حسین کاشفی در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا:
کشور را نمیتوان با شعار اداره کرد
فقط دولتهای نهم و پس از آن نباید پاسخگو باشند بلکه تمام حامیان آنها که با سکوت و تائید موجب رسیدن به این نقطه شدند هم باید جوابگو باشند / وقتی طرف مقابل میبیند مذاکره در جایگاه شکننده قرار دارد، زیادهخواهی میکند / مردم باید منتظر باشند در عرصه سیاست داخلی شاهد بازتر شدن فضا باشیم.
حسین کاشفی از جمله سیاستمداران اصلاحطلبی است که به واسطه حضور فعالش در عرصه مدیریتی وزارتخانههای اقتصادی و ریاستش بر خانه احزاب شناخته میشود. مردی که هر چند از سیاست در این سالها فاصله نگرفته است، اما در تحلیلهای سیاسیاش اعتدال را پیشه کرده و تاکید میکند که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید منافع ملی را اساس کار خویش قرار دهند.
وی انتقادات بخشی از افراطیها به دولت روحانی را فرار به جلو میداند و میگوید آنها باید به جای سوال کردن پاسخگوی اقداماتشان در هشت سال گذشته باشند. با این حال وی مدافع صرف دولت نیست و دولت را نیز بیعیب نمیداند و میگوید دولت در عرصه سیاست داخلی تاکنون گام درخوری برنداشته است و البته معتقد است که مردم باید شاهد به بار نشستن مطالبهشان در عرصه داخلی در صد روز دوم دولت روحانی باشند.
متن گفتوگوی «ایلنا» با حسین کاشفی در ادامه میآید:
* نزدیک به ۴ ماه از آغاز به کار دولت یازدهم گذشته است و در گزارشی هم که رییسجمهور به مناسبت صدمین روز آغاز به کار کشور ارائه کردند، وضعیت کشور به گونهای ترسیم کردند که همراه با بیمها و امیدهای بسیاری بود. حال اگر بخواهیم تصویری از مشکلات و چالشهایی که در کشور وجود دارد ترسیم کنیم، فکر میکنید مهمترین این چالشها کدام باشد؟
همانطور که میدانیم آقای روحانی در شرایطی کار خود را آغاز کرد که کشور در زمینههای مختلف با مشکلاتی متعددی مواجهه است. از یکسو، در بعد سیاست خارجی متاسفانه با قطعنامههایی روبهرو هستیم که در دولت قبلی یکی پس از دیگری علیه ایران صادر شد و نوع تصویری که از ایران به نمایش گذاشته شد، اینطور بود که ایران کشوری افراطی است که بر اساس منطق، قانون و اخلاق عمل نمیکند و اهل گفتوگو، صلح و تفاهم نیست. این مسئله باعثشد که ما نه تنها در سطح کشورهای اروپایی بلکه در منطقه هم دوستانمان را از دست بدهیم و ما نه در کنار همه، بلکه در مقابل همه باشیم. اتخاذ سیاستهای از این دست، موجب ایجاد محدودیتها و بحرانهایی شد که با خواسته مردم مطابقت نداشت. در داخل کشور هم باز شاهد وضعیت نامناسب اقتصادی و کرامت انسانی بودیم. وضعیت تولید و ارزش پول کاهش یافت. نه تنها قانونگریزی میشد، بلکه قانونستیزی هم صورت میگرفت. در خصوص وضعیت اجتماعی هم شاهد وضعیت خوبی نبودیم. مردم قدرت تحمل یکدیگر را نداشتند و بیصبرانه با هم روبهرو میشدند و خشونت و خشونتگرایی رو به رشد بود. این بد عمل کردنها و گفتمانسازی که با اخلاقمداری نامنطبق بود موجب دامن زدن به گسست دولت و ملت میشد. اگر امروز پرسیده شود که مهمترین سرمایه یک کشور چیست، گفته میشود سرمایه انسانی آن جامعه. امروز کشور ما را با یک پدیده شناسایی میکنند و آن فرار مغزهاست. در دولت نهم و پس از آن شاهد رشد روزافزون آن بودیم. باید از خودمان بپرسیم که چه شده است که این پدیده روزبهروز افزایش یافته است و جوان ایرانی به جای ماندن در ایران، جلای وطن میکند. وقتی این قطعهها را در کنار هم قرار میدهیم، میبینیم که شاهد وضعیت خوبی در کشور نیستیم. پس نباید انتظار این را داشته باشیم که به سرعت بر مشکلات فائق شویم، ولی در افقی که انتخاب میشود باید معلوم باشد که هر یک از زمینهها، حرکتمان طوری است که از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب است.
* با توجه به این توضیحات، فکر میکنید مهمترین مسئلهای که کشور با آن روبهروست، چیست؟
در طی ۸ سال گذشته، دولتی که بر سرکار بود اهمیتی برای کار کارشناسی و برنامهریزی قائل نبود و برنامههای مصوب کشور را به کناری مینهاد، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را منحل میکند و شورای عالی پول و اقتصاد را به کناری میگذارند و کارشناسان به حاشیه میروند. مهمترین مسئله کشور هم از اینروست. خوشبختانه یکی از مهمترین مسائلی که آقای دکتر روحانی چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن، همواره بر روی آن تاکید داشتند، اهمیت کار علمی و کارشناسیشده است. در این دوره شاهد احیاء سازمان مدیریت و برنامهریزی هستیم. از دیگر سو، حقوق شهروندی و توجه به فصل سوم قانون
اساسی یکی دیگر از مسائلی بود که در سالهای قبل به کناری نهاده شده بود و شاهد بودیم که هم آقای عارف و هم آقای روحانی در قبل از انتخابات به این مسئله تاکید زیادی داشتند و خوشبختانه در مدت زمان کوتاهی که از دولت روحانی گذشته است، شاهد توجه بیش از پیش به آن هستیم. البته در رابطه با بحثاحزاب و نهادهای مدنی، دولت نهم و دهم موانع متعددی ایجاد کرد و برخلاف بندهای اصل سوم قانون اساسی که دولت موظف به فراهم کردن بسترهایی برای رشد و آگاهی مردم است تا در زمینههای مختلف بتوانند بر سرنوشت خود حاکم بشوند یکی از این بسترها احزاب است، عمل کرد، چراکه دولت سابق اعتقادی به احزاب
نداشت و آنها رقیب خود میپنداشت. اما در این دوره، دولت اعلام کرده توجهای ویژه بر فصل سوم قانون اساسی دارد و هم میخواهد نهادهای مدنی و احزاب بیش از پیش فعال شوند و در همین راستا نیز وزیر کشور اعلام کرده میخواهد با نمایندگان احزاب دیداری داشته باشد.
* در حوزه سیاست خارجی چطور؟
انچه اتفاق افتاده شاهد انعقاد توافقنامهای هستیم که موجب شد چهرهای که از ایران ترسیم شده بود و آنچهره، این بود که ایران اهل تعامل و گفتوگو نیست، شکسته بشود. یکی از چیزهایی که همواره آقای روحانی تاکید داشتند تعامل سازننده با دنیاست. زمینههای این تعامل هم با حضور آقای روحانی در سازمان ملل فراهم شد. مواضع و ادبیات ایشان که بحثائتلاف برای صلح را مطرح کردند موجب شد به جهانیان اعلام کند که ایران نه تنها جنگطلب نیست، بلکه از جنگ بیزار است و میخواهد صلح و امنیت پایدار هم در جهان حاکم باشد که در این مورد، اقدامات ریشهداری که از زمان دولت اصلاحات و
بحثگفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی مطرح شده بود، این گفتمان را تقویت میکرد. این گفتمان و اقدامات خوب دستگاه سیاست خارجی موجب شد که چهرهای که از ایران به نمایش گذاشته شود، چهرهای است که اهل تعامل، منطق و گفتوگوست. این چهره توانست خیلی از مسائل را در صحنه بینالمللی و داخلی کاهش دهد.
* شما از کاهش مسائل ایران در صحنه بیناللملی و داخلی با تغییر در رفتارهای دیپلماتیک صحبت کردید. میتوانید به مواردی هم اشاره کنید.
