وضعیت خانه احزاب در گفتوگوی آیتالله موسوی تبریزی با ایلنا:
مشکل بادامچیان این است که هیچوقت رای نداشت
پنج ماه پیش آقایان غفوریفرد و میرمحمدی آمدند و با هم جلسه گذاشتیم. قرار شد لااقل ۷۰ گروه یعنی حداقل یکسوم احزاب امضا کنند و آنها را برای شرکت در جلسه خانه احزاب دعوت کنیم.
چهرههای مورد توافق هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بناست پیشقدم روند تسریع بازگشایی خانه احزاب باشند و گویا این افراد هم انتخاب شدهاند. مضاف براینکه تصمیاتی بعد از جلسات نمایندگان جریانها و احزاب در نشست با میزبانی وزارت کشور گرفته شده است و در نهایت همه منتظرند مجمع عمومی براساس این تصمیمات تشکیل شود.
خانه احزاب و تعطیلی سه ساله آن موجب شد بسیاری از چهرههای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا اظهارنظر کنند و وضعیت کنونی و گذشته را شرح دهند اما بیشک کسی چون رییس چند دورهای خانه احزاب٬ آیتالله موسوی تبریزی از چند و چون این تشکل اطلاع ندارد.
پس از مدتها دبیر کل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در گفتوگو با خبرنگار ایلنا آخرین وضعیت خانه احزاب را شرح داد و اطلاعاتی درخصوص روند بازگشایی و همچنین مخالفتهایی که با آن میشود٬ به ایلنا داد:
آقای بادامچیان، در یکی از اظهارنظرهای خود در خصوص خانه احزاب ضمن تأکید بر مخالفت با تأسیس دوباره خانه احزاب و با بیان اینکه اینکه خانه احزاب پایان یافته است، گفته بود، اصلاحطلبان در صدد آن هستند که با تأسیس مجدد خانه احزاب، جایگاه و پایگاهی برای کار سیاسی خود پیدا کنند؛ نظر حضرتعالی در خصوص این سخنان چه بوده و همچنین آخرین اخباری که در خصوص خانه احزاب دارید چیست؟
از زمانی که خانه احزاب تشکیل شد، خود آقای بادامچیان بیش از ۸ سال و شاید به دلیل اینکه من دوسال آخر نبودم، تا ۱۰ سال در خانه احزاب بود؛ و حتی بعضی وقتها خودش نائب رئیس بود؛ آن وقت خانه احزاب باشگاه اصلاحطلبان شده بود؟ آقای غفوریفرد هم در تمام آن سالها یا نائب رئیس بود و یک زمان دو ساله هم رئیس بود؛ آقایان متکی و دکتر مظاهری هم چند دوره بود. همین طور آقای دکتر میرمحمدی نیز چند دورهای بودند.
تمام این شخصیتها هیچکدام از طیف اصلاحطلب نیستند. آقای دکتر شیبانی در تمام دورههایی که من بودم، حضور داشتند؛ یا مرحوم خانم بهروزی هم بودند؛ البته آقایان اصلاحطلب هم بودند و حتی دو گروه دیگر غیر از اصلاحطلبان و اصولگرایان هم بودند که یکی مستقل متمایل به اصلاحطلبان٬ و یک گروه مستقل که متمایل به اصلاحطلبان نبودند و تا حدودی اصولگرا شناخته میشدند.
با این وصف مشکل امثال آقای بادامچیان برای تأسیس مجدد خانه احزاب چیست؟
مشکل اینها این است که اکثریت نبودند و آقای بادامچیان رئیس نمیشد. در حالی که در میان خودشان(اصولگراها) هم آقای بادامچیان رأی کمی داشت؛ یعنی رأی آقای غفوری فرد همیشه بیشتر از آقای بادامچیان بود. آقای دکتر میرمحمدی هم یکی دو دورهای که آمدند بیشتر از آقای بادامچیان رأی آوردند؛ آقای بادامچیان در خود اصلاحطلبان هم کمتر رأی داشت؛ مشکل ایشان این است که رئیس یا نائب رئیس نمیشود.
آن وقت در آن دوره آخری که من خودم انتخابات را برگزار کردم٬ زمان احمدینژاد و اواخر سال ۸۸ بود که چهار گروه در خانه احزاب فعال بودند؛ یعنی یک گروه مستقل که آقای روح الامینی و امثال ایشان بودند؛ آقای بادامچیان هم لیست مورد نظرش را برداشته بود و به همه نشان میداد که لیست ما این است.
