اسپانیاییها چگونه خیام را میشناسند
پدر بورخس، رباعیات خیام را از ترجمه فیتزجرالد به زبان اسپانیایی برگرداند و گفتهاند که این اولین ترجمه منتشرشده از رباعیات خیام به زبان اسپانیایی بوده، اما این سخن درست نیست.
به گزارش ایلنا به نقل از روزنامه آرمان، خاویر ارناندث دیاث* آوردهاند که خورخه لوئیسبورخس استعداد نویسندگی را از پدرش ارث برده بود. پدر بورخس، خورخه گییرمو بورخس، یک رمان و ترجمه چند بیت از یک شاعر ناشناخته ایرانی داشت، که در لابهلای آنها، لالهها، جامهای پر از شراب ارغوانی، آسمانهای لاجوردی، کوزهها و کوزهگرها دیده میشد. شاید بورخس، نهفقط استعداد نویسندگی خود را بلکه عشق و ذوق به آن شاعر و منجم ایرانی را هم از پدرش ارث برده بود.
پدر بورخس، رباعیات خیام را از ترجمه فیتزجرالد به زبان اسپانیایی برگرداند و گفتهاند که این اولین ترجمه منتشرشده از رباعیات خیام به زبان اسپانیایی بوده، اما این سخن درست نیست. ترجمه خورخه گییرمو بورخس، حداقل، سومین ترجمه بود. اولین ترجمه از چند رباعی خیام در مجله ادبی رنسانس، در سال 1907 در مادرید منتشر شد، بدون اینکه اسم مترجم ذکر شود. ترجمه دوم، به کوشش کارلوس موزیو سائز پینیا در سال 1914 در بوئنسآیرس چاپ شد.
دقیقا نمیدانم بورخس کی شروع کرد به ترجمه رباعیات خیام، بهاحتمال زیاد، اولین تلاشهای خود را زمانی که هنوز در آرژانتین بود، انجام داده بود. سرانجام، در شهر سیویای اسپانیا، سال 1919، بورخس برای اولینبار ترجمه هشت رباعی را در اولین شماره مجله ادبی گرانگینیول به چاپ رساند. بعد از این، شعر و فلسفه خیام به یکی از مهمترین تمها و موتیفهای آثار بورخس تبدیل شد. چندین سال بعد، در 1925، بورخس، در بوئنسآیرس، مجموعهای از 62 رباعی منتشر کرد، اما وی فراتر میرود و برای اولینبار شعر در قالب رباعی میگوید. تاثیرپذیری بورخس از خیام در شعر خلاصه نمیشود و در داستانهای کوتاه او هم میتوان ردپای خیام را دید. در یکی از شگفتانگیزترین داستانهایش، بهعنوان «معمای فیتزجرالد، خیام و سه تن از همعصران وی»، به شخصیتهای اصلی یک داستان که در آن افلاطون، نظریه فیثاغورسی در انتقال ارواح و ادوارد فیتزجرالد باهم آمیخته میشود و به یکی از بهترین نمونهها از هزارتوهای بورخس منجر میشود.
با بورخس، چهره خیام در ادبیات اسپانیایی معروف و شناخته میشود و تعداد زیادی از ادبا و شاعران رباعیات را به زبان اسپانیایی ترجمه کردند. شاعر روبن داریو، پیشگام شعر مدرنیست در ادبیات اسپانیایی هم شعر خیام را، از ترجمهای فرانسوی به اسپانیایی ترجمه کرد. امروز، خوانندگان اسپانیاییزبان میتوانند رباعیات خیام را با ترجمهای وفادار به متن فارسی بخوانند: انتشارات ایپریون، در 1993، ترجمه کتاب ترانههای خیام از صادق هدایت را که شامل مقدمهای بسیار مفصل در افکار و شاعری خیام است، به زبان اسپانیایی منتشر کرد. چندین سال بعد، کلارا خانس شاعر اسپانیایی با همکاری احمد طاهری، ترجمه دیگری از خیام را در سال 2006 انجام داد.
بیستسال پیش، وقتی در شهر گرانادا زندگی میکردم و فوق لیسانس فیزیک نظری میخواندم، یکی از دوستانم، برای اولینبار یک رباعی خیام را برایم خواند. به دوستم گفتم حیف، که در مورد آن شاعر و آن کشور و آن زبان چیزی نمیدانم، سرم فقط از فرمولهای ریاضی راجع به کیهانشناسی پر بود. دوستم گفت، آن شاعر هم ریاضیدان بوده هم ستارهشناس.
امروز، بهخاطر سرنوشت نانوشتهشدهای من در ایران هستم، زبان فارسی را یاد گرفتهام و دکترای ادبیات فارسی میخوانم و تلاش میکنم تا رباعیهای خیام را به نظم اسپانیایی دربیاورم. کی دنبال کی گشته؟ آیا نظریه فیثاغورسی در انتقال ارواح درست است؟ یا شاید این زمانه جز انعکاسی از یکی از هزارتوهای بورخس، چیز دیگری نیست. شاید بهترین پاسخ این است که جوابی وجود ندارد یا شاید به این بیجوابی خود خیام پاسخ داده: «دریاب که از روح جدا خواهی رفت/ در پرده اسرار فنا خواهی رفت/ می نوش ندانی از کجا آمدهای/ خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت»