جام جهانی فوتبال و اقتصاد
گردشگری ورزشی چه تأثیری در اقتصاد دنیا دارد؟
هرروز بیش ۳ میلیون گردشگر از مرزهای بینالمللی عبور میکنند و امروزه صنعت گردشگری یکی از اصلیترین ستونهای اقتصادی هر کشور در دنیا است.
سینا زارعی ـ کارشناس مدیریت ارتباطات بانک خاورمیانه در جهان اقتصاد نوشت: طبق برآوردهای بینالمللی سهم گردشگری از میانگین تولید ناخالص داخلی کشورها ۳% بهطور مستقیم و ۱۰% بهطور غیرمستقیم است و تقریبا از هر ۱۰ شغل در دنیا یکی به گردشگری ارتباط دارد.
هرچند گردشگری به علت «رکود بزرگ» اقتصادی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ضربه سنگینی بر پیکرهاش وارد شد اما همچنان این صنعت در ردیف سودآورترین صنایع دنیا باقی مانده و امروز حجم کسبوکار گردشگری برابر و حتی بیشتر از صنایع نفتی، خوراکی و اتومبیلسازی است. گردشگری به یکی از مهمترین بازیگران عرصه بینالملل تبدیل شده است و یکی از مهمترین منابع درآمدی کشورهای درحالتوسعه محسوب میشود.
روند رشد گردشگری
طبق آخرین گزارش سالانه «سازمان جهانی گردشگری» که اطلاعات سال ۲۰۱۷ را منتشر کرده است، در این سال، دنیا شاهد رشد نرخ «گردشگران وارد شده» به رقم ۱٫۳ میلیارد بوده است که نسبت به سال قبل از آن، ۷% رشد داشته است. طبق این گزارش، برای هشتمین سال پیاپی گردشگری در هرسال بهطور متوسط بالاتر از ۴% رشد داشته است و بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ بیش از ۳۹۳ میلیون نفر گردشگر بینالمللی داشتهایم.
رتبهبندی کشورها در جذب گردشگر
طبق رتبهبندی سازمان جهانی گردشگری، فرانسه در سال ۲۰۱۵ با ۸۴٫۵ میلیون گردشگر بینالمللی وارد شده، رتبه نخست گردشگری در جهان را داشته است و آمریکا، اسپانیا، چین، ایتالیا به ترتیب با ۷۷٫۵، ۶۸٫۵، ۵۶٫۹ و ۵۰٫۷ میلیون گردشگر وارد شده در ردیف کشورهای بعدی قرار داشتهاند. ایران نیز با نرخ ۵٫۲ میلیون، بعد از کشورهای ترکیه، عربستان، امارات و مصر؛ رتبه پنجم جذب گردشگر را در جنوب آسیا در سال ۲۰۱۵ به دست آورد (در این رتبهبندی ایران در خاورمیانه دستهبندی نشده است).
طبق این گزارش ایران در این سال ۳,۸۶۸ میلیون دلار از گردشگری بینالمللی درآمد داشته است که با مقایسه این رقم با آمار صندوق بینالمللی پول از تولید ناخالص داخلی ایران در همان سال میتوان نتیجه گرفت تنها حدود ۱% از تولید ناخالص داخلی ایران ناشی از گردشگری است که این رقم در مقایسه با آمارهای بینالمللی اختلاف زیادی دارد.
گردشگری، تولید ناخالص داخلی و اشتغال
«شورای جهانی سفر و گردشگری» نیز در آخرین گزارش سالانه خود (منتشرشده در سال ۲۰۱۷) به بررسی تأثیرات اقتصادی گردشگری در سال ۲۰۱۶ پرداخت و سهم گردشگری را معادل ۳٫۱% از تولید ناخالص داخلی کشورها اعلام کرد. تأثیر غیرمستقیم (زنجیره عرضه، سرمایهگذاری، تأثیرات ناشی از درآمد و…) صنعت گردشگری بر تولید ناخالص داخلی کشورها از این نیز فراتر میرود و در همین سال به رقم ۱۰٫۲% میرسد.
گردشگری همچنین در سال اشارهشده، ۱۰۸٫۷۴۱٫۰۰۰ شغل مستقیم معادل ۳٫۶% از مشاغل کل دنیا را ایجاد کرد.
این شورا در گزارش سال ۲۰۱۵ خود نیز ۱۸۴ کشور و ۲۵ منطقه جهان را مورد بررسی قرار داده بود. طبق این گزارش که به بررسی سال ۲۰۱۴ پرداخته بود، سفر و گردشگری برای اقتصاد جهانی ۶/ ۷ تریلیون دلار (۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان) و ۲۷۷ میلیون شغل ایجاد کرده؛ بهگونهای که از هر ۱۱ شغل، یک شغل مربوط به بخش سفر و گردشگری بوده است.
معایب گردشگری
افزایش کمی و کیفی مشاغل در سطح محلی، افزایش نرخ تولید ناخالص داخلی، بهبود سطح سلامت جوامع محلی، تشویق جوامع به حفظ فرهنگ و توجه بیشتر به حفظ آثار تاریخی و طبیعی؛ از مزایای گردشگری است که بیشتر بر منافع مادی تمرکز میکند؛ اما از طرف دیگر گردشگری معایبی چون: تأثیرات مخرب اجتماعی و فرهنگی، ناپایداری منابع و اثرات زیستمحیطی را به همراه دارد.
برای مثال برای نخستین بار جمعی از محققان، تاثیرات زیستمحیطی صنعت گردشگری در جهان را با توجه به پرواز، اقامت و هزینه تولید سوغاتی محاسبه کردهاند. به باور آنها، حملونقل هوایی و افزایش تقاضا برای مسافرتهای لوکس عاملی برای افزایش آلودگی بوده که همچنان در حال رشد است. همچنین نتایج این مطالعه که ایندیپندنت آن را نشر داده، نشان میدهد؛ گردشگری یک منبع عمده انتشار گازهای گلخانهای است که چهار برابر بیشتر از آن چیزی است که قبلا تصور میشد.
این مطالعه که توسط گروهی تحقیقاتی در دانشگاه سیدنی انجام شده و نتایج آن در مجلهNature Climate Change منتشر شده، برای نخستین بار است که اثر جهانی کربن گردشگری و سفر را بهطور کامل با توجه به تمام جنبههای زنجیره گردشگری محاسبه کرده است. در این بررسی مشخص شده است؛ حدود ۱۰ درصد از کل گازهای گلخانههای جهان در جریان گردشگری تولید میشود.
افسانه سودآوری گردشگری ورزشی چقدر صحت دارد؟
گردشگری ورزشی نیز یکی از اقسام گردشگری است که افراد برای تماشای یک رویداد ورزشی یا شرکت در آن به نقطهای سفر میکنند. این نوع گردشگری به علت خصلت بینالمللی و ابعاد بزرگ آن معمولاً بیشترین تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در کشورهای مبدأ و مقصد ایجاد میکند. گردشگری ورزشی به خاطر جذابیتهای حاشیهای آن و پوشش رسانهای همیشه از جذابیت بسیار زیادی در بین افکار عمومی جهان برخوردار بوده است. اما افسانه سودآوری گردشگری ورزشی چقدر صحت دارد؟
آنطور که همه میگویند باید خیلی سودآور باشد. همه کشورها در تلاش هستند هر طور که شده رقابتهای ورزشی را در کشور خودشان برگزار کنند؛ اما این رویدادها همیشه هم سودآور نیست. درواقع بحث سودآوری بسیار بستگی به نوع رقابتها دارد و مسابقات المپیک، جام جهانی فوتبال و سایر رقابتهای ورزشی را باید از یکدیگر تفکیک کرد. بازیهای المپیک در تمامی ادوار (بهجز المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس) زیانآور بودهاند که این امر به خاطر نوع برگزاری این رقابتها است. البته کمیته بینالمللی المپیک مدعی است که تمام المپیکها حداقل از لحاظ هزینه و درآمد سربهسر شدهاند ولی این فقط در مورد هزینههای جاری برگزاری مسابقات صدق میکند. مسابقات المپیک بیشترین هزینههای زیرساختی و برگزاری را روی دست کشورها میگذارد و از طرفی به علت گستردگی زمانی آن در حین برگزاری مسابقات، فروش حق پخش تلویزیونی و بلیتهای تماشای بازی آن از راندمان بالایی برای جبران هزینهها برخوردار نیست.
تحقیقات نشان داده است که حجم سرمایهگذاری انجام شده در شهرهای میزبان بازیهای المپیک اگر در حالت عادی صرف ساختوساز زیرساختها و توسعه شهرها میشدند نتایج مثبت بیشتر بر جا میگذاشتند. همچنین در مورد تعداد مشاغل ایجاد شده این نکته صدق میکند. یعنی به ازای مقدار مساوی سرمایهگذاری در برگزاری المپیک و در شرایط عادی، تعداد مشاغل بیشتری به وجود میآیند. البته دیدگاهی هم وجود دارد که بر این نکته اذعان میکند که برگزاری المپیک نیروی محرکه مضاعفی است که میتواند سرعت رشد و توسعه شهرها را سریعتر از حالت عادی پیش ببرد و با جلب توجه و سرمایه کافی و توسعه زیرساختها آینده بهتری برای شهر رقم بزند. بنابراین انگیزه دولتها برای برگزاری این رقابتها را باید جایی دیگر بهجز مسائل اقتصادی دنبال کرد.
جام جهانی فوتبال اما داستانی دیگر دارد. در جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن ۳۲ تیم حضور داشتند که این ۳۲ کشور مجموعاً ۸۴ درصد اقتصاد جهان را تشکیل میدادند. این رقابتها را دو میلیون و ۷۰۵ هزار تماشاگر از نزدیک تماشا کردند و این دو کشور توانستند هریک ۱۰ استادیوم مجهز را برای این مسابقات آماده کنند. در این جام جهانی رقم نجومی ۱٫۲ میلیارد دلار تنها از بلیتفروشی عاید این دو کشور شد.
در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان نیز سه میلیون و یکصد هزار بلیت فروخته شد و شش میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار سود خالص نصیب کشور آلمان کرد که برابر با شش ماه صادرات غیرنفتی ایران در همین سال بود.
نتایج یک بررسی منتشر شده در مقالهای در مجله اقتصادی آفریقایی نشان داد که آفریقای جنوبی چیزی بیش از ۲۲۰ هزار گردشگر را از کشورهای خارجی در زمان برگزاری مسابقات جام جهانی ۲۰۱۰ و در کل سال ۳۰۰ هزار نفر را جذب کرد. بر اساس این مقاله، این کشور برای هر گردشگر حدود ۱۳ هزار دلار خرج کرده است اما این کشور همچنین توانست امکانات فوتبال خود را ارتقا بخشد و سه میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار نیز سود کسب کند. بر اساس برآورد تحلیلگران اقتصادی برگزاری رقابتهای جام جهانی در آفریقای جنوبی باعث تزریق ۷٫۱ میلیارد دلار دارایی خارجی به اقتصاد این کشور شده است.
در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل نیز تنها فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) درآمد قطعی و تضمینشدهای به میزان ۴ میلیارد و ۶ میلیون دلار کسب کرد که ۶۵ درصد آن از فروش حق پخش تلویزیونی بازیها، بود. بر اساس گزارش USA today این رقابت هزینه ۱۵ میلیارد دلاری روی دست برزیل گذاشت که این جام را به گرانترین جامجهانی تاریخ بدل کرد. در این جام جهانی ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار توریست در این کشور حضور داشتند.
پیشبینیها حاکی است در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه ۱۳٫۲ میلیارد دلار (حدود ۱۰% بودجه یک سال ایران) هزینه شود تا این جام را به یکی از فاخرترین جامهای جهانی تبدیل کند. بنا بر گزارش فیفا از منابع روسی، در جام جهانی ۲۰۱۸، ۶۰۰ میلیارد روبل (حدود ۱۰ میلیارد دلار) در این کشور سرمایهگذاری زیر بنایی شده است. ۱۳ هزار شغل در قسمت ساختوساز و بیش از ۱۰۰ هزار شغل مربوط به سایر جنبههای برگزاری مسابقات ایجاد شده است. همچنین انتظار میرود این مسابقات حدود ۳ میلیارد مخاطب جهانی تلویزیونی داشته باشد و حدود ۱ میلیون گردشگر را به روسیه وارد کند.
همچنین بنا بر گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از بانک مرکزی روسیه، هزینههای آمادهسازی مسابقات به اقتصاد این کشور کمک کرده است و سال گذشته رشد اقتصادی روسیه را پس از ۲ سال رکود، مثبت کرده است.
بنابراین آنچه که عدد و ارقام میگویند سودآوری بازیهای جام جهانی فوتبال و زیان دهی بازیهای المپیک است. اما به نظر میرسد بحث سود و زیان برگزاری چنین مسابقاتی برای دولتها آنچنان بزرگ نیست که صرفا با انگیزههای اقتصادی تصمیم به میزبانی این مسابقات بگیرند. درواقع نمایش اقتدار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و معرفی فرهنگ کشور، همچنان از اصلیترین انگیزههای دولتها برای ورود به این عرصه محسوب میشود. به عبارتی بهمانند میدان ورزش که منطقی جز منطق اقتصادی دارد، منطق میزبانی از آن نیز فراتر از اقتصاد است.