خبرگزاری کار ایران

یادداشت؛

جای خالی حزب اتحاد ایران اسلامی

جای خالی حزب اتحاد ایران اسلامی
کد خبر : ۲۳۹۵۵۲

اصلاحات ملک پدری، هیچ شخص و گروهی نیست، اصلاحات راه و اندیشه‌ای است که عمری دراز دارد و ریشه در افکار و عقاید ایرانیان.

در روزهای اخیر همچنین این رسانه‌ها مشتاقانه به دنبال آن هستند که نظر اعضای شورای مرکزی و موسس حزب تازه تاسیس ندای ایرانیان را در این خصوص بدانند و مناسب دیدم به بهانه همین تخریب‌ها حداقل نظر شخصی خود را در این خصوص ابراز کنم.

در روزهای اخیر خبرهای مربوط به تشکیل حزب اتحاد ایران اسلامی که از مدت‌ها پیش در محافل سیاسی اصلاح‌طلبان، زمزمه‌های تلاش برای تشکیل آن به گوش می‌رسید، رسانه‌ای شد. در این میان اما برخی رسانه‌های اصولگرا با شتاب فراوان اقدام به تخریب و پیش‌داوری درباره حزبی کردند که هنوز متولد نشده بود. این حملات از سوی رسانه‌هایی بود که در پنج سال گذشته هرگاه معترضان به سوابق رهبران و چهره‌های سیاسی مورد علاقه خود اشاره می‌کردند به آن‌ها پاسخ می‌دادند «ملاک حال فعلی افراد است».

در روزهای اخیر همچنین این رسانه‌ها مشتاقانه به دنبال آن هستند که نظر اعضای شورای مرکزی و موسس حزب تازه تاسیس ندای ایرانیان را در این خصوص بدانند و مناسب دیدم به بهانه همین تخریب‌ها حداقل نظر شخصی خود را در این خصوص ابراز کنم.

۱ - اصلاحات ملک پدری، هیچ شخص و گروهی نیست، اصلاحات راه و اندیشه‌ای است که عمری دراز دارد و ریشه در افکار و عقاید ایرانیان. راهی که اگرچه قرار بود با مشروطه به سرانجام برسد اما کوران حوادثآن را با مشکلات فراوانی روبرو کرد، مشکلاتی که البته هیچ‌گاه منجر نشد که این راه به پایان برسد و سرانجام در دوم خرداد ۷۶ آغاز دوباره و پرنشاط و سرعت این راه با رای میلیون‌ها ایرانی بود.

صد‌ها و هزاران فعال سیاسی، استاد دانشگاه و صاحب‌نظر در تمامی این سال‌ها به ارائه نظریاتی حول محور اصلاحات، توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و… پرداخته‌اند، نظریاتی که برخی از آن‌ها هنوز هم مورد تامل و مراجعه است و برخی دیگر تاریخ مصرفشان مدت‌هاست به پایان رسیده است. قصد بازخوانی تاریخ اصلاحات را در اینجا ندارم و اشارات انجام شده تنها از باب یادآوری نقش چهره‌های متعدد بود که آجر آجر روی هم گذاشتند و «اصلاحات» امروز که نتیجه زحمات و تفکرات آنان است را ساختند.

بنابراین اصلاحات حاصل تجربه جمعی و هزینه‌های فراوانی است که سال‌ها داده شده و باز هم باید داد و با توجه به این تجربه جمعی هیچ حزب، گروه یا فردی نمی‌تواند ادعای این را داشته باشد که من اصلاحات هستم و اصلاحات در من خلاصه می‌شود.

گرچه این گفته بدین معنا نیست که نقش غیرقابل انکار فردی چون سید محمدخاتمی در خیزش دوباره اصلاحات و رشد و نمو آن، چارچوب یافتن آن و حرکت جمعی شکل گرفته را نادیده بگیریم.

۲ - احزاب در تاریخ سیاسی ایران و نه حتی جمهوری اسلامی ایران، شوربختانه عمری دراز نیافته‌اند و این عمر کوتاه همواره مانعی بزرگ بر سر راه نهادینه شدن کار حزبی به معنای واقعی بود.

کار حزبی در ایران متاسفانه بیشتر به کار انتخاباتی محدود شده و حزب کارکرد انتخاباتی دارد تا کارکرد واقعی یک حزب که از جمله پرورش نیروهای کارآمد برای اداره کشور در حوزه‌های مختلف، ارائه نقدهای صریح در حوزه‌های مختلف برای جلوگیری از به خطا رفتن حاکمان، تلاش برای ارائه راهکار برای حل مشکلات پیش روی کشور، تلاش برای حفظ وحدت ملی و جلوگیری از تندرو‌ها و تنش‌سازی‌های عده‌ای که نانشان در اختلاف است، عمق بخشیدن به نگاه اعضا و هواداران به مسائل مختلف سیاسی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و… است.

