آذر منصوری در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا: / بخش نخست /
دولت فراتر از انتظارات عمل کرده است
در دولت گذشته رانتهایی از جنس و نوع بابک زنجانی که بیشمار هم هستند، شکل گرفت / اگر دولت بتواند با رسانههای حامی خود رابطه مستمری برقرار کند، بخشی از فضاسازیها علیهاش برطرف خواهد شد / پیشبینی میشد در طول یکسال گذشته دولت بتواند با خانه احزاب را احیا کند / حامیان آقای روحانی که پشتوانه اصلی و بدنه اجتماعی او هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند
«این دولت از پیشبینیای که قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم داشتیم، بهتر عمل کرده است» شاید بتوان این جمله را شاهبیت بخش نخست گفتوگوی تفصیلی ایلنا با آذر منصوری دانست. وی در بخش نخست گفتوگوی تفصیلی خویش با ایلنا ابتدا به نقد و بررسی تفصیلی عملکرد دولت میپردازد و معتقد است که دولت یازدهم با توجه به میراثدولتهای نهم و دهم توانسته کارنامه قابل قبول و خوبی از زمان روی کارآمدن تا به امروز داشته باشد. منصوری عملکرد دولت تدبیر و امید در عرصههایی نظیر سیاست خارجی و اقتصاد و دانشگاهها را از جمله حوزههای موفقیتآمیز دولت یازدهم میداند و البته از انتظارات جامعه و اصلاحطلبان در این خصوص که گمان رفت تا قفلهای عرصههای سیاست داخلی مانند احزاب باز شود، سخن میگوید. این فعال سیاسی اصلاحطلب از لزوم حمایت بیشتر از بدنه اجتماعی خویش و تدوین استراتژی رسانهای سخن میگوید چراکه مخالفان این دولت مصمم هستند از همین عرصهها کار را بر حسن روحانی و همراههانش سخت کنند. در ادامه مشروح گفتوگوی تفصیلی بخش نخست ایلنا با آذر منصوری در پی میآید:
مشخص بود افراطیون فردای بعد از انتخابات، فعالیتهایشان را علیه دولت شروع میکنند
بیش از یکسال از شروع کار رسمی دولت تدبیر و امید گذشته است. در این مدت نیز دولت با فراز و نشیبهای مختلفی روبهرو شده است. حال ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
به صورت کلی، این دولت از پیشبینیای که قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم داشتیم، بهتر عمل کرده است و این پیشبینی نیز به دلیل محدودیتها، موانع و مخالفتهایی بود که از همان آغاز کار پیشبینی میشد. عمق ویرانیها به حدی است که بخشهایی که باید مورد بررسی دقیق قرار میگرفت، پس از بررسی روشن شد آنچه اتفاق افتاده از آنچه انتظار میرفت، بیشتر است. حال با توجه به محدودیت و موانعی که وجود دارد، به ویژه طیف افراطی که بیشترین عرض اندامشان را در هشت سال قبل از دولت روحانی داشتند و مشخص بود فردای بعد از انتخابات آستینهایشان را بالا میزنند و فعالیتهایشان را علیه دولت شروع میکنند، برآورد کلی این است که دولت موفق بوده است.
در برآورد اولیه و کلی که داشتید از موفق بودن دولت صحبت کردید. حال به نظر شما، دولت در کدام حوزه موفقتر عمل کرده است؟
اگر قبل از انتخابات سال ۹۲ برگردیم و آن فضایی که در آن انتخابات غالب بود را بررسی کنیم، این واقعیت روشن میشود که گفتمان غالب در زمان انتخابات، مسئله سیاست خارجی بود و اگر مناظرهها و سخنرانیهای انتخاباتی را مرور کنیم، کاملا این مسئله روشن است و اولویت تمامی کاندیداها باز کردن مشکلات ایران در عرصه سیاست خارجی و سپس حل مشکلات ایران در امتداد سیاست خارجی است…
در دولت گذشته رانتهایی از جنس و نوع بابک زنجانی که بیشمار هم هستند، شکل گرفت
در آن در انتخابات نیز، سه کاندیدا سابقه دیپلماتیک داشتند.
بله، سه دیپلمات در انتخابات حضور پیدا کردند که به دلیل شرایط و مسائل رخداده در کشور طی هشت سال گذشته بود. در هشت سال قبل از دولت یازدهم، مدیریتی حاکم بود که رویکرد اصلیاش برخلاف دوره ماقبلش که سیاستش تنشزدایی بود، اساسا تنشزایی را محور قرار داده بود که این مسئله را هم میتوان در نوع گفتمان و هم نوع عملکرد و مواجهاش درباره مسائلی که پیرامون ایران اتفاق میافتاد، دید. بهرحال به لحاظ موقعیت منطقهای و خطراتی که خاورمیانه را تهدید میکنند مانند گسترش افراطگرایی و خشونت که حضور داعش در منطقه موید این خطر است و موقعیت استراتژیک ایران در خاورمیانه که اساسا این موقعیت موجب توجه قدرتهای جهانی در ادوار مختلف نسبت به ایران بوده است، با توجه به این موقعیت استراتژیک چناچه رویکرد مناسبی از سوی حاکمیت و بالاخص قوه مجریه حاکم نباشد، نتیجهاش نه تنها موجب دور شدن موج خشونت و افراطگرایی در کشور نمیشود بلکه موجب میشود این رویکرد بر این موج دامن بزند و کشور با تهدید خشونت و افراطگرایی، مواجهه کند. این مسئله، یک عامل بود تا سیاست خارجی را به موضوع اصلی در انتخابات تبدیل کند و از سوی دیگر، تمرکز بر پرونده هستهای و استفاده از گفتمان تنشزایی بهجای تنشزدایی موجب شد تا ایران با بیسابقهترین قطعنامهها از سوی شورای امنیت روبهرو شود. قعطنامههایی که بهانهای برای تحریمهای ناعادلانه و ظالمانه علیه ایران شدند که بر بخشهای مختلف جامعه بالاخص بر اقشار فرودست جامعه ما اثرگذار بود و این تحریمها هم زمینهای ایجاد کرده بود تا دولت آبستن رانتهای مختلفی شود که اساسا جای پای این رانتها در هیچ یک از ادوار شکلگیری پس از جمهوری اسلامی مشاهده نمیکنیم.
اگر به طور مثال گفته میشد در برخی از دولتها، رانتهایی وجود داشته است، در دولت گذشته رانتهایی از جنس و نوع بابک زنجانی که به نظر من بیشمار هم هستند، شکل گرفت که به دلیل رویکرد دولت گذشته نسبت به انرژی هستهای، تعامل با دنیا و سیاستهای منطقهای داشت و فضای امنیتی که در هشت سال گذشته در کشور حاکم بود و ما آن را مشاهده میکردیم و مانع از گردش آزادانه اطلاعات و ترویج پرسشگری و در نتیجه محدود شدن فضای شفاف اطلاعرسانی در جامعه شده بود. بهرحال مجموع این عملکردها در دولت گذشته باعثشد مسئله سیاست خارجی و حل مشکلاتمان با جامعه جهانی به عنوان مسئله و گفتمان غالب در انتخابات بدل شود و علیالقاعده از دولتی هم که پیروز این انتخابات است، این انتظار است که این مشکلات را هم حل کند.
در عرصه سیاست خارجی، دولت فراتر از انتظارات توانسته است عمل کند
از فضای انتخابات صحبت کردید. پس از روی کردن آمدن دولت یکسری انتظارات هم از آقای روحانی ایجاد شد. فکر میکنید دولت توانسته به انتظاراتی که از آن به وجود آمده است، پاسخی دهد.
