مذاکرات ژنو در گفتوگوی مطهرنیا با ایلنا:
پیش از مذاکرات ۱ + ۵ ابتدا مسائل ایران و آمریکا باید حل شود
هر کدام از طرفین اگر بتوانند از حداکثرهای خود عدول کنند و زمینههای ایجاد یک تفاهم را به وجود آورند٬ باید بپذیرند میتوان برداشتهای بهتر و بیشتری را در حوزه منطقهای و بینالمللی را از آن خود بکنند.
یک کارشناس مسائل بینالملل اظهار داشت: مذاکرات ظریف و کری در مسیر حل و فصل پرونده هستهای در بافت متن تحلیل علمی گذارههای چندی را بر میتابد که در ادامه بدان اشاره میشود.
مهدی مطهرنیا در تحلیل گذارههای موجود در پرونده هستهای ایران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا٬ ابراز داشت: نفس مذاکره میان دو کشور مرکزی در پرونده هستهای، یعنی ایران و آمریکا٬ فارغ از نتایج حاصل از آن، نشاندهنده تلاش هر دو دولت حاکم بر تهران و واشنگتن٬ برای استمرار مذاکره در دستیابی به حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای است و از این جهت یک گذاره مثبت است.
وی در بررسی گذاره دوم تاکید کرد: هرگاه این مذاکرات به طور جدی میان ایران و آمریکا صورت پذیرفته، بعد از مدتی انعکاس آن را در حل و فصل بعضی از گرههای موجود در پرونده هستهای مشاهده کردیم٬ لذا باید بگوییم، نه تنها نفس مذاکرات ایران و آمریکا در باب پرونده هستهای تاکنون مثبت بوده است؛ بلکه نتایج ملموسی در بر داشته است.
مطهرنیا تصریح کرد: ژنو ۳ و ادامه مذاکرات تا حل و فصل٬ بخش اعظم مشکلات موجود میان ایران و کشورهای ۱ + ۵ را از میان بردارد لذا روند مذاکرات به سمت و سوی ایجاد یک فضای مناسب در جهت بحثو تبادلنظر میان دو کشور مرکزی٬ در قالب نشستهای وزرای امور خارجه٬ بعد از سفر اول روحانی به نیویورک فراهم آمد.
این استاد دانشگاه در تحلیل گذاره سوم بیان داشت: در مسیر مذاکره پرونده هستهای٬ کشورهای پیرامونی به این نتیجه رسیدند که باید در مرحله نخست بین دو کشور اصلی یعنی ایران و آمریکا موضوع حل شود و سپس به صحن عمومی ۱ + ۵ در جهت تصمیمگیری نهایی در قالب این گروه وارد شود؛ بهطوریکه سخن وزیر خارجه آلمان با این عنوان که در ماههای گذشته درز کرد که این ایران و آمریکا هستند که باید در مرحله نخست موضوعات فیمابین خود را در این زمینه حل و فصل کنند٬ نشاندهنده همین امر است٬ لذا نمیتوانیم بگوییم نشست کری و ظریف در آینده نزدیک نمیتواند مفید باشد. بهطوریکه این سه گذاره بسیار ساده نشان میدهد این گفتگوها میتواند در حل و فصل مسائل مهم میان ایران و ۱ + ۵ گرهگشا باشد.
وی افزود: موضوع اصلی اینجاست که وزیر امور خارجه ایران و آمریکا تا چه اندازه نماینده اراده مثبت ساختارهای قدرت نمایندگیکننده از سوی آنها در جهت حلوفصل پرونده هستهای باشند و هرچه هر دو کشور مرکزی وارد بازی بسنده کردن به حداکثرِ حداقلهای خود در این دور از مذاکرات وارد شوند٬ و هر یک بپذیرند از زیادهخواهیهای موجود عدول کنند و به یک حد تعادل در رسیدن به یک تفاهم دست یابند، خواهند توانست پرونده هستهای را به سمت و سوی یک برد دیپلماتیک برای هر دو سوی میز مذاکره یعنی ایران و ۱ + ۵ سوق دهد. فلذا باید بگوییم نشست آینده ژنو باز هم مانند نشستهای دیگر مهم و این بار از آن جهت مهمتر است که فرصتسوزی برای دولتهای حاکم بر تهران و واشنگتن میتواند هزینههای گزافی به دنبال داشته باشد.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی با اشاره به شروع به کار کنگره جدید آمریکا٬ تصریح کرد: کنگره کنونی ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم کمنظیر است چراکه بعد از جنگ جهانی دوم، این حد از جمهوریخواهان و آن هم نئوکانها یا نو محافظهکاران رادیکال را در خود نداشته است٬ لذا کار بر اوباما و تیم او در دولت حاکم بر آنسوی کنگره آمریکا سختتر میشود اما این بدان معنا نیست که کنگره بطور کامل بتواند روند مذاکرات را از مسیر اصلی خود خارج کند بهطوریکه کنگره تلاش خواهد کرد روند مذاکرات را کند، کند و در مسیر شکست بیاندازد و اینجاست که باید دولت آمریکا کوشش بیشتری جهت ایجاد فضای مثبت در رسیدن به تفاهم فراهم آورد، و از سوی دیگر ایران نیز درک متقابلی از وضعیت دولت حاکم بر واشنگتن داشته باشد.
