با ارسال نامهای؛ / تکرار /
صادق زیباکلام به حسین شریعتمداری پاسخ داد
آیا در کشورهای دیگر هم کسانی که با این یا آن سیاست دولتهایشان مخالفت میورزند یا انتقاد میکنند را خائن، مزدور، صهیونیست، غربزده، وابسته، نفوذی، عامل بیگانه و… خطاب میکنند؟
صادق زیباکلام در وبلاگ خود در نامهای خطاب به حسین شریعتمداری به سرمقاله منتشر شده وی در روزنامه کیهان پاسخ داد.
به گزارش ایلنا، متن کامل نامه زیبا کلام بدین شرح است:
بسمه تعالی
سرور مکرم جناب آقای حاج حسین شریعتمداری
مدیر مسئول روزنامه وزین کیهان دامة اقباله
با سلام و عرض ادب، همانطور که مستحضرند انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران روز چهارشنبه ۲۶ آذر نشستی برگزار میکند در خصوص بررسی روند برنامه هستهای کشور. آقایان دکتر هرمیداس باوند، احمد شیرزاد، سیروس ناصری و این بنده حقیر از طرف انجمن دعوت شده بودیم. آقای سیروس ناصری البته نتوانستند حضور پیدا کنند. بخشهایی از آنچه که در آن نشست گفته شد توسط سایتها درج شدند. مطالب گفته شده بالاخص توسط آقای دکتر شیرزاد و بنده با مخالفت و واکنش تند جنابعالی و برخی دیگر از همفکرانتان قرار گرفت.
برخی از این واکنشها را که بنده بعد از نشست دانشگاه تهران رصد کردم عبارت بودند: مصاحبه خود جنابعالی و جناب سردار محمد کوثری با خبرگزاری فارس؛ اشاره اخبار ساعت ۱۹ شبکه اول(۲۷ آذر)؛ پاسخهای سردار محمد کوثری و آقای هادی ثروتی در برنامه زنده «بدون خط خوردگی» رادیو گفتگو(۲۷ آذر)، مصاحبه جناب ابراهیم کارخانهای رئیس محترم کمیته هستهای مجلس، اظهارات سرکار زهره طیبزاده(نماینده محترم مجلس)؛ سرمقاله جناب محمد اسماعیلی در روزنامه جوان(۲۷ آذر) تحت عنوان «دانشگاه تهران پاتوق مخالفان هستهای».
اینها بخشی از مطالب دوستان در پاسخ به عرایض بنده و دکتر شیرزاد بودند. بنده هیچ گلایه ایی از جانب آنها ندارم. بالاخره صدا و سیما تعلق به شما دارد و هرچه را که دلتان بخواهد در آن میگوئید. این هم حرف و حدیثتازهای نیست.
جناب شریعتمداری عزیز، سخن بنده نه اصلاً در باب آنست که بنده در دانشگاه تهران چه گفتم و شما و دوستانتان چه پاسخهایی دادهاید و دارید میدهید؛ و نه اصلاً گلایه از تحریف، دروغ و روایت یکسویه صدا و سیماست. نزدیک به سه ساعت مطالب نشست دانشگاه تهران در خصوص برنامه هستهای کشور ضبط شده که ما آنجا چه گفتیم و شما و همفکرانتان چه پاسخ دادهاید. دست کم چند صد دانشجو در آن سه ساعت شاهد و شنونده حرفهای ما بودند و میتوانند شهادت دهند که آیا در آن سه ساعت کلامی که در جهت مصالح و منافع ملی کشور و نظام بود گفته شد یا نه؟
جناب شریعتمداری، انگیزه من از نوشتن این نامه به محضرتان بازگو کردن داستانی است که در دوران خردسالیام که به مدرسه میرفتم اتفاق میافتاد. بعضی وقتها از مدرسه که تعطیل میشدیم در سر راه منزل با بچههای دیگر دعوا میکردیم. من و برخی دیگر از بچهها هر قدر هم که در دعوا کتک میخوردیم به «بزرگترمان» یک کلام نمیگفتیم. مادرم کشتیارم میشد که «کی تو را به این روز انداخته»، اما یک کلام نمیگفتم. اما برخی از بچههای دیگر بعد از دعوا به «بزرگترشان» مراجعه کرده و به اصطلاح دادخواهی میکردند.
حالا جناب شریعتمداری شده داستان من و شما. من و شما بر سر مسئله هستهای، جنگ، آمریکا یا هر مسئله دیگری مجادلهمان میشود. بنده در یک سخنرانی، مقاله یا مناظره مطلبی را میگویم یا مینویسم. جنابعالی هم پاسخ میدهید. اما متاسفانه دعوا فقط میان من و شما نمیماند.
جنابعالی، آقای حمید رسایی و سایر «دلواپسان» توافق ژنو را سال گذشته بدتر از ترکمنچای اعلام فرمودید. بنده اما از توافق ژنو دفاع کردم و از جنابعالی و همفکرانتان این سئوال را پرسیدم که هستهای چه فایده و ثمری اقتصادی برایمان به بار آورده؟ بالطبع شما و دوستانتان هم پاسخهایی دادهاید. اما متاسفانه «دعوا» صرفاً میان من و شما باقی نماند. «بزرگتری» بنام قوه قضائیه وارد مجادله من و شما شد و به شما کاری نداشت اما من را بواسطه آنچه در پاسخ شما در خصوص هستهای گفته بودم به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «تبلیغ علیه نظام» به یکسال حبس محکوم نمود. بنده یکسال دوندگی کردم تا با لطف برخی ازمقامات قوه قضائیه حبسم تبدیل شد به ۵ میلیون تومان جزای نقدی.
جناب شریعتمداری، این همان حکایت دعواهای دوران مدرسهمان است. نمیشود که شما و دوستانتان هر چه دلتان میخواهد در مورد سیاستهای هستهای این دولت بگوئید و گفتههایتان مصداق وطن پرستی و انقلابیگری توصیف شود اما اگر کسی سیاستهای هستهای دولت قبلی را مورد مواخذه قرار دهد گفتههایش مصداق غرب زدگی، شرق زدگی، مزدوری و… توصیف شود. جناب سردار کوثری هم در برنامه زنده رادیویی هم در مصاحبه با «فارس» علنا میفرمایند که مسئولین قضایی باید با این افراد(یعنی بنده و دکتر شیرزاد) برخورد نمایند.
دیگران هم مطالبی قریب به همین مضامین فرمودهاند. اگر جنابعالی یا ایشان از مفید بودن آنچه هستهای برای کشور ببار آورده یقین دارید(که ظاهرا دارید)، پس چرا برای جلوگیری از آنچه که بنده یا دکتر شیرزاد در انتقاد از برنامه هستهای میگوییم متوسل به زور میشوید؟ حرفهای بنده یا دکتر شیرزاد در حضور چند صد دانشجو در دانشگاه تهران بود.
جنابعالی میفرمایید حرفهای ما درست نبوده و شما درست میاندیشید، بسم الله شما و سردار کوثری، دکتر جلیلی، آقای ثروتی و… بفرمایید که چرا حرفهای ما نادرست و مال شما درست است؟ چرا پای قوه قضاییه را وسط میکشید؟ آیا در کشورهای دیگر هم کسانی را که با این یا آن سیاست دولتهایشان مخالفت میورزند یا انتقاد میکنند را خائن، مزدور، صهیونیست، غربزده، وابسته، نفوذی، عامل بیگانه و… خطاب میکنند و خواهان آن میشوند که «قوه قضاییه و یا سایر مقامات دهان آنان را ببندند»