در عرصه سیاست خارجی، دولت فراتر از انتظارات توانسته است عمل کند. با توجه به اینکه اولین توافق در ژنو حاصل حاصل شد و رویکرد و گفتمان آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی و بکارگیری افرادی که هم صاحب تجربه و هم متخصص بودند و نگاهشان به تعامل و گفتوگو با جامعه جهانی است و نگاهی متفاوت از دولت گذشته داشتند، این دولت نیز هم در حل منازعات هستهای توفیقات چشمگیری داشته است و هم تلاش میکند تا در منطقه تاثیرگذاری بیشتری در حل مناقشاتی که با آن مواجه هستیم، داشته باشد. البته من فکر میکنم اگر ارزیابی عملکرد دولت را در عرصه سیاست خارجی در منطقه و در جامعه بینالملل ارزیابی کنیم، بیشترین توفیق و تلاش در عرصه دیپلماسی بوده و باید تلاش بیشتری دولت داشته باشد تا در معادلات و منازعاتی که در منطقه ما هم وجود دارد و نگرانیهای جدی نیز ایجاد کرده است، تاثیرگذاری خود را بیشتر نشان بدهد؛ هرچند تلاشهای خوبی از سوی وزارت امور خارجه صورت میگیرد اما به اعتقاد من موقعیت استراتژیک ایران ظرفیتهای بیشتری برای این تاثیرگذاری دارد.
خیلی از فعالان سیاسی و تحلیلگران، عرصه سیاست خارجی را موفقترین عرصه عملکردی دولت میدانند و شما نیز بر این مسئله صحه گذاشتید اما دولت در عرصههای دیگر هم توفیقاتی داشته است. دلیل اینکه این عرصه بیشتر نمایانتر است، چیست؟
موفقیت در عرصه سیاست خارجی بیشتر نمایان است چون چالشی در دولت گذشته ایجاد کرد و با توجه به میراثی که از دولت قبل به جای گذاشته شد، این موفقیت بیشتر به چشم میآید وگرنه به اعتقاد من، دولت در عرصه اقتصادی نیز توانسته است خوب عمل کند. وقتی تورم نقطه به نقطه از مرز بیش از ۴۰ درصد به حدود ۱۵ درصد میرسد و این مسئله را میشود کاملا در فضای داخلی کشور حس کرد، این توفیق بسیاری بزرگی است چراکه دولت وقتی عرصه اجرایی کشور را تحویل گرفت و کار را شروع کرد با کوهی از مشکلات اقتصادی، روبهرو بود و حتی به قول آقای روحانی در بعضی از استانها ذخیره گندم در اندازه یک روز بیشتر نبود. رشد اقتصادی ما رسما منفی ۵.۸ درصد بود ولی آمارها بیان میکنند که رشد اقتصادی ما پایینتر از اینها نیز بوده است ولی اینک رشد اقتصادی ما به رقم مثبت رسیده است. مهمترین هنر دولت در عرصه اقتصاد کنترل تورم است. شاید نقدی که به دوران اصلاحات وارد است، این است که شعار آقای خاتمی توسعه سیاسی بود ولی موفقترین عملکرد را در عرصه اقتصادی داشت که با نفت بشکهای هفت دلار، دولت او توانست تورم را کنترل کند و رشد اقتصادی را بهبود ببخشد، صندوق ذخیره ارزی هم ایجاد میکند و تلاش کرد تا زیرساختها را به سمت توسعه متوازن هدایت واصلاح کند، این توفیق بسیار چشمگیری بود که کمتر به آن پرداخته شد. واقعا هم مبانی اعتقادی میگوید و هم تجربه تاریخی بر این مسئله صحه میگذارد که اگر دولت بتواند رفاه را به جامعه بیاورد و تبعیضهای موجود را کاهش دهد، آن دولت میتواند ادعا بکند که در پیشرفتهای بعدی و توسعه متوازن و پایدار گامهای اساسی بردارد. به اعتقاد من علیرغم بدهیهای سنگینی که از دولت گذشته بجای مانده دولت یازدهم در این زمینه موفقیت داشته است.