۳ - حوادثبعد از انتخابات سال ۸۸، آنقدر تلخ است که هیچ‌گاه از ذهن هیچ یک از طرفین محو نخواهد شد، اما برای پیشرفت جمهوری اسلامی ایران، حاکم شدن آرامش و امنیت کامل و تجربه شیرین وحدت همگانی «گذشت» لازم است هرچند این گذشت، تلخ باشد چون «جام زهر». دوران اصلاحات، بهار احزاب بود و متاسفانه این بهار با روی کارآمدن دولت محمود احمدی‌نژاد خیلی زود به خزان رسید و انتخابات ۸۸ زمستانی سرد و سنگین برای احزاب تاثیرگذار بود.

به جد معتقدم یکی از اشتباهات استراتژیک صورت گرفته در جریان برخورد با معترضان انتخابات ۸۸، بازداشت گسترده «لیدرهای این جریان» بود. حتی اگر برخوردکنندگان معتقد بودند که این لیدر‌ها که از فعالان اصلی احزاب اصلاح‌طلب بوده‌اند، خود عامل این حوادثهستند به نحو دیگری می‌توانستند با استفاده از پتانسیل آن‌ها جلوی بسیاری از مشکلات را بگیرند و اینگونه چهار سال کشور در دو جناح مختلف با مشکل روبرو نشود و مردم طعم تلخ این مشکلات را حتی بر سر سفره خود حس نکنند.

در آن ایام بار‌ها نه من که بسیاری دیگر به این فکر می‌کردیم که اگر فلان چهره سیاسی که چند ساعت بعد از انتخابات بازداشت شد، سرنوشت دیگری برایش رقم می‌خورد آیا اینگونه فضای سیاسی کشور چهار سال ملتهب می‌شد؟ آیا در بحران‌هایی که بار‌ها و بار‌ها پیش آمد، اگر آن‌ها بودند طور دیگری فضا را مدیریت نمی‌کردند و مانع از تشدید اختلافات نمی‌شدند؟

البته نباید منکر شد که هر انسانی جائز الخطاست اما در بحران‌ها این آدم‌های باتجربه هستند که می‌توانند آن بحران را با کمترین هزینه حل و فصل کنند و چه خوب بود که مدیریت این بحران در دو طرف ماجرا در دست با باتجربه‌ها بود نه اینکه جدال کم‌تجربه‌ها و بی‌تجربه‌ها باشد با باتجربه‌های کم حوصله‌ای که به بی‌تجربه‌ها اتکا کردند.

یکی از صد‌ها عوارض این برخورد‌ها، سرگردانی و بلاتکلیفی فعال سیاسی قدیمی‌تر و بیشتر از آنان، فعالان سیاسی جدیدی بود که بعد از انتخابات ۸۸ فضای سیاسی و فعالیت سیاسی را برای نخستین بار تجربه کردند آن هم در بحرانی‌ترین وسخت‌ترین شرایط. همین وضعیت موجب خلاء و به نوعی تعلیق در جناح اصلاح‌طلب بود که موجب شد فعالیت سیاسی از چارچوب و استاندارد خود فاصله بگیرد، عمق کافی نداشته باشد، فضای احساسی بر فضای عقلانی چیره شود، ناامیدی جای امید را بگیرد و کینه‌ها روز به روز عمیق‌تر شود.

۴ - تاکید بر حق‌الناس بودن رای مردم از سوی رهبر معظم انقلاب و تلاش مجاهدت‌گونه‌ای که از سوی سید محمدخاتمی و البته جوانانی که در چهار سال بعد از انتخابات ۸۸ بیشترین هزینه‌ها را دادند «حماسه امید» را در انتخابات ۹۲ آفرید. پیکر بی‌جان شده سیاست‌ورزی در ایران جان دوباره‌ای یافت و لبخند جای خشم را گرفت.

دولت حسن روحانی اما میراث‌دار آنچنان وضعیتی بود که فرصت چندانی برای پرداختن به مسائل سیاست داخلی برایش فراهم نبود، اقتصاد، سیاست خارجی، سلامت و محیط زیست آنچنان توان دولت را گرفته بود که امید‌ها در حوزه سیاست داخلی آرام آرام در حال رنگ باختن بود.

