چرایی تشابه حملات هوایی به سوریه با جنگ ۱۹۵۶ سوئز
کافی است به نقشه و موقعیت جغرافیایی پایتخت سوریه و منطقه غوطه شرقی مجددا نگاه کنیم تا بتوانیم تحلیل دقیق و جامعی از تحولات سه ماهه اخیر سوریه و حمله نافرجام هوایی آمریکا، فرانسه و انگلیس به این کشور به دست آوریم.
میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده ویژه رئیسجمهوری روسیه در امور خاورمیانه یک گرای دقیق از این تحولات داده است. او حمله هوایی اخیر آمریکا، فرانسه و انگلیس به سوریه را با جنگ ۱۹۵۶ و حمله به صحرای سینای مصر تشبیه کرده است. اگر بوگدانوف پا فراتر میگذاشت و ابعاد این حمله مقایسه شده با جنگ ۱۹۵۶ علیه مصر را بیشتر باز میکرد، آنگاه میتوانستیم ارتباط حمله سراسری ارتش سوریه و همپیمانانش به غوطه شرقی با حملات هوایی اخیر به سوریه را بهتر پیدا کنیم.
غوطه شرقی بمثابه استخوانی در گلوی دمشق بود. حمایت لجستیک از مجموعههای مسلح ضدنظام در غوطه شرقی از اقدامات مهم و بازدارنده کشورهای حامی مجموعههای مسلح برای رویارویی با نظام سوریه به شمار میرفت. هرگاه کشورهایی مانند آمریکا و عربستان در آستانه برگزاری مذاکرات سیاسی سوریه در صدد فشار بر دولت سوریه برمیآمدند، غوطه شرقی را کوک میکردند.
موقعیت غوطه شرقی به گونهای بود که امکان تجهیز و تامین نیروی نظامی این منطقه از جنوب (منطقه درعا) و جنوبشرق سوریه (به خصوص منطقه التنف و نقاط مرزی با اردن) را فراهم میکرد. از سه سال پیش، انگلیس با همکاری آمریکا در اردن هزاران نیروی تازهنفس را برای اعزام به سوریه آموزش داده بودند. وظیفه این نیروها که تعدادشان بین ۱۲ تا ۱۵ هزار نفر برآورد میشود، حفظ مناطق هممرز با اردن و در صورت نیاز اعزام به مناطق مهم درگیریها در سوریه بود.
از زمانی که نقشه سقوط ناگهانی دمشق در صدر برنامههای آمریکا و انگلیس قرار گرفت، همیشه و به شکل ثابت غوطه شرقی، درگاه ورود نیروهای نظامی مخالف دولت سوریه به دمشق بود. برای آمریکا و انگلیس هیچ استراتژی جایگزینی برای این طرح وجود نداشت. از همین رو نگه داشتن استخوان در گلوی دمشق، سیاستی استراتژیک و ثابت شده در نگاه آمریکا و انگلیس بود. موقعیت جغرافیایی غوطه شرقی به گونهای بود که میتوانست از این گذرگاه، اعزام نیرو به غوطه شرقی برای به هم ریختن امنیت دمشق و یا طرح فرضی سقوط قابل وقوع دمشق عملی شود.
بارها از همین منطقه دمشق زیر آتش خمپاره و پرتاپ موشکهای کوتاهبرد قرار گرفته بود. پس از خلاصی از بدنه اصلی داعش در شرق سوریه و رسیدن نیروهای ارتش سوریه و همپیمانانش به مرزهای مشترک با عراق در بوکمال، اولین قدم استراتژیک بعدی پاکسازی اطراف دمشق از وجود نیروهای وابسته به جیش الاسلام و دیگر گروه های مسلح مخالف نظام بود.
حالا چرا میخائیل بوگدانوف حمله هوایی سهگانه آمریکا، انگلیس و فرانسه را به یورش سهگانه فرانسه، انگلیس و اسرائیل در سال ۱۹۵۶ به سوئز و صحرای سینای مصر تشبیه میکند؟
در سال ۱۹۵۶، جمال عبدالناصر، رییسجمهوری وقت مصر کانال سوئز را ملی اعلام میکند. این بهانهای برای اسرائیل است تا با تکیه بر تواناییهای انگلیس و فرانسه نقشه حملات غیرقانونی همزمان هوایی، دریایی و زمینی را به صحرای سینا پیاده و اجرایی کنند تا بتوانند منطقه هائل بین فلسطین اشغالی و کشور مصر در صحرای سینا ایجاد کنند. نقشه این حمله ابتدا با موفقیت پیش رفت اما در ادامه به دلیل مخالفتهای بینالمللی و تغییرات در میدان نظامی، نقشهها تغییر پیدا میکند و سناریوهای دیگری در منطقه پدید میآید.
