یادداشتی از «امیرحسین شادمان»؛
«رئیسی»؛ اصلاح ساختار قوه قضائیه یا ریاست یک قوه دیگر
در پی زمزمهها درباره کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی این سوال مطرح است که آیا به عنوان یک متخصص قضایی، اصلاح ساختار قوه برای رییسی اولویت دارد یا ریاست یک قوه دیگر؟!
به گزارش ایلنا، این روزها به مقتضی زمان و شرایط تاریخی و زمانی آنچه پیش روی ما است و بیش از هر موضوع دیگری مورد بحث محافل خصوصی و عمومی قرار گفته، انتخابات ریاست جمهوری است. به همین واسطه در ارتباط با حضور یا عدم حضور اشخاص مختلف با توجه به شرایط حساس کنونی کشور همواره گمانهزنیهای جدی و مهمی در بدنه فعالان سیاسی و رسانهای مطرح میشود. آنچه تلاش میکنم طی این یادداشت بدان پاسخ دهم این سوال اساسی است که آیا حضور حجت الاسلام والمسلمین «ابراهیم رییسی» به عنوان جدیترین و اصلیترین نامزد از جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم زاویه و اساسا تخطی از آرمانهای انقلاب اسلامی است یا نه؟
ابتدا به ساکن خوب است نگاهی به موقعیت و جایگاه فعلی ابراهیم رییسی داشته و آن را مورد بررسی قرار دهیم. قریب به چهار سال از ریاست رییسی بر قوه قضاییه یکی از سه رکن اساسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد. در این مدت پروندههای فساد اقتصادی با اذن مستقیم رهبری، در دادگاه ویژه مفاسد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. این قضاوتها و رایهای صادره که در موارد متعدد دامن برخی مسئولان و به قول معروف دانه درشتهای فساد اقتصادی در ایران را هم میگرفت، موجب ایجاد موج محبوبیتی فراگیر برای ابراهیم رییسی در قامت ریاست قوه قضاییه شد.
ایجاد امکان عفو برای فعالان سیاسی و امنیتی نیز یکی دیگر از مظاهر محبوبیت ریاست جدید قوه قضاییه شد. او که از ابتدای انقلاب اسلامی در بدنه این قوه فعال بوده و مسئولیتهای جدی داشته حالا در دقیقترین جایگاه مورد انتظار برای خود نشسته و تمام تجربه سالیان گذشته خود را به کار بسته است و شاید بتوان گفت از این پس زمان اجرای سیاستهای مدیریتی مدنظر ایشان است. تا به امروز تلاشها و توان تیم مدیریتی قوه در جهت خنثیسازی شبکه فساد گسترده در کشور بوده است و حالا زین پس، طی سالهای آتی زمان بازآفرینی سیستم مدیریتی دادرسانی در نظام جمهوری اسلامی است که به شواهد متخصصان، ضعف و ایراد و فساد کم ندارد.
حالا فرصت مناسبی است تا در قامت یک قوه پیشرو دست به اصلاحات اساسی در ساختار قضایی نظام جمهوری اسلامی بزند، سوال اما اینجا است که آیا به عنوان یک متخصص قضایی، اصلاح ساختار قوه برای ابراهیم رییسی اولویت دارد یا ریاست یک قوه دیگر؟!
در این مسیر خوب است نگاهی به سیره ائمه معصومین کنیم و متوجه این نکته باشیم که نگاه و توصیه ایشان به افراد و کارگزاران نظام اسلامی هنگامی که به خواست خود یا دیگران نسبت به پست و مقامی انگیزه پیدا میکنند چیست و سخن ایشان متوجه کدام نوع برخورد است؛ از سخن معصومین پیداست که ریاستطلبی در هر شرایطی با توجه به خواست عمومی و دعوت مردمی تنها بهانهای بیش نیست. در جایی از تاریخ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی میفرماید:«تمام فسادها و جنگها و ظلمها و تعدیها و تجاوزها، اساسش «حب نفس» است... شعبههایی از این حب نفس و مظاهری که دارد... بشر را به تباهی کشیده و میکشد، و انبیاء هم برای اصلاح این امر آمدهاند... یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست است، حب جاه است، حب غلبه است».
اگر سخن امام خمینی، معمار کبیر انقلاب اسلامی را مرجع قضاوت خود برای فهم آرمانهای انقلاب اسلامی در نظر بگیریم آیا جز این است که مسئولان باید تمام و کمال در عرصهای که مفید و متخصصاند خدمت کنند و حب قدرتِ بیشتر دامنگیر تصمیماتشان نشود؟ آیا نمیتوان اینطور تعبیر کرد که با توجه به حکم مقام معظم رهبری به سید ابراهیم رییسی مبنی بر ایجاد تغیرات اساسی در ساختار قوه، خروج و حرکت ایشان به سوی قوه مجریه آن هم با وجود امکان فعالیت بسیار مثمر ثمر و کارآمد در قوه قضاییه و تنها به بهانه افزایش قدرت، امری نابخشودنی و علیه آرمانهای انقلاب اسلامی است؟!
آیا در دهه چهارم انقلاب اسلامی اساسا مفهومی به مضمون قحط الرجال موضوعیت دارد؟ و ما را با چالش عدم وجود گزینه اصلح بجز سید ابراهیم رئیسی مواجه میکند؟ آیا در نظام جمهوری اسلامی که آن حدیث علیابن-ابیطالب مبنی بر کم ارزشتر بودن مقام ریاست در مقایسه با آب دماغ بز همواره نقل محافل و بر سر زبان های ایشان است این چنین تغییراتی در بدنه مدیران نظام مورد پذیرش است؟
طبیعتا ما همچون باقی مردم ایران در انتظار روز ثبت نام سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و در انتظار پاسخ سوالهای خویش هستیم.