وی اعلام کرد: آمریکا گرچه یک مجموعهای یکدست از منظر منافع ملی و امنیت ملی است اما یک مجموعه واگرا در ارتباط با مساله ایران را از خود نشان داده است و اوباما توانسته است این معنا را ثابت کند که به دنبال ایجاد فضای مثبت در حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای نه فقط برای ایران بلکه برای دموکراتهای آمریکا در ساختار قدرت در ایالات متحده است فلذا باید این درک متقابل هم از سوی ایران وجود داشته باشد که در میان آمریکاییها این دموکراتها و بویژه نو دموکراتها هستند که تلاش دارند زمینههای ایجاد یک وضعیت مناسب جهت حل و فصل مسائل ایران و آمریکا را در زمینه دیپلماتیک فراهم آورند و این میتواند یک فرصت برای جمهوری اسلامی ایران و پرداخت هزینههای کمتر در دستیابی به انرژی هستهای صلحآمیز و حل و فصل مسائل ضمنی دیگری باشد که ممکن است بعد از آن پدید آید لذا در استراتژیستهای بزرگ گفتهاند که استراتژی خوب آن است که تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم، و امروز نباید این فرصت را به تهدید تبدیل کنیم چراکه اگر جمهوری خواهان موفق شوند که کاخ سفید را از آن خود کنند کار از این مشکلتر خواهد شد.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در پاسخ به این فرض که آیا اگر توافق در ماه نوامبر به نتیجه رسیده بود، کنگره سنگاندازی میکرد یا خیر، اظهار کرد: کنگره قبلی ایالات متحده نسبت به کنگره فعلی از تسامح و تفاهم بیشتری نسبت به ایران برخوردار بود، و باید گفت اکثریت کنگره را اگر چه جمهوریخواهان تشکیل میدهند اما باید بپذیریم که دموکراتها با یکدیگر پیوند نزدیکتری در ارتباط با مساله اوباما داشتند و امروز دموکراتها نگران انتخابات آینده و از دست دادن کرسیهای نمایندگی مجلس هستند لذا تشتت در دموکراتها ممکن است ضربههای جبرانناپذیری را در وضعیت فعلی بر روند پرونده هستهای وارد کند و زمینههای فشار بیشتر را بر اوباما نیز فراهم آورد، بگونهای که اگر این اتفاق در ماه نوامبر رخ میداد وضعیت مناسبتری نسبت به حال در پیش بود اما باید گذشته را فراموش کرد و اکنون باید به مدیریت آینده اندیشید و در آینده روند دو کشور باید به سوی ایجاد یک فضای مناسب باشد تا یک برد – برد را به ثمر برساند.
وی تاکید کرد: معتقدم باید رویکردمان از عقلانیت سیاسی به خرد سیاسی تغییر پیدا کند لذا عقلانیت سیاسی میگوید چگونه وضعیت کنونی را مدیریت کنیم و خرد سیاسی تشریح میکند که چگونه آینده را بسازیم٬ چراکه هر دو کشور به عنوان بازیگر اصلی باید بدانند که حل و فصل این موضوع تنها حل و فصل میان ایران و آمریکا نیست بلکه یک پروندهای است که میتواند پژواک بسیار وسیع و عکس العمل بارز را در حل و فصل پروندههای دیگر خاورمیانه و به تبع آن نظام بینالملل را ایجاد کند.
مطهرنیا در پایان خاطرنشان کرد: هر کدام از طرفین اگر بتوانند از حداکثرهای خود عدول کنند و زمینههای ایجاد یک تفاهم را به وجود آورند٬ باید بپذیرند میتوان برداشتهای بهتر و بیشتری را در حوزه منطقهای و بینالمللی را از آن خود بکنند و باید گفت نرمش قهرمانانه توسط دو طرف میز به یک صلح برای زمینه سازی پیشرفت آینده بدل شود و اینجاست که خرد سیاسی نمایان میشود.