خبرگزاری کار ایران

بسته‌نگار در گفت‌وگو با ایلنا:

مرحوم طالقانی معتقد بود که با منتقدان باید رفتار مناسبی داشت

مرحوم طالقانی معتقد بود که با منتقدان باید رفتار مناسبی داشت
کد خبر : ۲۰۳۲۲۶

مرحوم طالقانی بیان کرده بودند که هر مذهب و مکتبی که بشر را در محدوده خویش قرار دهد و آزادی فکر و اندیشه را از فرد بگیرد، این مسئله ضدبشری است / ایشان از یکسو متوجه نارسایی‌های دمکراسی بود و برای همین به دمکراسی هدایت شده متعهد و معتقد بودند.

۳۵ سال پیش در چنین روزی آیت‌الله سیدمحمود طالقانی درگذشت. جامعه رخت سیاه بر تن پوشید و ملت ایران عزدار شد. مردی که امام خمینی(ره) او را ابوذر زمانه نامید و همه گروه‌ها و جریان‌ها، وی را پدر خود می‌دانستند. اگر آیت‌الله طالقانی امروز زنده بود، چه می‌کرد و چه دغدغه‌هایی داشت؟ چه چیزی موجب جذب جوانان انقلابی به وی شد که او را پدر خویش می‌دانستند؟ چه مسائل و ارزش‌هایی در اندیشه او جریان داشت؟ همه اینها را محمد بسته‌‌نگار پاسخ می‌دهد. محمد بسته‌نگار روزنامه‌نگار، فعال سیاسی و داماد آیت‌الله طالقانی ‌است که از میانه دهه ۳۰ شمسی همراه و همگام با آیت‌الله طالقانی بوده و این همراهی و همگامی با پیوندی که وی با خانواده آیت‌الله طالقانی بست، مستحکم‌تر و عمیق‌تر نیز شد. بسته‌نگار به این مسئله تاکید کرد آیت‌الله طالقانی فقط برای نفی استبداد مبارزه نکرد و به آزادی عمیقا اعتقاد داشت. وی بیان می‌کند که آیت‌الله به نقش مردم و دمکراسی شورایی اعتقاد داشت و اگر ایشان زنده بود مدارا از دغدغه‌هایش بود و ابوذروار بر سر چپاول‌گران و غارتگران اموال بیت‌المال فریاد می‌کشید. مشروح مصاحبه ایلنا با محمد بسته‌نگار در پی می‌آید:

آقای بسته‌نگار! شما از جمله افرادی بودید که سال‌ها در کنار مرحوم آیت‌الله طالقانی فعالیت‌های مبارزاتی داشتید و از نزدیکان سببی ایشان نیز محسوب می‌شوید. از نحوه آشنایی خود با ایشان صحبت می‌کنید.

من از سال ۳۷ یا ۳۸ بود، با مرحوم طالقانی، مهندس بارزگان و دکتر سحابی آشنایی پیدا کردم. من در آن سال‌ها دغدغه‌های بسیاری داشتم و آثار بسیاری از متفکران را نیز خواندم ولی هیچ کدام از آنها من را ارضا نمی‌کرد تا اینکه با مسجد هدایت آشنا شدم. نحوه سخنرانی‌ها، موضوع مطالب و تفسیر قرآن ایشان من را با جامعه و مسائل روز آشنا کرد.

از نحوه آشنایی‌تان صحبت کردید و اینکه آثار متفکران دیگری هم خوانده بودید که شما را ارضا نکرده بود. چه چیزی در آثار و سخنرانی‌های مرحوم طالقانی دیدید که موجب شد تا شما جذب شوید؟

آنچه موجب می‌شد این بود که سخنرانی‌ها و تفاسیر مرحوم طالقانی، تفاسیری دانشمندانه نبود که همانند علما در یک کتابخانه بنشیند و تفسیر بنویسند بلکه تفسیری بود که از بینش طالقانی جوشیده بود. این بینش همراه با عمل بود، عمل در مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار، مبارزه با استثمار. این مبارزه فقط علیه استبداد نبود بلکه روی دیگر استبداد که مسئله آزادی بود را نیز دنبال می‌کردند. آقای طالقانی فقط در پی نفی استبداد نبود بلکه می‌خواست آزادی را نیز به جامعه ارمغان ببخشد.

به ایمان قلبی مرحوم طالقانی به مسئله آزادی اشاره کردید. آزادی در اندیشه مرحوم طالقانی چه جایگاهی داشت؟

من کتابی در این باره با نام " طالقانی؛ نظریه‌پرداز دمکراسی شورایی " نوشتم که اخیر منتشر شده است و آزادی و دمکراسی شورایی در اندیشه طالقانی را در این کتاب بیان کردم. ایشان به دمکراسی پارلمانی معتقد بود که از مبانی دمکراسی یکی حق انتخاب و آزادی افراد در انتخاب است. دیگری حق پرسش و به زیر کشیدن است. مرحوم طالقانی همواره و بارها نسبت به آزادی و آنهم در همه ابعاد سخن گفته بود. طالقانی می‌گوید که آزادی بزرگترین هدیه الهی به انسان است و می‌گفت انسان آزاد آفریده شده است که هیچ کس نمی‌تواند آن را سلب کند. اصولا تمامی انقلاب‌ها برای باز کردن بندها بوده است. یا در جای دیگری بیان کرده بودند که هر مذهب و مکتبی که بشر را در محدوده خویش قرار دهد و آزادی فکر و اندیشه را از فرد بگیرد، این مسئله ضدبشری است.