پیشبینی میشد در طول یکسال گذشته دولت بتواند خانه احزاب را احیا کند / حامیان آقای روحانی که پشتوانه اصلی و بدنه اجتماعی او هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند
از دو حوزه موفق دولت اسم آوردید ولی حوزهای نیز وجود دارد که تقربیا اکثریت فعالان سیاسی اصلاحطلب به عملکرد دولت در این حوزه نقد وارد میکنند و آن، حوزه سیاست داخلی است. ارزیابی شما چیست؟
سیاست داخلی مجموعهای از بخشها را شامل میشود. در بخش دانشگاهها، دولت عملکرد خوبی داشته علیرغم رویکردی که دولت گذشته در پیش گرفته شد بود، این بود که اساسا تاثیرگذاری و تصمیمگیری از وزارت علوم به سمت شورای عالی انقلاب فرهنگی حرکت کند اما بهرحال علیرغم چارچوبهای یکسویهای که در دولت گذشته برای کاهش تاثیرگذاری وزارت علوم و دانشگاهها و روند دمکراتیکی که از دولت آقای خاتمی در دانشگاهها پایهگذاری شده بود، ایجاد شد و با همه مخالفتهای که مجلس با وزارت علوم در این عرصه دارد و تا آنجا پیش رفتندکه آقای فرجی دانا را برکنار کردند، دولت توانسته موفق عمل کند اما در بحثسیاست داخلی، آن انتظاراتی که پیشبینی میشد هنوز دولت نتوانسته به وعدههای خود عمل کند که به ویژه این مسئله را میتوان در بخش احزاب گفت. پیشبینی میشد در طول یکسال گذشته دولت بتواند با هماهنگی شورای مرکزی خانه احزاب، این نهاد صنفی احیا کند. با توجه به اینکه اساسا خانه احزاب هیچگاه منحل نشده بود و این دولت دهم بود که مانع از فعالیت خانه احزاب شده بود. حامیان آقای روحانی که پشتوانه اصلی و بدنه اجتماعی او هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. این بدنه اجتماعی همواره باید به عنوان پاشنه آشیل دولت مورد توجه قرار گیرد. بخصوص که مخالفان افراطی دولت نیز همین بدنه اجتماعی را هدف قرار دادهاند.
دلیلی که انتظارات در این بخش برخلاف بخشهای دیگر هنوز متحقق نشده است، چیست؟ ویرانیهای دولت گذشته در این مسئله موثر بوده است؟ یا شخص وزیر کشور هنوز در این راستا گام برنداشته یا آنکه دولت برای این مسئله برنامه مدونی ندارد؟ یا آنقدر فضای امنیتی که در کشور طی هشت سال گذشته سنگین بوده که برای تغییرش باید زمان بیشتری را انتظار داشت.
قطعا فضای سیاسی کشور در مقایسه با هشت سال گذشته تغییر کرده و ما شاهد گشایشهایی در عرصههای مختلف مثل احزاب و رسانهها هستیم. وزارت کشور نیز تاکنون دو نشست با دبیران کل احزاب برگزار کرده و همه اینها حاکی این است که رویکرد دولت یازدهم نسبت به دولت نهم و دهم متفاوت است و بنا دارد تا در بحثسیاست داخلی و بالاخص در حوزه احزاب، همه محدودیتهایی که در دولت گذشته با آن روبهرو بودیم مانند فضای امنیتی و بالا رفتن هزینه برای کار حزبی و فعالیت سیاسی، آنها را کاهش دهد و به نوعی احزاب را مجددا در جای خودش بازتعریف کنیم ولی علیرغم آن پیگیریها، هنوز آن انتظارات برآورده نشده است و شاید بخشی از این مسئله را در ساختار وزارت کشور مورد بررسی قرار گیرد. انتظار محتمل از دولت یازدهم این بود که وقتی دولتها تغییر میکنند بخش سیاسی وزارت کشور که رویکردها را تعریف و چارچوبها را تعیین میکند، این بخش نیز در راستای دولتی که بر سرکار آمده است، رویکردش را همسو کند. تاثیر این مسئله را میتوان در انتصاب فرمانداران و بخشداران در کشور دید و به نظر میرسد نگرانی جدی میان حامیان آقای روحانی در این باره وجود دارد که نمایندگان اجرایی دولت در مناطق کشور حضور دارند و انتظار است که در راستای دولت منتخب فعالیت بکنند، همراستا با رویکرد دولت حرکت نکنند. بخش عمده دیگر این است که علیرغم رویکرد اعتدالی دولت و تلاشش در همکاری و تعامل با نهادهایی که در حال مقابله با برنامههای دولت هستند، همچنان شاهد هستیم که مقاومتها و بحرانسازی علیه دولت ادامه دارد و از یک مسئله بسیار کوچک، یک پروپاگاندا و موج تبلیغاتی درست میکنند و آن را، به یک مسئله جدی و بحرانی برای کشور تبدیل میکنند تا علیه دولت بحرانسازی کنند. مسئله دیگر، فقدان مدیریت رسانهای فراگیر در دولت است که علیرغم فرصتهای رسانهای که وجود دارد ولی از این فرصتها بهرهگیری و استفاده نمیشود.