آقای روح الامینی هم لیست خودش را داشت و مستقل بودند. از طرفی اصلاحطلبان معروف هم یک لیست داشتند. طیف دیگر هم میان اصلاحطلبان بودند ولی مستقل بودند.
چهار لیست در انتخابات وجود داشت؛ آن وقت من خودم سخنرانی کردم و گفتم نمیشود در خانه احزاب فقط از یک گروه در هیئت رئیسه حضور داشته باشند بنابراین طوری رأی بدهید تا از همه گروهها در هیئت رئیسه حضور داشته باشند. اسم نبردم اما گفتم خودم از هر گروهی به چند نفر رأی خواهم داد.
این مطالب را به عنوان نصیحت گفتم و بعد از این هیئت رئیسه انتخاب شد. در هیئت رئیسه و مجمع عمومی چند نفر اصلاحطلب و چند نفر اصولگرا بودند٬ آقای روح الامینی هم در هیئت رئیسه بود که رأی آوردند.
همین اواخر که احمدینژادیها خانه احزاب را جمع کردند، آقایان میرمحمدی، مظاهری، شیبانی و آقای اشرفی اصفهانی بودند و عدهای هم از طیف اصلاحطلب؛ از جمله آقای کاشفی و دیگران؛ عدهای هم باز متوسط و مستقل بودند.
به این ترتیب نمیشود گفت خانه احزاب برای آنهاست ولی طبیعی است که در یک انتخابات که اکثریت آنها بودند آقای غفوری فرد رئیس شد و من نشدم. من هم چون نمیخواستم نائب رئیس شوم٬ از اصلاحطلبان یکی دیگر آمد و باز بادامچیان نائب رئیس شد؛ نائب رئیس آقای غفوری فرد؛ اما بعدها بادامچیان این قدر رأی نمیآورد که در خود شورا، نائب رئیس شود.
چرا برخی اصولگراها نمیخواهند خانه احزاب فعال شود؟
خیلیها میخواهند اما به آنها فشار میآورند. همین پنج ماه پیش آقای غفوری فرد و آقای میرمحمدی آمدند و از من درخواست کردند و با هم جلسه گذاشتیم؛ قرار شد لااقل ۷۰ گروه یعنی حداقل یکسوم احزاب امضا کنند و احزاب را برای شرکت در جلسه خانه احزاب دعوت کنیم و در دعوتنامه آن٬ گروههای امضاکننده به ما وکالت بدهند که بنده و آقای غفوریفرد به واسطه اینکه چند دوره رئیس بودیم، امضا کنیم و دعوتنامهها را بفرستیم. البته بعدا برخی از اصلاح طلبان هم مخالفت کردند و گفتم خب برخی اصلاحطلبها با برخی دیگر فرق دارند.
از میان اصولگراها هم امثال آقای بادامچیان مخالفت کردند و آقای غفوریفرد را پشیمان کردند و به این ترتیب آقای غفوریفرد هم گفت فعلا حاضر نیستم امضا کنم و دیگر ماند.
البته الان خانه احزاب و اعضای خانه احزاب چون منحل نشده و نگذاشتند جلسه تشکیل شود، آنها باید دعوت کنند؛ البته من شنیدم، مدارک خانه احزاب را که برده بودند و بسته بودند؛ الان تحویل دادند.
بله؛ وزارت کشور یک ماه پیش مدارک خانه احزاب را به آقای کاشفی تحویل داد.
خب اگر مدارک را دادهاند که باید اینها از اعضای خانه احزاب برای تشکیل جلسه دعوت کنند.
آن مدارک تحویل داده شده، چه بوده است؟
همین اطلاعات ۷ الی ۸ دور گذشته خانه احزاب بوده است. اینکه چه چیزی در طول این سالها در خانه احزاب اتفاق افتاده و سوابق همه احزاب چیست جزء مدارک بوده است. سوابق آن احزابی که درخواست عضویت در خانه احزاب را داشتند هم بوده است چون هر حزبی که پروانه فعالیت دارد، برای عضویت در خانه احزاب درخواست میداد و آنجا با شرایطی تصویب میشد که عضو شود. اینکه عضویت چه احزابی تصویب شده و چه تاریخی آمدهاند و… و پرونده احزاب آنجاست؛ مصوباتی که در آن ۸ سال گذشته بوده یا در مجمع عمومی یا در مجمع فوق العاده یا در خود مصوبات شورای مرکزی خانه احزاب چه گذشته است؛ همه اینها مدارک مربوط به خانه احزاب است.
گفتوگو: صادق چهرقانی