بله، مهمترین این مسائل را میشود در عرصه اقتصادی مشاهده کرد. یکی از مهمترین چیزهایی که به اقتصاد ما ضربات سهمگینی وارد میکرد، واردات بیحد و حصری بود در همه زمینهها که دولت سابق مشاهده میکردیم. یکی از هنرهای دولت سابق سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال برای کشورهای خارجی و تولید بیکاری در داخل بود. وقتی مشاهده میکنیم که در زمینه گندم ما به خودکفایی رسیده بودیم و میتوانستیم بخشی از گندمهایمان را به خارج صادر کنیم، ولی بعد از چند سال میبینیم که امسال ۸ میلیون تن به کشور وارد شده است. تورم نیز که ۳۵ تا ۴۰ درصد اعلام شده بود. یا وقتی میبینیم کشوری که ۸
درصد رشد اقتصادی داشته اما در ثروتمندترین دولت تاریخ ایران رشد اقتصادی به منفی ۵.۸ درصد رسیده است. بخشی از اینها به خاطر تحریمهایی بود که متاسفانه بر علیه ما اعمال شده بود و بخش اعظمی هم به خاطر عدم اعتقاد به کار کارشناسی و بینیاز دانستن خود به آنهاست. از سوی دیگر، مسئله هستهای به خاطر آنکه قریب به ده سال است با آن درگیر هستیم موجب یک نوع تشویش در ذهنیت مردم شده بود. الان یک نوع آرامش و احساس رضایت در میان به وجود آمده است. مردم فکر میکنند که اندک اندک از آن حالت امنیتیای که وجود داشت و نمیتوان نقد کرد خارج شدهایم. الان احساس میشود یک همبستگی ملی
ایجاد شده است و اگر این همبستگی ملی را بتوانیم حفظ کرد، میتوان بالاترین دستاوردهای یک کشور را بدست آورد؛ از حل مسائل خارجی و امینت ملی تا از بین رفتن مشکلات داخلی. باید به مردم اعتماد کرد که قطعا این اعتماد نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت.
* بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان اعتقاد دارند که دولت اولویت خویش را عرصه سیاست خارجی و حل مسئله هستهای قرار داده و ریشه آن را هم در سابقه آقای روحانی می دانند. آیا این اولویتبندی را درست میدانید؟
اعتقاد دارم بسیاری از مسائل و مشکلات داخلی ریشه در مشکلات خارجی دارند و با هم ارتباط دارند و من این اولویتبندی را قبول دارم.
* اما میشود این نقد را وارد کرد که متمرکز شدن بر مسئله سیاست خارجی موجب کمتر توجه کردن به مسائل داخلی و توسعه سیاسی شده است؟
مهمترین مشکلی که در عرصه داخلی اکثریت مردم ما با آن درگیر هستند، مشکلات اقتصادی است. برای رفع این مشکلات و ایجاد یک اقتصاد پویا لازم است سنگینیای که در عرصه سیاست خارجی بر بعد اقتصادی گذاشته است، برداشته شود. یک اقتصاد سالم و پویا به چند عامل نیاز دارد: یک عامل نیروی انسانی، یک عامل تجهیزات و یک عامل سرمایه اقتصادی است. بر اساس مشکلاتی که ایجاد کرده و قبلا توضیح دادم موجب بیانگیزه کردن سرمایه و نیروی انسانی شدهایم. تجهیزات هم روزآمد نشدهاند و سرمایه اقتصادی نیز به دلیل تحریم بانکی بلوکه شده. برای همین وقتی بتوانیم مشکلات خارجی را حل کنیم میتوانیم خیلی
از مشکلات اقتصادی و داخلی را نیز رفع کنیم. بعد از چند سال دیدیم که این قطعنامههای ظالمانه و غیرانسانی نه تنها کاغذپاره و بیاثر نیست، بلکه کاملا مهم و تاثیرگذار است. برای همین دولت برای حل مشکلات داخلی در عرصه خارجی میجنگد، چرا که نمیشود فقط شعار داد چون کشور را نمیتوان با شعار اداره کرد. وقتی تحریمها حل شوند، پول بلوکه شدهمان آزاد میشود و میتوانیم آن را در چرخه اقتصادی تزریق کنیم و با آن تجهیزات مدرن نیز خریداری کنیم.
* باز در اینجا شاهد وابستهتر شدن دولت به پول و درآمد نفتی هستیم…
بله. قطعا این یک راه حل کوتاه مدت است. من بارها گفتهام که یکی از کارهای در دولت نهم و دهم صورت گرفت وابستهتر شدن کشور به اقتصاد نفتی بود، چراکه به دلیل سیاستهای اشتباه بخشهای غیرنفتی ما رو به تعطیلی رفتند و برای همین تنها درآمدمان نفت شد.