اگر دولت بتواند با رسانههای حامی خود رابطه مستمری برقرار کند، بخشی از فضاسازیها علیهاش برطرف خواهد شد
به مسئله خوبی اشاره کردید. یکی از گلایههایی که بسیاری از فعالان رسانهای از دولت یازدهم دارند این است که از رسانههای حامی خویش بیشتر حمایت کند و حداقل آن فضای تبعیضآمیزی که در دولت قبل نسبت به رسانههای اصلاحطلب و مستقل به وجود آمد را از بین ببرد. فکر میکنید ادامه یافتن فقدان استراتژی رسانهای از سوی دولت یازدهم چه اثراتی برجای خواهد گذاشت؟
اگر رسانههای مختلف کشور را مورد بررسی قرار دهیم و حجم رسانههای حامی و حجم رسانههای منتقد و مخالف دولت که به انحای مختلف از هر تلاشی برای حاشیهسازی برای دولت فروگذار نیستند و در راس آنها صداوسیما نیز قرار دارد، بررسی کنیم؛ ما را به این بحثمیرساند که دولت نتوانسته از همه ظرفیتها استفاده کند و از فقدان استراتژی در این حوزه رنج میبرد. اگر دولت بتواند با رسانههای حامی خود رابطه مستمری برقرار کند و از ظرفیت آنها برای اطلاعرسانی از عملکرد خویش استفاده بکند، به نظرم بخشی از فضاسازیها علیهاش برطرف خواهد شد ولی این ضعف در دولت به شکل جدی مشاهده میشود که نمیتواند از این ظرفیتها استفاده کند و به نظر میرسد یک ناهماهنگی در تیم دولت در این ارتباط وجود دارد. رسانههای حامی سعی میکنند برنامهها و عملکردهای دولت را پوشش بدهند ولی حمایتها و توجههای لازم از سوی دولت به آنها صورت نمیگیرد.
قبول دارید که آقای احمدینژاد در عرصه رسانهای موفقتر عمل کرد؟
آقای احمدینژاد به شکل مشخص هم خودشان به دنبال جریانسازی رسانهای بود و هم صداوسیما رویکرد متفاوتی نسبت به اینک داشت. کافی است که بررسیای در رابطه با عملکرد صداوسیما در دوران هشت ساله دولت آقای خاتمی با عملکرد این سازمان در دولت قبل صورت گیرد؛ از نحوه پوشش اخبار، نحوه حضور رئیس جمهور در صداوسیما و مجامع مختلف و نحوه انتشار اخبار دولت. این تفاوت کاملا مشهود است. صداوسیما به عنوان رسانهی فراگیر در کشور، از نقش قابل توجهی در افکار عمومی برخودار است ولی مهمترین مسئله این است که دولت باید یک استرتژی مشخص در خصوص افکار عمومی و بدنه احتماعی خویش در حوزه عملکردیاش داشته باشد تا این خلاء را برطرف کند و ظرفیتهای جدیدی را ایجاد کند. بهرحال مهمترین و جدیترین دستورکار مخالفین آقای روحانی استفاده از فضای رسانهای و ایجاد پروپاگاندا و فضای رسانهای علیه دولت است.