یکسال و چند ماه بعد از پیروزی دولت تدبیر و امید اما آرام آرام بارقه‌های امید در سیاست داخلی به چشم می‌خورد. در فاصله یکسال و اندی مانده تا انتخابات سرنوشت‌ساز مجلس شورای اسلامی، بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب که از برخوردهای صورت گرفته خسته و ناامید بودند و ترجیح می‌دادند یا فعالیت سیاسی نداشته باشند یا فعالیت سیاسیشان محدود به فضای مجازی باشد آرام آرام عزم بازگشت کرده‌اند. در این میان حزب ندای ایرانیان بسیاری را از فضای سرد و کسل کننده پیش از این خارج کرد، برخی منتقد سرسخت این حزب که هنوز متولد نشده بود شدند و برخی مشتاق تشکیل آن، حزبی متشکل از چهره‌های جوان و می‌انسالی که اندوخته سال‌ها کار حزبی و علمی خود را این‌بار در قالب یک حزب تجمیع کردند و به آینده امید داشتند و دارند، نه فقط برای کسب قدرت که برای پایه‌گذاری یک کار حزبی موفق.

۵ - در ماه‌های اخیر بسیار پرسیده‌اند که «ندا» دنبال چیست؟ آیا به دنبال فتح مجلس و ریاست جمهوری است؟ آیا می‌خواهد اصلاحات را مصادره کند و آنطور که خود می‌خواهد عرضه کند؟ آیا می‌خواهد اصلاحات را به انحراف ببرد؟ آیا ماموریت دارد؟ و آیا‌ها و چراهای فراوان که تلاش کردیم آرام آرام به این سئوالات پاسخ دهیم و چه پاسخی بهتر از عملمان؟

اشاره کردم که اصلاحات ملک پدری کسی نیست، بنابراین ملک پدری ما و حتی منتقدان ما نیز نیست. اشاره کردم که زمستان احزاب نیاز به بهاری دوباره داشت و ندای ایرانیان به سهم خود تلاش کرد از دیوار سرد و سخت زمستان عبور کند و بهار را مژده دهد. در ماه‌های اخیر سئوالات و تخریب‌ها بسیار زیاد بوده، پیش‌داوری‌ها و حکم‌دادن‌ها بسیار بوده و البته این برای ما غیرمنتظره نبود! فضایی که به آن اشاره کردم نتیجه‌ای جز این سئوالات و حتی اتهامات نمی‌تواند داشته باشد و اگر جز این بود باید تعجب می‌کردیم. اما امروز که خبر‌ها از تلاش برای مجوز گرفتن حزب اتحاد ایران اسلامی حکایت می‌کند احساس شادمانی و غرور می‌کنیم، احزاب در ایران هیچ‌یک نمی‌توانند ادعای فراگیر بودن به معنای عام بکنند، نه ندای ایرانیان، نه جبهه مشارکت و نه حزب موتلفه، نه جبهه پایداری و نه دیگران. همه احزاب تلاش می‌کنند که با توجه به مرامنامه و اصول خود افراد بیشتری را جذب کنند و نه همه مردم را که این کار بخصوص در جفرافیای ایران با این حد تنوع در افکار و منش فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدنی نیست!

۶ - تجربه‌ای که ما به عنوان اعضای هیات موسس و شورای مرکزی موقت حزب ندای ایرانیان در مواجهه با منتقدان داشتیم، تجربه شیرینی نبود و ناشی از تلخی‌های چهار سال سخت بود، اما امید داریم این تجربه برای دیگران تکرار نشود و تلخی‌هایش تماما نصیب ما شده باشد.

ما امید داریم بهار احزاب بار دیگر برسد و معتقدم جای حزب اتحاد ایران اسلامی خالی بود و هست چرا که می‌تواند جمعی را به خود جذب کند، جمعی که احساس می‌کنند هیچ یک از احزاب و گروه‌های موجود نمی‌تواند پاسخگوی نیاز‌ها و ا آرمان‌های آنان باشد، جای احزاب دیگری هم که بتواند جمع‌های دیگری را حول محور خود برای کار سیاسی حزبی شناسنامه‌دار و البته تاثیرگذار گرد آورد خالی است.

اما از تمامی رسانه‌ها، فعالان سیاسی و مسئولین می‌خواهیم که تجارب تلخ گذشته را تکرار نکنند، اجازه دهند افراد و احزاب خود را عرضه کنند اگر ملاک آن‌ها «حال فعلی افراد است»، اگر ملاک حب و بغض‌ها و کینه‌ها و پیش‌داوری‌هاست که…

بهروز شجاعی - مسئول کمیته اطلاع‌رسانی حزب ندای ایرانیان

ارسال نظر
پیشنهاد امروز