* برای حل مشکلات سیاست خارجی شاهد حمایت از تیم مذاکرهکننده هستیم و آنها هم توانستند به توافقی دست پیدا کنند. اما این توافق هم با انتقادات و مخالفتهایی روبهرو شد. بسیاری از نمایندگان مخالف دولت، توافق ژنو را به جام زهر تشبیه کردند و بخش رسانهای همسو با آنها نیز به چالش با تیم مذاکرهکننده و بالاخص محمدجواد ظریف پرداختند. فکر میکنید دلیل این مخالفتها چیست؟
من فکر میکنم کسانی که نسبت به این مسائل برخورد قهری و انتقادی دارند، افرادی هستند که باید پاسخگو باشند. اینها کسانی هستند که در ۸ سال گذشته مسئولیت پرونده هستهای ایران را برعهده داشتند و در زمان مدیریتیشان نیز شاهد تحریمهایی بودیم که بخش اقتصادیمان را کمتوان کرد. فقط دولتهای نهم و پس از آن نباید پاسخگو باشند، بلکه تمامی حامیان آنها که با سکوت و تائید موجب رسیدن به این نقطه شدهایم هم باید جوابگو باشند. این مخالفتها باعثبه وجود آوردن شرایطی هستند تا تیم مذاکرهکننده به جمعبندی لازم و درست نرسد. از طرفی، گروهی هم منفعتهایی با تحریمها بدست
آوردهاند که رسیدن به توافق موجب میشود تا این منفعتها از بین برود. مگرنه اگر این آقایان اگر منفعت ملی برایشان مهم باشد باید از تیم مذاکرهکننده همانطور که مقام معظم رهبری داشتند، حمایت بکنند و نه سنگاندازی. من به این آقایانی که مخالف مذاکرات هستند، میپرسم که اگر مذاکرات موجب از بین رفتن کیان نظام و کشور میشود، راهکار آنان چیست؟ پیشنهادشان برای حل مسئله هستهای اعلام کنند.
* آنها میگویند مردم از به خطر افتادن کیان نظام و کشور احساس خطر میکنند
من آن چیزی که در چهرههای مردم دیدم این بود که یک نوع احساس رضایت و آرامش در آنها ایجاد شده است.
* پس چرا آنها خود را زبان مردم میدانند؟
آنها میخواهند خود را پشت مردم پنهان کنند. این مردم چه کسانی هستند؟ اگر انتخابات ریاست جمهوری را هم ملاک قرار دهیم میبینیم که حداکثر ۴ میلیون رای را داشتند. این تیم مذاکرهکننده از سوی نهادی تعیین شده است به نام دولت که با ۱۸ میلیون رای بر سرکار آمده و میتوان دولت جدید را به نوعی نماینده مردم دانست. به تعبیری بخش عظیمی از مردم به ادامه سیاستها و راهکارهایی که در ۸ سال گذشته در کشور اجرا میشد مخالفت ورزیدند و به همین دلیل به کسی رای دادند که منتقد آن بود. من این راهکار فرار به جلو تحلیل میکنم. آنها استدلال میکنند که از سویی توافق ژنو با «مرگ زودرس» هم
روبهرو شد و این نشان از بیتدبیری تیم مذاکرهکننده بود.
برعکس آنها، من میگویم اگر آمریکا برخلاف تعهدش عمل کرد باید بگویم کهای مردم دنیا دیدید که ما اهل تعامل و صلح هستیم و از این طریق نشان بدهیم این ایران نیست که نمیخواهد مسئله هستهای حل شود، بلکه طرف روبهروست که برخلاف ادعاهایش میخواهد این پرونده حل نشود. این کار میتواند موجب ایجاد شکاف در گروه ۱ + ۵ هم بشود. در دولت اصلاحات شاهد این بودیم که آنها نتواسنتد حتی یک قطعنامه علیه ما صادر کنند چون ما توانستیم با اتخاد سیاستهای حکیمانه و عزتمند موجب شکاف و فاصله میان کشورهای اروپایی با دولت آمریکا بشویم بطوری انگلیس بگوید من مدافع حقتان خواهم بود.
* میشود این مخالفتها را انتقامکشی از دولت به دلیل عدم پیروزی کاندیدای مورد نظرشان بدانیم. البته با این نظر که فقط مخالفتها مختص به پرونده هستهای نیست و با اینکه دولت آغاز به کارش به ۴ ماه نرسیده، برای رای اعتماد چند وزیر مشکلاتی را ایجاد کردند و بعد از آن هم، تهدید به استیضاح و سوال هم از گوشه و کنار مجلس شنیده میشود.
این مخالفتها را نمیشود یک بخشی تحلیل کرد. یک بخش قطعا میخواهد دولت را ناتوان و ناکارامد جلوه دهد و با درگیر کردن دولت در این عرصه، موجب عدم پیشبرد سیاستها و برنامههایش شود. ما در قانون اساسی با تفکیک قوا روبهرو هستیم. اینکه یک وزیر چه کسی را به عنوان معاونش انتخاب میکند دخالت مستقیم در امور اجرایی یک قوه است. یک بخش هم همانطور که گفتم این است که میخواهند با فرار به جلو، از پاسخگویی به خاطر آنچه در ۸ سال گذشته در کشور جاری کردهاند، طفره روند. اما بخش مهمی از این مخالفتها را من در توسعهنیافتگی میبینم. هر آنچه در انتخابات بوده، گذشته و ما باید
تمامی نیرو از دولتی که منتخب مردم است حمایت کنیم. به نظرم دولت باید با شفافسازی و اطلاع رسانی صحیح و دقیق از برنامهها و سیاستهایش و ایجاد کرسیها و میزگردهایی به تشریح اقداماتش بپردازد تا اگر کسی هم شناخت ناصحیح دارد، سوتفاهمش حل گردد. البته حرف من به معنای نفی نقد کردن و نقدپذیری نیست، چراکه برای رشد و پیشرفت باید کاستیها را دید و بیان کرد.
* شما از شفافسازی و اطلاعرسانی دقیق صحبت کردید. فکر میکنید احزاب و نهادهای مدنی چه نقشی در این باره میتوانند داشته باشند؟
فکر میکنم اگر احزاب و نهادهای مدنی در جایگاه خودشان قرار بگیرند دیگر نمیتوان روند کار را از ریل کارشناسی خارج کرد. دیگر کشور دارای برنامههایی هستند که روزبهروز در حال روزآمد شدن هستند و به جای رویکرد نفی و طردی، به رویکرد رقابتی میرسیم.
* آقای کاشفی! به نظرتان این نوع از کارها که نوعی میتواند چوب لای چرخ دولت گذاشتن هم تحلیل شود، موجب شکست توافق ژنو شده و در طرف خارجی هم این دیدگاه را ایجاد کند که طرف روبهرو در کشور هم حمایت نمیشود؟
حتما همینطور خواهد بود. اگر اندکی مسئله منافع ملی برایمان مهم باشد، نباید سنگاندازی کنیم چرا از یکسو موجب سستی در عزم طرف مذاکرهکننده میشود و از طرفی موجب میشود وقتی طرف مقابل میبیند که مذاکره در جایگاه متزلزل و شکننده قرار دارد زیادهخواهی میکنند و در نهایت هم به بنبست رسیدن مذاکرات میشود.
* اگر موافق باشید اندکی هم به رویکرد دولت در عرصه سیاست داخلی بپردازیم. فکر میکنید دولت تدبیر و امید برای تحقق توسعه سیاسی چه اقداماتی داشته است؟ آیا فکر میکنید تحقق این مسئله به اندازه حل مسئله هستهای برای دولت مهم است؟
تاکنون پس از انتخابات شاهد ایجاد یک آرامش، اعتماد و امید در میان مردم بودهایم که البته این امید و اعتماد توانسته است در بسیاری از عرصهها تاثیرگذار باشد، اما در عرصه سیاست داخلی، اگر یک عمل فراگیر که مورد انتظار است طبیعتا هنوز رخ نداده و شاید از این جهت که دولت اولویت اول خویش را سیاست خارجی دانسته و بیشتر میخواهد شروع به شناسایی آسیبها مشکلات کند، هنوز کاری را مشاهده نکردهایم و البته فکر میکنم مردم باید در صد روز دوم دولت آقای روحانی منتظر باشند که در عرصه سیاست داخلی شاهد بازتر شدن فضا باشیم. باید در این صد روز دوم، روزبهروز فضای امنیتی از بین
برود و بسیاری از احزاب و نهادها بتوانند در یک جو سیاسی و آزادانه فعالیت بکنند. با این تفاصیل، انتظار مردم تحقق خواستههایش در صد روز دوم هستند.