شوراها از دیگر مسائل کلیدی در اندیشه مرحوم طالقانی است. ایشان تاکید زیادی بر مسئله شوراها داشتند. دلیل تاکیدات ایشان چه بود؟

ایشان به مسئله دمکراسی معتقد بود. مرحوم طالقانی در سال‌های ۳۴ که کتاب " تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله " علامه نائینی را شرح و توضیح دادند، در آخر آن شرح و توضیح می‌گوید که در گذشته انبیا محیط رشد و شکوفایی را برای افراد فراهم می‌کردند و اینک نمی‌توان با زور و اسلحه فردی را هدایت کرد. معتقد بودند که رای دادن همان کار هادیانه گذشته را می‌کند که حکومتی در جهت صالح به وجود آورند. مرحوم طالقانی بیان می‌کردند امکان‌پذیر نیست که صالحان بیایند و جامعه ما را اصلاح و هدایت کنند. ایشان از یکسو متوجه نارسایی‌های دموکراسی بود و برای همین به دموکراسی هدایت شده متعهد و معتقد بودند. مرحوم طالقانی برای رفع عیب دمکراسی به خود دموکراسی پناه برد. ایشان می‌گفتند که شوراها می‌تواند مشکلات و معایب دموکراسی را رفع کند. شوراها نیز این نبود که مردم ۳۰ نفر را انتخاب کنند و تمام. ایشان می‌گفتند که در هر مرحله باید یک شورا تشکیل شود و مشکلات هر محله، توسط افراد همان محله حل گردد. نمایندگان هر محله، شورای محلات را تشکیل دهند و شورای محلات، شورای شهر را تشکیل دهند. آیت‌الله طالقانی هیاتی را برای تنظیم آئین‌نامه شوراها کردند و شش نفر را انتخاب کردند که یکی از آنها مرحوم کاتوزیان بود و آئین‌نامهای مترقی تنظیم شد که اگر اجرا می‌شد بسیاری از مشکلات امروز دیگر نبود.

مرحوم طالقانی از جمله روحانیونی بودند که به کار حزبی اعتقاد داشتند و خود از موسسان نهضت آزادی بودند. دلیل اینکه ایشان به کار حزبی و تشکیلاتی اعتقاد داشتند، چه بود؟

آیت‌الله طالقانی با مرحومان بارزگان و سحابی از سال ۱۳۲۱ به بعد حشر و نشر داشتند و با انجمن‌های اسلامی در ارتباط بودند. این ارتباط و حشر و نشر تعاملی بود و نه یکطرفه، این ارتباط تعاملی و دوسویه موجب ارتقا تفکر ایشان می‌شد و از سوی دیگر، ایشان خود را محدود به یک گروه و یک دسته نکرده بود و هم با نیروهای چپ و هم با نیروهای ملی‌گرا و هم نیروهای مذهبی در ارتباط تنگاتنگ بود. این ارتباطات گسترده موجب می‌گردید که تا مرحوم طالقانی نسبت به مسائل روز و دنیا شناخت بهتری داشته باشند و با مسائل نوین آشنا باشند. ایشان پس از کودتای ۲۸ مرداد عضو نهضت مقاومت ملی می‌شوند و با نیروهای بسیاری مرتبط بودند و در سال ۳۹ که جبهه ملی دوم تشکیل می‌شود، از تاسیس‌کنندگانش است. سپس نیز به همراه مرحوم بازرگان و مرحوم سحابی نهضت آزادی را پایه‌گذاری می‌کنند.

مرحوم طالقانی اولین خطیب نماز جمعه تهران بودند. نماز جمعه را ایشان بر اساس چه ضرورتی پایه‌گذاری کردند و تفاوت نماز جمعه ایشان را با نماز جمعه امروز در چه می‌دانید؟

ایشان از جمله کسانی بودند که به وجوب نماز جمعه اعتقاد داشتند. ایشان بیان می‌کردند که نماز جمعه، یک نماز اجتماعی سیاسی که در هفته مسائل جامعه در آن باید مطرح شود، است و باید پایگاهی برای افزایش وحدت و آگاهی جامعه باشد. ایشان توسط آقای منتظری به امام پیشنهاد دادند و امام بیان کردند که خود ایشان این مسئولیت را برعهده بگیرند.

به عنوان سوال آخر؛ فکر می‌کنید اگر مرحوم طالقانی هم‌اینک زنده بودند چه مسئله به دغدغه ایشان تبدیل شده بود.

اگر ایشان زنده بودند، چند دغدغه داشتند. دعوت به مدارا از دغدغه‌های ایشان بود. اعتقاد داشتند که باید با دگراندیشان و منتقدان رفتاری مناسب داشت. از سوی دیگر ایشان ابوذر زمان بود و ابوذروار علیه مفسدان و چپاول‌گران اموال بیت‌المال فریاد می‌زد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز