"جمهوری اسلامی"در حدوث و بقاء
ایران امروز بیش از هر چیز نیازمند گفتگوی ملی است. باید در مورد مشکلات جدی کشور که کم هم نیست وارد گفتگو شویم و دست ار تعارف با یکدیگر و تصنع برداریم.
صالح نقرهکار- حقوقدان در یادداشتی نوشت: ایران امروز به نقد بیپیرایه و پاک شدیدا محتاج است. همه صداها را باید شنید و برای حل مسائل ملی به گفتگوی ملی و نه محدود یا گزینشی یا نمایشی پرداخت. به یاد جمله علوی که "لا تخالطونی بالمصانعه"تعارفها و ظاهر اراییها را باید کنار گذاشت و با نقد صادقانه و دلسوزانه، خیر عمومی را وجهه همت قرار داد. فرصتها از کف میرود و یک ایران داریم که همه برای سرنوشت وطن دلواپسیم. پس از سپران 4 دهه از انقلاب و جشن " آری" به جمهوری اسلامی، ضرورت دارد از تجارب و سوابق عبرت بگیریم و کشور را به سمت توسعه و اصلاح واقعی ببریم.
سال نو با سخنان مقام رهبری در خصوص تضمین آزادی نقد و بیان همراه شد و این دلالت التزامی را در پی داشت که کسی نباید به خاطر عقیدهاش یا نقد حکمرانی یا اعتراض به رفتارهای غلط یا تفاوت در نگرش مورد شماتت کیفری و انتقام توسط مقامات عمومی قرار گیرد. اشارت نوروزی رییس جمهور نیز مبنی بر اینکه نقد و اعتراض باید حق مردم تلقی و نگاه مردم هراسانه یا نقد پرهیزانه نباید نهادین گردد تاکیدی برای توجه کشور به شنیدن همه صداها برای بهتر اداره شدن و توسعه مبتنی بر خیر همگانی بود.
البته شایسته این است که سطح رضایت عمومی از عدالت و آزادی و حاکمیت اراده ملی و حقوق اساسی همواره توسط قوه حکمرانی رصد و نقاط اسیب شناسایی و رفع گردد.
همواره باید زمینه گفتگو و شنیدن همه صداها را فراهم کرد تا جمهوری اسلامی از عهد نخست خود با ملت کژی و کجی نبیند.
ایران امروز بیش از هر چیز نیازمند گفتگوی ملی است. باید در مورد مشکلات جدی کشور که کم هم نیست وارد گفتگو شویم و دست ار تعارف با یکدیگر و تصنع برداریم.
قرائت مردم مدارانه امام از "جمهوری اسلامی"
متن بیانیه تبریک امام در فردای رفراندوم جمهوری اسلامی دلالتهای فراوانی از مراد مردم و امام نسبت به ماهیت و اهداف رژیم نوپای برآمده از انقلاب دارد؛ چنانچه در این متن میخوانیم"...حکومت جمهورى اسلامى، (یک) حکومت دموکراسى واقعى است. (صحیفه امام، ج 4، ص 503) جمهورى به همان معنایى است که همه جا جمهورى است، لکن این جمهورى بر یک قانون اساسىاى متکى است که قانون اسلام مىباشد. اینکه ما جمهورى اسلامى مىگوییم، براى این است که هم شرایط منتخب و هم احکامى که در ایران جارى مىشود، اینها بر اسلام متکى است. (صحیفه امام، ج 4، ص 479)"...فرعون زمان را از پاى درآوردید و با رأى قاطع به جمهورى اسلامى، حکومت عدل الهى را اعلام نمودید؛ حکومتى که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده مىشوند و نور عدالت الهى بر همه و همه به یک طور مىتابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان مىبارد. مبارک باد شما را چنین حکومتى که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست؛ همه برادر و برابرند، فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برترى و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است. مبارک باد بر شما روزى که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود مىرسند، فرقى بین زن و مرد و اقلیتهاى مذهبى و دیگران در اجراى عدالت نیست.(صحیفه امام، ج 6، ص 453)امام سرخطهای هدف جمهوری اسلامی را ترسیم میکند. براندازی شاه و موهبت سقوط رژیمی که سمبل وابستگی، استبداد، دیکتاتوری، تکبر، بیاعتنایی به مردم، سرکوب و فساد مالی و اخلاقی بود، فرصتی شد تا طراحی یک قالب برای مطالباتی که نقطه مقابل حکمرانی مستبد پهلوی باشد در دستور کار قوه عاقله انقلاب قرار گیرد. جمهوری اسلامی تابلویی شد از آن چیزی که رژیم شاه نبود و نداشت.
