بارسلونا و معمای مرهم آن زخم چاک چاک
حمیدرضا صدر به بهانه حذف بارسا از لیگ قهرمانان به توصیف سایه روشنهای مفهوم پیروزی و شکست در فوتبال این عصر پرداخته...
ارنستو والورده پس از پیروزی بارسا برابر والنسیا در لیگ گفت "... نمیتوان روزگار را با آن شکست سپری کرد، میتوان؟" و سپس افزود "اگر به گذشته نگاه کنیم، راه پیش رویمان را نخواهیم دید".
ولی مگر میتوان در فوتبال به "گذشته" نگاه نکرد، خصوصا اگر آن "گذشته" همین "هفته پیش" باشد.
بارسا رکورد سی و هشت ساله رئال سوسیداد در 1980 را با پیروزی 1-2 برابر والنسیا در نوکمپ پشت سر گذاشت و رکورد سی و نه بازی بیشکست در لالیگا را پشت سر گذاشت. رکوردی که - البته - از دوران لوییز انریکه در فصل پیش با پیروزی 2-3 برابر سوسیداد پس از شکست از مالاگا آغاز شده بود. بهترین رکورد بازیهای بیشکست بارسا در لیگ به فصل 11-2010 با پپ گواردیولا با سی و یک بازی بیشکست بازمیگشت و اکنون والورده ورق جدیدی را بر تاریخ باشگاه افزوده. بارسای والورده طی سی و دو بازی لیگ شکست نخورده و اگر طی شش دیدار باقیمانده شکست نخورد، نخستین قهرمان لالیگا خواهد بود که فصل را در لیگ بیباخت سپری کرده.
هفتمین قهرمانی لیگ طی ده سال پیش روی بارسا جلب نظر میکند که یعنی حاکمیت کاتالانها از دوران گواردیولا به عصر انریکه سرانجام والورده، ولی - و این "ولی" اهمیت نیش عمیقی میزند - آیا فتح لالیگا و بالا بردن جام حذفی در مصاف با سویا در این فصل طرفداران بارسا را راضی خواهد کرد؟ آیا مرهمی مرهمی بر زخم بارسا پس از شکست از رم در لیگ قهرمانان خواهد گذاشت؟ آیا سیاهی شکست 0-3 پس از پیروزی شیرین 1-4 از یاد خواهد رفت؟
"قهرمانی دوگانه" بارسا گره خورده با "شکست تاریخی" شان در لیگ قهرمانان. آن شکست از رم یکی از آن شکستهای چند وجهی بود. از یک سو "مصیبت بار" از سوی دیگر "ناباورانه" و در کنار همه اینها به نقل از مارکا هم "مضحک". سوت پایان را که کشیدند چهره همه بارساییها، از بازیکنان و مربیان گرفته تا طرفداران، آمیزهای از تلخی، حیرت و خواب زدگی بود. مگر میشود؟ چگونه؟ چطور؟
چهره لیونل مسی را هرگز چنان مات ندیده بودیم. آندره س اینیستا نمیدانست به چی کسی و کجا چشم بدوزد، آخرین بازی اروپاییاش - احتمالا - در آن جامه فرجامی غریب یافته بود. سرجیو بوسکتس واژه "دردناک" را تکرار میکرد و تکرار. یک جام از سه جام بارسا از دستانشان پریده بود، ولی گویی همه چیز برایشان پایان یافته بود. بارسا طی دو فصل پیشین از آن هم در همین مرحله لیگ قهرمانان حذف شده بود، ولی نه با این قصه. آنها فصل پیش در همان بازی اول با یووه و دریافت سه گل رسیدند به آخر خط و در عین حال به پیروزی شش گله تاریخی پس از شکست چهار گله در پاریس مینازیدند. ولی امسال رم نقش بارسا در نبرد با پاری سن ژرمن را برابر خود بارسا برعهده گرفته بود.
در کنار همه اینها شکست از رم چیزی را عیان ساخت که احتمالا در این فصل پشت پیروزیهای پیاپی پنهان مانده بود: "زخم پذیری دور از خانه بارسا". بارسا در این فصل در زمین حریفان بارها به دردسر افتاده بود.تساوی بدون گل در زمین المپیاکوس و همین طور در تورین برابر یووه به تساوی 1-1 در زمین چلسی رسیده و سرانجام گره خورده بود به شکست 0-3 در رم. پرسش "... چرا والورده راه حلی برای گشودن گرههای کور در زمین حریفان پیدا نکرده؟" چند باری تکرار شده بود.
ولی با آنچه بر بارسلونا در این فصل گذشته پرسش بزرگتری برابرمان قرار گرفته "... توفیق باشگاههای بزرگ را چگونه تبیین میکنیم؟ شکستهایشان را چطور؟"، "... چرا بارسا با یک شکست در صف ناکامهای فصل قرار گرفته؟"
نبردهای حذفی / پلی آف همیشه طعم دیگری داشتهاند، دراماتیکتر بودهاند. پیروزی در آخرین لحظه و شکست در واپسین دقایق - همان چیزی که در نبرد بارسا و پاری سن ژرمن و همین طور بارسا و رم رخ داد - همیشه طعم دیگری داشته.
در عین حال اکنون لیگ قهرمانان معیار "پیروزیهای بزرگ" بزرگان شده. چنان که رم دور مانده از قهرمانی سری آ سر به آسمان میساید و به یووه حذف شده در لیگ قهرمانان میخندد. لیگ قهرمانان با هر معیاری با اهمیتتر از لالیگا است و طرفداران بارسا خوب این را میدانند. در چنین قابی یکی از شبکههای رادیویی مادرید پس از آن پیروزی بارسا برابر والنسیا و نزدیک شدنش به قهرمانی لالیگا به طعنه قصه "جامه جدید امپراطور" را روایت کرد. حکایت دو خیاطی که ادعا میکردند جامه شاهانه را فقط آنهایی میبینند که در خور و شان مقامشان قرار گرفتهاند و همه حاضران در قصر به ستایش از جامه پرداختند، در حالی که جامهای وجود نداشته و دو خیاط دستهایشان را نمایشی تکان میدادهاند.
بارسا دوباره از لیگ قهرمانان بیرون افتاده و برای تلخ تر شدن روزگار شان، رئالیها یکی از چهار تیم مرحله نهایی شدهاند و دوباره در یک قدمی فتح اروپا قرار گرفتهاند. همان رئال که فصل پیش هم قهرمان لیگ شد و هم قهرمان اروپا. برای توصیف اهمیت قهرمانی در اروپا یادمان نرفته امپراطوری رئال روی ستونهای پنج بار قهرمانی اروپا دوران دی استفانو بنا شد، در حالی که در همان عصر هم همیشه بهترین تیم لیگ نبود.
فصل "سه گانه" بارسا بدل شده به فصل "دوگانه". میگویند زمان بر هر زخمی مرهم خواهد گذاشت. ولی فوتبال - خوب یا بد - گذشته را فراموش نمیکند. پیروزی و شکستهای تاریخی باقی خواهند ماند. نتیجه نهایی نبرد رم- بارسا در پایتخت ایتالیا نه از یاد رمیهای خواهد رفت و نه کاتالانها، ولی به دو دلیل متفاوت. با خنده از یک سو و اندوه از سوی دیگر. با فریاد شادی از یک سو و آه عمیق از سوی دیگر.
منبع: ورزش سه