* فکر میکنید در صد روز دوم بتوان شاهد باز شدن جو سیاسی کشور باشیم به این معنا که احزاب راحتتر از پیش کارشان را انجام بدهند، نهادهای مدنی ترسی از انگ خوردن نداشته باشند و آزادی بیان و پس از بیان رعایت شود و قانون بیش از پیش احترام گذاشته شود؟
اخیراً وزیر کشور اعلام کردهاند که میخواهند با نمایندگان احزاب و نهادهای مدنی غیردولتی دیداری داشته باشند. چندی پیش هم در رابطه با وضعیت خانه احزاب با معاون سیاسی کشور دیداری داشتیم و آنها قول دادند اسناد و مدارک خانه احزاب را پس بدهند و شرایط را برای فعالیت مجدد خانه احزاب فراهم بکند. دولت باید اقداماتی بکند که نشان بدهد که رویکرد سابق برچیده شده و فضای جدید، فضایی مبتنی بر قانون، شایستهسالاری و دمکراتیک است.
* خیلیها فکر میکنند که برعهده گرفتن مسئولیت وزارتخانهای که متولی نظارت و هدایت بر مسائل سیاسی کشور است توسط فردی از جناح اصولگرا، ممکن است مانع تحقق توسعه سیاسی میشود.، نظر شما چیست؟
من فکر میکنم فارغ از اینکه وزیر کشور در کدام جناح سیاسی کشور حضور دارد، باید مبتنی بر قانون اندیشید. بر اساس قانون اساسی دولت موظف به فراهم آوردن بسترهای لازم برای انجام فعالیتهای آزادانه احزاب است و اینکه مردم بتوانند در فضایی غیرامنیتی فعالیت داشته باشند. از سوی دیگر، آقای روحانی در زمان انتخابات به این مسئله تاکید داشتند و این از مهمترین مطالبات مردمی است که باید محقق شود.
* آیا اراده تحقق این مطالبه در میان دولتمردان جدید وجود دارد؟
بله. در میان دولت که دیده میشود و آقای روحانی هم بر این مسئله تاکید دارند. ولی تاکید کردن کافی نیست و باید اجرایی شود هرچند رفع خیلی از محدودیتها و مشکلات فقط در دست دولت نیست ولی باید با بسترسازی شرایط را برای رفع محدودیتها فراهم کند.
* یکی از نقدهایی که خیلی فعالان حزبی و سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا در طی سالهای گذشته میگفتند وجود یک جو امنیتی بر بالای سر احزاب بود. آیا دولت توانسته این فضای امنیتی را بکاهد.
یکی از مشکلاتی که در کشور وجود داشت، این بود که دولت سابق احزاب را رقیب و مانع کار خود میدانست و بیشتر از آن به وجود احزاب هم اعتقادی نداشت در حالی که همانطور که بارها اشاره داشتم براساس قانون اساسی باید فراهمکننده شرایط برای فعالیت احزاب باشد. یک جامعه سالم برای خوب پیمودن راه خود نیاز به نهادهای مدنی فعالی دارد بر فعالیت اجتماعی و سیاسی نظارت کنند، برنامه ارائه بدهند و به گردش نخبگان کمک میکنند. دولت باید این تفکر را در جامعه ترویج کند که برای فعالیت سیاسی سالم و کارجمعی نیازمند به حزب هستیم. با این حال، دولت توانسته جو امنیتی حاکم بر جامعه بکاهد اما
نیازمندیم که این جو به کمتر از این هم برسانیم.
* آقای مهندس! در مجموع به نظرتان دولت در این مدت توانسته با قدرت از عملکردش دفاع کند و پشتوانه مردمیاش را حفظ کند؟
به نظرم رویه دولت در این مدت خوب بوده است منتها دولت به مقدار بیشتری زمان نیاز دارد و نباید نتایج عملکردش را تبلیغاتی طرح کند و به مردم گزارش دهد دولت باید کمی صبور باشد تا کارهایش پختگی و متانت لازم را برای طرح شدن داشته باشند و از آثار عملکردش تدابیرش را به رخ منتقدانش بکشاند. این دولت حیثیت قوه مجریه را در این مدت کوتاه بازسازی کرده است و با بازسازی روابطش و کارشناسی مشکلات در قامت دولت ملی وارد شده است به همین دلیل هم مقداری زمان میخواهد تا آثارش در عرصه عمومی کشور و زندگی روزمره مردم ظهور و بروز کند.
گفتوگو از: محمدابراهیم ترقینژاد