نگاه انسانی امام خمینی به زمامداری
نگاه امام خمینی به اراده عمومی و حق تعیین سرنوشت،تزئینی و طفیلی نبود. او از خاستگاه عارفانه و متدینانه یک مشی انسانی به حکمرانی داشت و برای همین تز" نه یک کلمه کم - نه یک کلمه بیش "را برای ساختار جمهوری اسلامی داد.
تلفیقی از مردم سالاری و اندیشه اسلامی که عقل و تجربه و عدالت را خمیرمایه مهندسی ساختار حکمرانی و تمشیت امر عمومی با چاشنی نگاه انسانی میداند.
نگاه انسانی به حکمرانی یعنی همه چیز برای مردم است نه مردم برای بقا و برخورداری حکمرانی.یعنی مردم زیر بار تحمل حکمران له نشوند.یعنی حکومت برای بقای خود حقوق و آزادیهای مردم را ذبح نکند .یعنی انسان صرفنظر از پول و وابستگی به قدرت و عقیدهاش، محترم انگاشته شود. یعنی سایه حکومت بر دوش مردم سنگینی نکند. یعنی حفظ حقوق مردم و آزادیهای عمویم و فردی، از اوجب واجبات است نه حفظ بافت و ساخت قدرت و حراست از جایگاه و مسند صاحب منصبان عمومی. خطر مقدر قدرت میل سیطره مطلق استیلا و هوس مستدام استمرار است. چشم هوسناک و مشی سیری ناپذیر قدرت باید خود را در مقابل دژ مستحکم اراده ناب و حقوق مستطاب مردم، زمینگیر و ناچیز دیده و از ترس شبح طغیان و عصیان، دست از خصال مذموم ذاتی خود بشوید. دولت آنگاه نگاه انسانی دارد که خود را منقاد اراده غیر هدایت شده و خالص مردم دیده و مدام در معرض وزن کشی افواه عمومی حس کند.
قوه موسس "جمهوری اسلامی" مردمند و لاغیر
موتور محرک یک رژیم مردمی، اراده مردم است. رای مردم مثل سوخت برای خودرو عمل میکند. نیروبخش و پیش برنده است. اگر نباشد خاموشی و ایستایی و ناکارامدی را سبب میشود.
قوه موسس چون خون در رگ باید حیات بخش باشد و اگر روزی نبود، قدرت میت محتزر میشود. قدرت زاییده اراده مردم است. اعتبار و مشروعیت هیات حاکمه به "قوه موسسی"است که امانت قدرت را به کف اختیار نمایندگان امین خود میسپارد. هیات موسس مرکب از یکایک شهروندانند. همانها که حضور و رای و نظر و اقبال و فریاد و مال و خون و عمر و ثروت و تاریخ و زمانشان را به پای درخت حکمرانی ریختهاند تا بتوانند در سایه نظم و امنیت منبعث از قدرت "خیر عمومی"، "آزادی" و "حقوق شهروندی" برداشت کنند.
سلسله رابطه مردم و نظام قدرت نباید قطع شود. همان ارادهای که در یک مقطع خاص صاحب توانایی برای نه گفتن به یک رژیم و آری گفتن به رژیم دیگری بود باید بتواند همین مسیر را تکرار کند. مردم باید بتوانند در یک چرخه کارامد اراده واقعی خود را در طول زمان به کرسی بنشانند. مردم یک دوره نباید برای دورههای قبل تعیین تکلیف کنند.
مهمترین ابزار احراز مشروعیت یک سیستم با انتخابات است. هم در مقام حدوث و هم در بقاء این اصل باید جریان داشته باشد. چگونه است که ما برای یک نسل حق انتخاب قائل میشویم اما همین حق را از نسلهای بعدی منع میکنیم. این معیار دوگانه با استانداردهای اصل برابری و تساوی نمیخواند. امام خمینی با طرح این پرسش مشروعیت رژیم فاسد پهلوی را زیر سوال برده و محک اراده مردم را به رخ حکمران جائر میکشاند.
جمهوری اسلامی و مردمی سازی قدرت
قدرت حکمرانی منشاء مردمی دارد. لذا قیم مردم نیست، وکیل مردم است.
به تعبیر امام خمینی و مقام معظم رهبری خدمتگزار مردم است. مستخدم است. سلامت قدرت در یک کلام خلاصه میشود که فراموش نکند قدرت را از چه کسی اخذ کرده است! هر گامی که حکمرانی از اراده مردم دور شود یا هر قدر که خود را مستغنی از آن بداند یا هر اندازه که در کارکردهای تامین خیر عمومی و آزادی کم مایه بگذارد، در امانت خیانت صورت گرفته است.
مردم حق دارند مرتب به این امانت سرک بکشند و وضعیت ان را رصد کنند. هیچ دستی حق ندارد خلع ید از مردم کند. هیچ ارادهای بالاتر از آن نیست که به مردم امر کند مرا نقد نکنید. گاهی خود قدرت فراموشی میگیرد گاهی خود مردم این فراموشی و القاگری را بر عهده میگیرند.
آزادی حق تعیین سرنوشت آنقدر که در حدوث قدرت معتبر بود در بقای آن نیز متشخص و ذی قیمت است. قدرتی که باید خود را توزین رای مردم ببیند باید مدام پایش و کنترل خود را اعمال کند. با بروز و ظهور حق تعیین سرنوشت، تحمیل و گردن فرازی به محاق میرود. اولین حق از حقوق مردم که تعرض به آن مرادف با تعرض به همه حقوق ملت است همین حق تعیین سرنوشت و لوازم ان است. مردم باید بتوانند اعتراض کنند. انتخاب کنند. تغییر دهند. اصلاح کنند."رژیم حقوقی" را بهتر کنند."رژیم حقیقی" را نو سازی نمایند.
در یک کلام مردم باید "بتوانند".باید بتوانند وقتی اراده می کنند ابزار تحقق پذیری آن را مهیا ببینند. فهم گوهر این نوع حکمرانی معیار بنیادین شناخت هر انحراف و ایراد در روند خواسته ملی تلفیق اسلامیت و حمهوریت است. چنانچه طی منازعه دیرین، نحوۀ ارتباط بین اسلام و دموکراسی و یا جمهوریت و اسلامیت،از همان سال نخستین انقلاب آغاز شد و ادامه دارد.
ماهیت و هویت رفراندوم جمهوری اسلامی
قالب برای محتوا پدیدار شده و بخودی خود موضوعیت ندارد. محتوا تامین خیر عمومی است.تحقق عدالت و فضیلت و خیر همگانی است.اینکه مردم حس برخورداری از خیر و آزادی و رفاه و برابری و زیست شایسته و سلوک عقلایی را بیابند. بیش از هر مولفه، هویت اسلامی و ماهیت جمهوری،در حق تعیین سرنوشت ضمن تحقق 3 شعار بنیادین استقلال و آزادی و مردم سالاری دینی جلوهگر میشود.
اگر این مدل کارآمد نبود و با اهداف انطباق نداشت حتما نیازمند بازبینی و اصلاح و رفع ایرادها و توانمند سازی است. یا مدل خوب نیست یا درست اجرا نشده. اگر همپای آرمانهای عمومی حرکت نکرد و نارسایی یا اخلال در تمشیت به سمت مطلوب داشت باید کنترل و نظارت شود. اهداف متعالی ردم در انقلاب اسلامی و دادن این همه هزینه برای انقلاب و جمهوری اسلامی مستلزم وسواس در حفظ آرمانها و تلاش برای اصلاح و بهبود امور است.
تلقی که امام ترویج کرد چنین است که الگوی جمهوری "مردمی" است؛ رهبری اصلی نظام با مردم است. رییس جمهور حاصل رای مردم و مشارکت در حق تعیین سرنوشت است. باید اختیارات در این الگو دست خود مردم باشد.... رییس جمهور معنایش این است که مقدرات دست خود مردم باشد. (صحیفه امام؛ جلد 4، ص 496) سلطنت چون بدون رای مردم و بر اساس یک صناعی با نام موهبت بر مردم تحمیل شده، عملا در مقابل خواست و حق مردم قرار میگیرد. (صحیفه امام؛ جلد 4، ص 493) ؛ در اندیشه امام مفهوم حقوق مردم همراه و در کنار حقوق خدا میآید. این همراهی نشانه آن است که معنای حقوق مردم در وضع عمومی است و حتی برتر از حقوق اولیا و انبیا است. حرمت و ارزش حقوق مردم همچون حقوق الله است. امام در مسئله 8 از تحریر الوسیله جلد دوم در ذیل صفات قاضی به نکته مهمی از نظر اندیشه سیاسی اشاره میکند و آن برتری حقوق عمومی است.این مشی و دعب امام از ان روست که شاخصه ممتازه جمهوری اسلامی را تقید و وسواس به حقوق مردم می دانستند.رمز پایداری و برکت جمهوری اسلامی نیز توجه و اولویت بخشی به حقوق مردم است.همه مردم در این وصف مشترکند و البته اقشار ضعیف و خصوصا محرومین در خط مقدمند.اگر امروز چنین بود راه را درست امده ایم.اگر نه باید به فکر اصلاح و ترمیم باشیم تا مدیون خون شهدا و میراث سترگ امام نگردیم.باید همه بدانند که قوه موسس "جمهوری اسلامی" همچنان زنده و صاحب سمت است و "جمهوری اسلامی"در حدوث و بقا ، منوط به کسب نظر قوه موسس مردمی است.این قوه را قدر نهیم و به تعبیر امام،مردم را همیشه ولی نعمت جمهوری اسلامی بدانیم و رای و نظر و خدمت بدانها را مغتنم بشماریم.
تکلیف رفع موانع دسترسی به سطح مطلوب عدالت و ازادی
آنچه که اخیرا مقام معظم رهبری در خصوص نارضایتی نسبت به وضعیت "عدالت" در کشور فرمودند در مورد "آزادی" هم صادق است و باید برای بهتر شدن وضعیت رفاه و عدالت و برابری و ضدیت با فساد و رانت و دلالی مخرب تولید ملی، از ساحت آزادی با تمام توان دفاع کرد و شفافیت و پاسخگویی را مدام گوشزد نمود.
در جامعهای که آزادی نقد کمرنگ است و تک صدایی و اطاعت محض ترویج میشود یا عرصه برای نقد تنگ میشود یا هزینه اعتراض مدنی زیاد میشود یا کنشگران سیاسی در تنگنا قرار میگیرند و ریسک مخالفت با نظر یا عمل حکمرانی بالا میرود حتما زنگ خطرها نسبت به سطح عدالت شنیده نخواهد شد و این چنین است که مصلحان همیشه عدالت خواهی وآزادیطلبی را با هم قرین و همبسته خواستهاند تا همای سعادت و رفاه و اخلاق و معنویت در کشور سایه گستر شود.
در جامعه بسته شده یا واهمهمند از ازادی ،احساس اعتماد اولین قربانی است و وقتی هشدارها نسبت به تولید و اشتغال و واردات و نقادی و حمایت از محرومان و تناوب قدرت و حذف پولهای آلوده و رانت پرهیزی توسط مصلحان شنیده نشود، زمینه برای تولید خشونت و رفتارهای افراطی و ویرانگر و عقب برنده زیاد و استعداد تشنج و تجزیه بالا خواهد رفت.
قدر ایران و مردم خوب وطن را بدانیم و با باز کردن فضا و تامین امنیت ناقدان و حتی معترضان و کنشگران سیاسی منتقد،حوزه عمومی غیر دولتی و ملی و عمومی را فعال کنیم و جامعه مدنی را حرمت گذاریم و مخالفتها را برای بهتر شدن تحمل کنیم وسرمایههای انسانی را به جای هدم و حذف و نفرت افکنی،قدر بشناسیم و بجا و بموقع استفاده کنیم.گفتگو و نقد را از خودمان شروع کنیم.هم مقامات و هم احزاب و جریانهای سیاسی،هیچ کس بقول شهید بهشتی در نظام اسلامی مستثنی از خطاب و سوال مردم نیست.
جمهوری اسلامی معهود، مردمی میخواست که آزاد از ترس و رها از نیاز باشند؛این سرمایه اجتماعی به مراتب فداکارتر و ایثار گرتر از مردمان کشورهایی هستند که پز مشارکت عمومی خود را میدهند و از خود گذشتگی مردمانشان را برای رونق و توسعه به رخ میکشند.
مردم ما بارها و بارها نشان دادهاند که قابل اتکاتر و صاحب تشخصتر برای تولید و رونق و توسعه کشور خواهند بود و ضمن بازتولید و احیای اعتماد به حکمرانان، بمراتب بیشتر از مردم ژاپن و چین و آلمان و مالزی و ترکیه برای وطن خود ایثار میکنند.
از کوتاهی ماست که دیوار بلند است و باید و باید با رعایت آداب حکمرانی خوب و متواضع و مشارکت پذیر و پاسخگو، مستظهر به اعتماد عمومی شد و سرمایههای نغز ملی را بدون خودی و غیر خودی کردنهای ناروا با سعه صدر و تاکید بر خیر عمومی مصروف توسعه بیامان کشور کنیم که بفرموده مولا علی "آلَةُ الرئاسةِ سَعَهُ الصَّدرِ" و به تعبیر مولانا "حکمران باید که باشد همچو رب؛رحمتش مسبوق باشد بر غضب".