم است که البته نتیجه آن این است که نفوذ آمریکا در این کشورها کم میشود. زمانی که ایران با این ادبیات رشد میکند نفوذ آمریکا کم میشود. این نکته مهم است.
وی اضافه کرد: ما اکنون تفکر دیگری را هم در کشور داریم و آن این است که کشورهایی غیر از آمریکا و اروپا نباید زیاد مورد توجه قرار بگیرند و دوست ندارند که ارتباط داشته باشند. جالب است که خود غربیها برای این عده این اصطلاح را به کار می برند که این افراد اروپا محور هستند.
این کارشناس مسائل سیاسی به کتاب راهبردهای سیاست خارجی بنا به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد و قطعاتی از آن را خواند و گفت: در جلسات متعددی که ایشان با مسوولان وزارت خارجه داشتند این سخنان را در سال ۷۹ گفتهاند. وی میفرمایند: «من تقویت روابط با آسیا را یک فصل مهمی میدانم.
بارها هم به دوستان این موضوع را در وزارت خارجه گفتهام که باید به آسیا یک نگاه جدی بکنیم. متاسفانه هنوز کسانی هستند که معامله با روسیه را، معامله با مالزی را و معامله با هند را جدی نمیگیرند. آن ها دوست ندارند و همواره میل دلشان به یک کشور اروپایی است ولو این که آن کشور اروپایی درجه سه باشد. فرض کنید هلند یا دانمارک. آن را برمعامله با چین یا روسیه ترجیح میدهند. این یک خطا است که باید با آن مبارزه کنید و اگر در جایی وجود دارد از وزارت خارجه بزدایید.» متاسفانه ما این مشکل را در داخل کشور داریم و توجه به مزیت نسبی ما عمل نمیکنند. مزیت نسبی ما در کنگره آمریکا نیست. مزیت نسبی ما در کشورهایی است که شبیه ما هستند در حوزه تاریخی. حضور و ارتباط با آنها میتواند چالشی برای آمریکا باشد.
آصفی به سوال بعدی که این گونه بود آیا قبول دارید که این نگاه که آقای ایزدی گفتند یک مقدار ضعیف شده است چنین پاسخ داد: در بین مسوولان و سیاست گذاران این گونه نیست که کار با آسیا و آفریقا و آسیای دور در برنامهشان نباشد. ما از سالهای گذشته یک ستاد آفریقا درست کردیم که در حد معاون اول اداره میشد که کار با آفریقا جلو برود.
ما ستاد هماهنگی اقتصادی در وزارت خارجه داریم و با حضور همهی دستگاههای اقتصادی هر دو هفته یکبار تشکیل میشود تا به روابط خارجی نظم بدهد. در مسوولان به نظرم این طور نیست که ایران را جوری بدانند که فقط باید با کشورهای غربی و اروپایی ارتباط داشته باشد. البته بعضی از تکنولوژیها را مجبور هستید که از اروپا و غرب بگیرید و کشورهای دیگر ندارند. بالاخره کشورهای اروپایی منبعی مهم برای تامین تکنولوژی هستند.
ممکن است که این سیاست با توجه به مقتضیات زمان نیز شکل گرفته باشد. به نظرم اکنون در بین دولت و سیاست گذاران این شکل باشد که فقط روی یک کشور یا دو کشور کار کنند. اتفاقا افرادی که این نقد را دارند بیشتر افرادی هستند که از بیرون دولت این نقد را به دولت دارند و برای مثال میگویند که شما باید فعالیتهایتان را فقط با سه کشور الف و ب و ج انجام بدهید. به نظرم به تدریج توازنی به وجود آمده است چرا که هر یک از این کشورها یک نوع همکاری را می توانند با شما داشته باشند. البته این موضوع در شرایط کنونی سختتر است چرا که تحریمها مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده است.