چه چیز خواب اصولگرایان را برای انتخابات آشفته کرده است؟
رویای وحدت! کابوس اجماع!
شاید هنوز فقدان زیرساختهای تشکیلاتی، نبود نگاه جمعی و ناظر به مصلحت عمومی و اشتهای بیش از اندازه به کسب صندلی مصادر قدرت، عواملی است که موجب خواهد شد این عاشقان بیتاب وحدت همچنان و تا دیرگاهی در انتظار وصال معشوق بمانند.
رویای وحدت دیری است مردان اصولگرا را رها نمیکند. رویایی که هرگاه زمینهای برای تعبیر یافت به کابوسی هول آور برای کسانی تبدیل شد که هنوز هم مشتاقانه آن را میجویند. ماهی لغزان اجماع همچنان از میانه دستهای آنان میگریزد و صیادان ناکام را در آرزوی صیدی بزرگ وا میگذارد و میرود.
آن روز که در سال ۱۳۸۴ با خروج محمد خاتمی امیدی بزرگ برای نشستن بر کرسی ریاست دولت به وجود آمد. مردان اصولگرا اشتهای خود برای رفتن به پاستور را به نمایش گذاشتند. یکی لباس نظامی از تن به در کرد و به میدان آمد. دیگری از انزوای دبیری مجمع تشخیص مصلحت خود را به وزارت کشور رساند. یکی از مجلس و یکی از شهرداری تهران آمدند تا «خطر بزرگ» نمایان نشود. تعبیری که احمد توکلی درواپسین روزهای مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ در نامه انصراف خود از کاندیداتوری به کار برد و مقصودش بازگشت «هاشمی رفسنجانی» بود. توکلی که در پیش از آن تمام قد در برابر رییس دولت سازندگی ایستاده بود و تا توانسته بود از سیاستهای تعدیل اقتصادی او انتقاد کرده بود، این بار در روزهای آخر کنار رفت تا به تنهایی تلاش ناکام جمعی اصولگرایان برای اجماع را جبران کرده باشد.
تلاشی که مرد انزواگزیده خرداد ۷۶ را به میدان آورده بود تا محاسن سفید خود را در گرو وحدت جناحی بگذارد که شوق تسخیر سنگرهای قدرت آنها را از هر نرمش و تدبیری غافل کرده بود.
علی اکبر ناطق نوری در قالب رییس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب آمد تا حرف آخر را بزند و رجال سنگین وزن اصولگرایان را به کناره گیری و وحدت بر سر یک کاندیدا قانع کند. غافل از اینکه حتی دوستان قدیم نیز به ریش سفیدی او وقعی نخواهند گذاشت. چندان که علی اکبر ولایتی یکی از نخستین کسانی بود که حرمت شیخ را خدشه دار کرد و درباره بیطرفی او تردید روا داشت. پس از او محمدباقر قالیباف و محمود احمدی نِژاد از شورایی که آنان را گرد آورده بود جدا شدند تا سرانجام تنها کسی تن به حکمیت شوراییان دهد که خود منتخب آنان بود: علی لاریجانی!
رای اندک او در انتخابات اما موجب شد که خروج کردگان و حامیانشان به شورا کنایه زنند، درباره شناخت افکارعمومی و حسن انتخابشان. با این همه شیخ کنار رفت و در دوره اول صدارت احمدینژاد بیشتر ساکت ماند.
نام ناطق نوری اما چهارسال بعد دوباره خبرساز شد. این بار همان کاندیدایی که شورای هماهنگی انقلاب او را رانده بود در مناظرههای انتخاباتی در یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون ایران او و خویشاوندان را متهم به فساد کرد. ناطق از صدا و سیما وقت پاسخگویی درخواست نمود. اما این بار نیز دست رد به سینه او زدند. به این ترتیب شیخ ماند و انبوهی اتهام که حتی فرصتی به او ندادند تا آنها را نفی کند.
او یکی از بزرگان جناحی بود که در کنار آیت الله محمدرضا مهدوی کنی روزهای نخستین ریاست جمهوری محمود احمدینژاد را به سکوت برگزار کردند. در روزهایی که بازار تبریکها و خوشباشها چنان داغ بود که رییس مجلس هفتم نخستین چهره اصولگرا شد که دست تبریک به سمت منتخب سوم تیر ۸۴ دراز کرد.
حداد عادل در کنار محمدرضا باهنر چنان به شوق آمده بودند که نایب رییس کرمانی مجلس به یاد آورد که چهارسال پیش به علی یونسی گفته است که: رییس جمهور ما احمدینژاد خواهد شد. باهنر از سونامی احمدینژاد سخن گفت. غافل از اینکه سونامی مرز نمیشناسد. چندان که سونامی تا صندلی نایب رییسی مجلس نیز پیشروی کرد و باهنر را کنار زد.
حداد عادل نیز طعم نامرادی از رفقای رییس جمهور را چشید. هم زمانی که از پلههای ریاست مجلس هفتم پایین میآمد و هم بعد از آن. شاید همین سابقه بود که او را واداشت در مناظرههای هشت سال بعد آنگاه که در کنار جلیلی و قالیباف و رضایی نشسته بود به صراحت بگوید: محمود احمدینژاد اصولگرا نبود.
اصولگرایان اما در انتخابات ۹۲ نیز نتوانستند ماهی اجماع را صید کنند. حداد گرچه از ابتدا گفته بود تا آخر میماند، اما در روزهای آخر کنار رفت. دیگران اما ماندند تا باز هم وحدت دور از دسترستر بنماید و جناح مغرور از پیروزی در شوک ناگهانی شکستی ناشی از اجماع رقیب فرو رود. شکستی که تنها ۷۲ ساعت طول کشید و طعم تلخ شوک ۷۶ را دوباره در ذائقه اصولگرایان تکرار کرد.
امروز هم اصولگرایان باز قصیدههای شورآفرین برای وحدت میسرایند. قصائدی که البتهگاه قافیهاش برای سرودن تنگ میآید.
چشم انداز انتخابات مجلس همه را به تکاپو انداخته. هر دو جناح را. با این همه جناحی که تا همین چند ماه پیش خود را چنان سوار بر مرکب قدرت میدید که سخن گفتن یکی از اصلاح طلبان را تمسخر میکرد و آنان را مردگان سیاسی میخواند، امروز از زبان دبیرکل یکی از مهمترین جناحهایش دلواپسی عمیق خود را از بازگشت رقیب اظهار میکند.
باهنر از خطر تغییر جریان میگوید و درباره فتنه جدید هشدار میدهد و چنان نگران است که در اندیشه این نیست که کسی از او بپرسد معنای رقابت سیاسی چیست و چگونه یک فعال سیاسی احتمال شکست جناح خود در انتخابات را فاجعهای در حد ایجاد فتنه تلقی میکند؟
باهنر اما در حالی نگرانی خود را با همجناحیها در میان گذاشته که در اردوگاه اصولگران صدای سازهای گوناگون شنیده میشود.
علی اکبر ناطق نوری که روزگاری از سوی اصولگرایان فراخوانده میشد تا حکمیت میان آنان را بپذیرد، امروز چنان از آنان فاصله گرفته که رضا خاتمی به صراحت حمایت اصلاح طلبان از او برای فعالیت در هر عرصهای را اعلام میکند.
عدهای به ایت الله مهدوی کنی دل بستهاند. چندان که محسن غرویان که این روزها از حلقه مصباح کنار کشیده چندی پیش در گفتوگو با ایلنا اصولگرایان را از خطر انحصارگرایی ترساند و مهدوی کنی را شایسته نشستن بر صدر حلقه اصولگرایان دانست و همه را به تبعیت از او برای کار تشکیلاتی فراخواند.
این هشدارها اما گویی چندان مقبول نمیافتد. این روزها اصولگرایانی در سطح دبیرکلی و معاونان(آن گونه که باهنر گفته است) در مجلسی حضور یافتهاند که حجت الاسلام تقوی تشکیل داده است. مجلسی که برخی نیروهای همین جناح شکایت دارند که چرا به آن دعوت نشدهاند.؟
از جمله ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین که میگوید: وقتی وحدت اصولگرایان با محوریت آیت الله مهدوی کنی - که تمامی اصولگرایان او را به عنوان چهرهای که میتواند در ایجاد وحدت در میان اصولگرایان بسیار تاثیرگذار باشد میشناسند - حاصل نشد قطعا با روشی که برخی از آقایان در پیش گرفتهاند ایجاد وحدت در بین اصولگرایان بسیار بعید به نظر میرسد. از آقای تقوی باید پرسید که چرا از رئوفیان که ۲۰ سال قائم مقام و دبیرکل جامعه اسلامی فرهنگیان بوده که اتفاقا ایشان هم در آن عضویت داشته در این جلسات دعوت نکرده است.
سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز در پیشبینی خود از احتمال وحدت اصولگریان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: زیرساختهای وحدت اصولگرایان موجود است اما تعدادی از اصولگرایان باید فردیت و گروهگرایی را کنار بگذارند تا انسجام و وحدت میان اصولگرایان به وجود آید.
شاید این روزها در جلسات اصولگرایان خارج از دیدرس رسانهها کسانی باشند که اجماع اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ را به همدیگر یادآوری میکنند و میخواهند(گرچه دشوار و تلخ اما) از تجریه رقیب درس بیاموزند.
برخی تحلیلگران اما اعتقاد دارند جناح اصولگرا دشوار بتواند به وحدتی از نوع اجماع بر سر یک لیست یا یک کاندیدا برسد. شاید هنوز فقدان زیرساختهای تشکیلاتی، نبود نگاه جمعی و ناظر به مصلحت عمومی و اشتهای بیش از اندازه به کسب صندلی مصادر قدرت، عواملی است که موجب خواهد شد این عاشقان بیتاب وحدت همچنان و تا دیرگاهی در انتظار وصال معشوق بمانند.