فرق حمله سال ۱۹۵۶ به صحرای سینا و اشغال این بخش با حمله اخیر آمریکا، انگلیس و فرانسه در این است که در این حمله از نیروهای دریایی و زمینی استفاده نشد. اما این به آن معنا نیست که آنها قصد حملات زمینی به دمشق و مناطق استراتژیک سوریه در نزدیکی مرزهای سوریه با اردن را نداشتهاند. در این حمله اسرائیل به ظاهر نظارهگر حملات بود. با این حال چه کسی است که نداند این حمله با هماهنگی کامل با اسرائیل و ارائه راهکارها از سوی رژیم اشغالگر قدس صورت گرفته است اما برای آن که بهانهای به نیروهای مقاومت و همپیمانان سوریه برای پاسخگویی به اسرائیل ندهند، آمریکا، فرانسه و انگلیس تصمیم میگیرند این اقدام غیرقانونی را با هم انجام دهند و اسرائیل را در پشت صحنه داشته باشند.
اشاره به تشابه حمله اخیر (حمله هوایی به ۷ نقطه در خاک سوریه با ۱۰۱ موشک آمریکایی، انگلیس و فرانسوی) با حمله ۱۹۵۶ به مصر در صحرای سینا این است که بر اساس اطلاعات میدانی، کشورهای حامی مجموعههای مسلح ضدنظام سوریه پس از شکست داعش در شرق سوریه، در صدد آن بودند تا با گسیل نیروهای زمینی از نیروهای آموزشدیده از جنوب و جنوبشرق سوریه به غوطه شرقی کار نظام سوریه را در دمشق یکسره کنند. لو رفتن این طرح باعث شد تا اجماعی کامل بین روسیه، ارتش سوریه و نیروهای همپیمان برای پاکسازی و ریشهکنی مجموعههای مسلح مخالف نظام سوریه در غوطه شرقی به وجود آید و به همین دلیل به رغم حجم بالای فشارهای سیاسی کشورهای غربی به رهبری آمریکا و فشارهای فزاینده از طریق سازمان ملل و سناریوهای کاربرد سلاح شیمیایی، پاکسازی غوطه شرقی به سرعت و بدون وقفه انجام شد.
با این دیدگاه نظامی و امنیتی در خصوص غوطه شرقی و سپس حملات هوایی سازماندهی شده به سوریه است که میتوان پی برد این حمله هوایی یک حلقه مفقوده دارد که همان حمله زمینی از غوطه شرقی به سوی دمشق است؛ فرض و برنامهای که پیش از حمله هوایی گسترده به سوریه به دلیل پیشدستی ارتش سوریه و همپیمانانش در غوطه شرقی به شکل کامل محو و خنثی شد.
در حقیقت پیش از پاکسازی کامل دمشق، سناریوی حمله شیمایی در دوما و دیگر مناطق غوطه شرقی میتوانست کلید حملات نظامی همزمان زمینی و هوایی به دمشق باشد اما با محو مجموعههای مسلح ضد نظام در غوطه شرقی، آمریکا مجبور شد تا نمایشی از حملات نظامی هوایی به سوریه تدارک ببیند و بپذیرد که این حملات را برای جلوگیری از نزاعی بینالمللی و جهانی با طرفهای دیگر هماهنگ کند. به همین دلیل است که این حملات هیچ تاثیر شکنندهای بر قدرت تهاجمی و دفاعی ارتش سوریه بر جای نگذارده و هیچ تلفاتی هم در برنداشته است. در حقیقت این نگاه رسانهای به این حملات درست است که میگوید آمریکا برای حفظ آبروی خود فقط این حملات را انجام داده است و آن چه که میبایست از قبل انجام می شد با تصرف و پاکسازی کامل غوطه شرقی از بین رفته بود.
حالا آمریکا و انگلیس نگاه خود را به درعا در جنوب دمشق متمرکز کردهاند تا سناریوی غوطه شرقی را این بار در این منطقه بازسازی کنند. بر اساس اطلاعات میدانی در سوریه، تلاش زیادی در روزهای اخیر در جریان است تا نیروهای آموزش دیده در اردن رهسپار درعا شده تا با کمک مجموعههای مسلح ضد نظام در این منطقه بار دیگر منطقه فشار نظامی و امنیتی جدیدی علیه سوریه در جنوب دمشق راهاندازی کنند. به دلیل ارتباط زمینی فلسطین اشغالی با این منطقه از سوریه از طریق خاک اردن و مناطق تحت کنترل مجموعه های مسلح در داخل خاک سوریه، اسرائیل نقش مهمی در این برنامه ایفا میکند.
این اقدام پس از سقوط غوطه شرقی میتواند ابزار فشار جدید علیه دولت سوریه در هرگونه مذاکرات جدید سیاسی بین مجموعه های مسلح با نظام در مذاکراتی همچون مذاکرات ژنو ایجاد کند. این در حالی است که به خودی خود پس از سقوط غوطهشرقی حجمی مهم از نمایندههای مجموعه مسلح که پیشتر در مذاکرات سیاسی حضور مییافتند، اکنون محو و نابود شدهاند.
منبع: ایسنا