چرایی کوچ سرمایههای سرگردان به استانبول
نقدینگی در اقتصاد دلال محور ایران همواره یک آفت آسیبزا بوده است. اقتصاد ایران بیش از آنکه بر پایه تولید استوار باشد بر مبنای واسطهگری و توجه بیشتر به کسب و کارهای خدماتی شکل گرفته و همواره با موجهای سرگردان نقدینگی متلاطم شده و به مشکل برخورده است.
این روند مخرب کوچ سرمایه و نقدینگی به سمت بازارهای واسطهای و دلال محور در یکسال اخیر و به سبب کاهش نرخ سود سپردههای بانکی بیش از گذشته شتاب گرفته و حالا کم کم زوایای پنهان موج سرمایههای سرگردان در جامعه دارد خود را نشان میدهد.
ایرانیها در دهههای اخیر پیرو نگاهی که تضمین سرمایه را در گرو سپرده گذاری در بانکها و بازارهایی مثل دلار، طلا و مسکن میداند از دست زدن به فعالیتهای تولیدی خودداری کرده و به اولین انتخاب آسان و تقریبا تضمین شده به نام سپردهگذاری نقدینگی در بانکها و موسسات مالی روی آوردهاند.
بانکها نیز با استقبال از این روند تلاش کردند با جذاب کردن انواع و اقسام طرحهای کوتاه و بلند مدت و رساندن بازدهی سودهایشان به سقفهایی نجومیاز 30 تا 50 درصد و حتی بالاتر هر چه بیشتر این نقدینگیها را جذب کنند.
این در حالی بود که نظام بانکی نیز به واسطه نگاه سودمحور خود این سرمایهها را تنها در بخشهای واسطهای، کوتاه مدت و سودآور همچون خرید و فروش ملک، سکه و ارز به کار گرفت و بخشهای مهم صنعتی و تولیدی همچنان از این سرمایهها بی بهره ماند تا بالاخره دولت مجبور شود به امید بازگشت سرمایهها به سمت فعالیتهای تولیدی و خروج از رکود باتلاق گونه صنایع و بخشهای اشتغالزا به کاهش دستوری نرخ سود دست بزند.
در این میان با ورشکستگی موسسات غیرمجاز و آسیبهای پنهان فعالیت آنان در اقتصاد کشور همزمان با کاهش نرخ سودهای بانکی موج خروج سپرده از بانکها آغاز شد و در مدت چند ماه این سرمایههای سرگردان اقتصاد کشور را به چالش کشید.
سپرده گذاران این بار با سرمایههای خود به امید کسب سودهایی بیش از سودهای 15 و 10 درصدی بانکها به سمت بازار سکه و دلار کوچ کردهاند و این موج سبب شده تاسبزه میدان، چهارراه استانبول و پیاده روهای فردوسی به مقصدی برای سرمایه گذاری مردم تبدیل شود. این روند که در مدتی کوتاه تاثیرهای ناخوشایند خود را دارد نشان میدهد حتی با پیش فروش سکه و حراج و برخوردهای انتظامیبا دلارفروشان هم متوقف نشده است.
در این میان تنها طرح گواهی اوراق سپرده 20 درصدی با استقبال مواجه شد اما برخلاف برنامههای مد نظر بانک مرکزی و دولت این طرح هم نتوانست سرمایههای سرگردان را از بازارهای واسطهای جمع کند و تنها منجر به زیاندهی بانکها شد.
مردم در این طرح تنها سپردههای بانکی 10 و 15 درصدی خود را تغییر وضعیت دادند تا موج سرمایههای سرگردان همچنان به بانکها بازنگردد. دولت و بانکها امیدوار بودند با جذب دوباره سپردهها و پر کردن صندوقهای خود این بار اشتباه گذشته را تکرار نکنند و به طرحهای تولیدی، مسکن و صنایع کوچک و بزرگ بپردازند اما این هدف تحقق پیدا نکرد.
جذاب نبودن بازار بورس و سهام و ترس مردم از ریسکهای اقتصادی در این بازار هم تالار شیشهای را از کیک نقدینگی جامعه بی نصیب گذاشت تا موج خروج سرمایههای مردم از بانکها حالا بعد از چند ماه تاثیرهای وحشتناک خود را نشان دهد.
تاثیری که حالا با دلار شش هزار تومانی و سکه دو میلیون تومانی دامن اقتصاد ایران را گرفته است و تنها راه خروج آن بی شک تغییر نگاه مردم و رویکرد اقتصاد ایران از واسطه گری و دلالی به تولید است تا هم از سرگردانی پول در جامعه جلوگیری کند و هم کوچ سرمایههای سرگردان را به سمت فعالیتهای تولیدمحور و اشتغالزا و حمایت از اقتصاد ملی سوق دهد.
و صد البته بدون شک این تغییر که به جراحی دردناکی شبیه است سبب زیان دهی قشرهای مختلف مردم از کارمندان و زنان خانه دار و .... خواهد شد که به امید سود بردن از بازار آشفته سکه و دلار به چهارراه استانبول و پیاده روهای فردوسی رفتهاند و در قالب دلالان ارز و خریداران دلار درآمده اند! کسانی که بیش از همه از دلار 4200 هزار تومانی متضرر میشوند.
منبع: روزنامه تجارت