یکی دیگر از انتظاراتی که از دولت آقای روحانی با توجه به شعارهای انتخاباتی ایشان وجود داشت، استفاده بیشتر از زنان در حوزههای مدیریتی کلان بود. آقای احمدینژاد برای اولین تابو وزیر زن را در کشور شکست و انتظار بود وقتی آقای روحانی کابینه و هیات دولت را معرفی میکند، ایشان از چند زن برای صدارت وزارتخانهها برعهده بگیرند. به عنوان یک فعال سیاسی که زن است، عملکرد دولت در این حوزه را چطور میبینید؟
موافقم که دولت آقای احمدینژاد یک تابو را که خیلی هم در مورد وزیر زن جدی بود، شکست و زنانی را برای رای اعتماد معرفی کرد و یکی هم توانست رای بیاورد اما در عمل آن آنچه در بخشهای زیر مجموعه دستگاهها برای زنان روی داد، ناقض این رویکرد است. اقدام دولت آقای احمدینژاد، بیشتر یک اقدام نمادین بود و با توجه به فضای سال ۸۸، نشات گرفته از یک رویکرد سیاسی بود. کنار گذاشتن همین وزیر زن آنهم به شکلی ناموجه و غیرمنصفانه، آن رویکرد را که ممکن است مثبت بدانیم، خنثی کرد. بهرحال خانم وحیددستجردی در حوزه وزارت بهداشت، عملکرد موفقتری نسبت به سایر وزرای ایشان داشتند. انتظار محتمل هم از دولت تدبیر و امید با توجه به شعارهایی رئیس دولت یازدهم در دوران تبلیغات در ایجاد تساوی در حقوق زنان و مردان و رفع تبعیض که از جامعه زنان مطرح کرده بود، این بود تا شاهد جریانسازی برای تحقق آنها در دولت یازدهم باشیم و اولین انتظار این بود که در هیات وزیران، حداقل شاهد حضور تعدادی از زنان که میتوانستند عهدهدار مسئولیت برخی از وزارتخانهها باشند، باشیم ولی به دلیل برخی مقاومتها در این باره و پیشبینی این مقاومتها، دولت ترجیح داد که این مسئولیت و تصدی را در دیگر ردهها که ممکن تاثیرگذار باشد، از زنان استفاده کند و نمونه مشخص آن را میتوان در معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست، معاون حقوقی رئیس جمهور و سخنگوی وزارت خارجه مشاهده کرد. تعدادی از فرمانداران نیز از زنان انتخاب شدهاند. اما تا دولت برنامه مدونی برای جریان سازی عدالت جنسیتی نداشته باشد این قبیل اقدامات مقطعی نمیتواند رافع دغدغههای زنان باشد.
این چند انتصاب توانسته انتظارات زنان را تحقق ببخشد؟
در معاونت امور زنان ریاست جمهوری فردی حضور دارد که هم اساسا در این حوزه و مسئله تجربه دارد تا بتواند عدالت جنسیتی را جریانسازی کند و هم در این باره، تخصص دارد. اما تاکید بیش از اندازه بر حضور زنان در ساختار حقوقی بدون توجه به آنچه در بطن جامعه و در ساختار حقیقی میگذرد نمیتواند مشکلگشا باشد و خلاء حضور زنان در ساختار قدرت را برطرف کند. تا این خواست و اراده از بطن جامعه جوشیده نشود و جریانسازی نشود، هر دولتی بر سرکار آید، با توجه به نگاهی که به زنان دارد، دیدگاه و نظر خود را اجرا میکند، در حالی که در کشورهای توسعه یافته سازوکار به گونه دیگری است. یک مثالی
میزنم؛ تاکنون ۹ مجلس در جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است، سهم زنان از نظر نمایندگی هنوز به پنج درصد نرسیده است ولی میانگین حضور زنان در مجالس دنیا، سالهاست که از ۲۰ درصد گذشته است. در مجموع میخواهم بیان کنم که برای حضور زنان در ساختار قدرت، نباید یکسویهنگری کرد و تا در این باره، جریانسازی نشود و نهادهای مدنی غیردولتی در حوزه زنان شکل نگیرد و تا احزاب مسئله زنان را دستور کار خویش قرار ندهند و در جهت این رفع تبعیض، گام برندارند و برنامه نداشته باشند، صرف این شعارها مشکلی از جامعه زنان را رفع نمیکند. صرفا ممکن است دولتی بر سرکار آید که نسبت به حضور و
مشارکت زنان رویکرد مثبتی دارد و زنان چند پست را بگیرند و سپس دولتی با رویکرد جزمی بیاید و به گونه دیگر عمل کند.
گفتوگو از: محمدابراهیم ترقینژاد سریزدی